385303 uxAFeXlI

حضرت آیت‌الله حقیقت جریانی را از ابوی بنده نقل می‌کردند. این داستان مربوط به بیش از 60 سال قبل است.
می‌گفتند ما با حاج‌آقای شما به‌طرف مدرسه منصوریه می‌رفتیم. آیت‌الله حاج شیخ ابوالحسن حدائق از مدرسه منصوریه آمده بودند بیرون در جهت مقابل ما در حکت بودند. ما داشتیم باهم حرف می‌زدیم، زمانی که به آقای حاج شیخ رسیدیم، ایشان به ما گفتند شما اسراف می‌کنید!
گفتیم: آقا چه اسرافی می‌کنیم؟
گفتند: در همین فاصله‌ای که می‌آمدید، می توانستید چهارتا ذکر بگویید. می‌گویید و می‌خندید، خب از زبانتان استفاده کنید.
مردم یک زمانی این زبان از کار می‌افتد،
امام عسکری (ع) فرمودند: تنبل‌ترین مردم کسانی هستند که زبانشان در اختیارشان است و ذکر نمی‌گویند.

images 6

از اثرات زیان‌بار بدحجابی، بی‌توجه کردن مردان به همسران خودشان است.
چرا در جوامع غربی نظام خانواده متزلزل است؟
چون روابط نامشروع توسعه دارد.
بنده خدایی چند روز قبل نقل می‌کرد دریکی از باغات شیراز (باغ خلیلی) تعدادی عروس و داماد را آورده بودند عکس بگیرند. داماد کنار دست عروس خودش نشسته بود، عروس دیگران را نگاه می‌کرد.
اسلام می‌خواهد جلو این کارها گرفته شود. خدا شاهد است داریم ضربه می‌خوریم و خوابیم.
بی‌حجابی و بدحجابی اگر در جامعه رواج پیدا کرد، مرد دیگر به همسر خودش توجه ندارد. آن خانمی که در جامعه بد می‌گردد اولین ضرب را به خانواده خودش می‌زند. به فرزندان خودش ضربه می‌زند. نظام خانواده خودش را سست می‌کند. مرد را نسبت به خانواده خودش بدبین می‌کند.
زن و شوهر پزشکی در همین شیراز سراغ دارم که کارشان به طلاق کشیده شد.
مرد انسان متدینی بود. گفت: من دیگر نمی‌توانم با خانمم ادامه زندگی بدهم چون خانمم افکار متفاوتی دارد می‌گوید باید با نامحرم دست داد باید باکلاس بود این حرف قدیمی‌هاست و ...
هرچه این خانم را نصیحت کردیم زیر بار نرفت و کارشان به طلاق کشیده شد.
سست شدن پیوند خانواده‌ها از دیگر اثرات بدحجابی است.

635889128346742897

از آثار زیان‌بار بدحجابی در اجتماع، مصرف‌گرایی و ضربه‌های عظیم اجتماعی بر پیکر جامعه است.
شب مد در شبکه‌های ماهواره‌ای عرضه می‌شود، دو روز بعد در خیابان‌ها بر تنها پوشیده می‌بینید.
مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی و ضربه عظیمی بر اقتصاد مملکت است.
مگر ما برنامه نداریم؟ مگر دین ما دستور ندارد؟ مگر ما عقل و فکر نداریم؟
امروز ببینید در ماهواره‌ها چه‌کارهایی انجام می‌دهند، از ریش گذاشتن مد می‌سازند، موی سر، لباس پوشیدن، قیافه در تمام این مسائل بعضی از جوان‌های ما را گرفتار کرده‌اند.
آقای کفش‌فروشی می‌گفت: شخصی به همراه دخترش آمد کفش بخرد، کفشی که انتخاب کرد چون پا نما بود (یعنی کفش را باید بدون جوراب بپوشد تا پاها پیدا باشد) قیمتش دو برابر آن کفش مرغوب خوبی بود که شاید دو سه برابر آن‌هم عمر نمی‌کند. این کفش را فقط به‌منظور نمایش پاهایش به دیگران می‌خرد.
این مصرف‌گرایی است. ضربه اقتصادی بر پیکر خانواده هم وارد می‌شود. پدر مجبور است پول بیشتری بدهد به خاطر چیزی که اخلاق دخترش را فاسد می‌کند، خدا و پیغمبر هم ناراضی است.
گفت: من به پدر گفتم اگر نظر من را می‌خواهی این کفش خیلی بهتر از آن کفشی است که انتخاب کردی.
گفت من چه کنم زورم به او نمی‌رسد اگر نخرم قهر می‌کند.
البته ایمان‌های ما هم ضعیف است، متأسفانه بعضی از متدینین ما هم در این مسائل واردشده‌اند، جوراب بدن‌نما می‌فروشند می‌گوید مشتری دارد، می‌گوید این کفش‌ها را بهتر می‌خرند.
به خدا قسم این پول برکتی ندارد، این کفش‌ها را بپوشند گناه کنند آیا پولش در زندگی برکت می‌کند؟
نمی‌دانی این پول چگونه خرج خواهد شد و از زندگی‌ات خارج خواهد شد.

images 5

آمارهای قطعی در شیراز و در جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که رشد بی‌حجابی در جامعه باعث افزایش طلاق می‌شود.
آقایان در همین جامعه ما طلاق در حال افزایش و ازدواج در حال کاهش است. چون بی‌حجابی رواج پیداکرده
اسلام می‌خواهد کانون زندگی‌ها گسسته نشود، خانواده‌ها متلاشی نشود آن تعبیری که مردم بکار می‌برند «عروس با لباس سفید به خانه شوهر برود و بالباس سفید برگردد» یعنی زندگی آن‌قدر پایدار و استوار باشد که هیچ‌چیز جز مرگ نتواند بین زن و شوهر جدایی بیندازد.
ولی می‌بینید امروز هفته اول زندگی، زن و شوهر در دادگاه مدنی خاص تو سر هم می‌زنند.
بیشترین آمار طلاق امروز در کشور انگلستان است چون بیشترین حد فساد آنجاست.
البته در کشور ما هم آمار طلاق خیلی در حال افزایش است.
سالیانه 500 هزار مورد فرزند نامشروع در انگلستان تحویل مراکز نگهداری از اولاد نامشروع داده می‌شود.
پس رشد و افزایش طلاق از آثار بی‌حجابی است.

photo 2015 01 09 13 22 39

یکی از اثرات بدحجابی در جوامع بشری ایجاد هیجان‌های بیمارگونه روحی روانی در جامعه است.
شما ببینید بعضی از جوان‌ها عقده‌ای می‌شوند، جوانی که ایمان ندارد وقتی خانمی را دید که هفت قلم آرایش دارد، عقده‌ای می‌شود.
جوان عقده‌ای دست به قتل می‌زند، جسارت و جنایت می‌کند.
چراگاهی آمارهای تکان‌دهنده می‌دهند که فلان جا فلان جسارت به یک زن شد البته معمولاً این جسارت‌ها هم به زنان بدحجاب می‌شود.
این‌یکی از اثرات منفی بدحجابی است که بیماری‌های عصبی و امراض روانی را در جامعه رشد می‌دهد.
شما امروز ببینید جوان‌هایی که از فرهنگ دین فاصله گرفته‌اند اعتدال در رفتار و کردار ندارند.
دشمن هم که مدام کار می‌کند. ماهواره‌ها و اینترنت به‌طور گسترده در حال فعالیت است و از طرفی می‌بینید جوان‌ها گرفتار و آلوده به گناه، مبتلابه داروها و قرص‌های روان‌گردان شده‌اند
روزبه‌روز هم جنایت‌ها در حال افزایش است.
به کجا می‌رویم؟ منشأ این‌همه ناهماهنگی اخلاقی در چیست؟
این‌ها یکی از اثرات و پیامدهای بدحجابی است.

ییبل

یکی از علمای برجسته قم چند سال ماه رمضان برای تبلیغ به سوئد می‌رفت.
ایشان نقل می‌کرد یک شب در سوئد در مسجدی نشسته بودم یک حاجی تاجر بازاری آمد شروع کرد به گریه کردن از اصحاب مسجد بود.
گفت: حاج آقا به دادم برس، گرفتار شده ام، آدم متدین، اهل خمس، اهل نماز، اهل مسجد؛
گفتم: چی شده؟
گفت: حاج‌آقا دیشب دخترم یک جوان سوئدی گردن‌کلفتی را آورده منزل، گفته این امشب مهمان من است.
دختر مسلمان، وای بر برخی از مسلمان‌ها، وای بر بعضی از غیرت‌ها؛
گفتم: دخترم ما مسلمانیم، ما یک اعتقاداتی داریم. این نامحرم است تو می‌خواهی امشب در اتاق با یک نامحرم بخوابی؟
گفت: بابا خیلی عقبی این رفیقم است به‌قصد ازدواج هم انتخابش نکردم فعلاً دوست من است.

به آن آقا گفتم: دختر تو یک شبه این‌گونه نشده چکار کردی؟
خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می‌رود دیوار کج
گفتم: از گذشته دخترت بگو
گفت: او در مدارس مختلط درس می‌خواند یک روزآمد گفت بابا گوشت خوک هم خیلی خوشمزه هستا!
گفتم: بابا ما مسلمانیم، گوشت خوک نجس است، حرام است، نخور!
یک روزآمد دیدم گردنبند صلیب دارد. گفتم بابا صلیب در گردن انداختی؟ گفت بابا صلیب هم قشنگ است. گفت: آدم باید خداپرست باشد حالا صلیب داشته باشد یا چیز دیگر؛

آن آقا که الآن از علمای قم است گفت به او گفتم: این دخترت را 15 سال قبل از دست دادی از همان روزی که در مدرسه مختلط گذاشتی

به خدا قسم اگر اسلام می‌گوید دختر و پسرها با هم تماس نداشته باشند نمی‌خواهد دختر عقده‌ای بشود، عقده‌ای شدن آن است که امروز در روزنامه‌ها می‌بینید دختری خودش را آتش زد چون جوانی وعده ازدواج به او داده ولی نیامد با او ازدواج کند و حالا خودکشی کرده
عقده‌ای شدن آن ست که دختر و پسر روابط نامشروع پیدا می‌کنند، مادر زنگ میزند می‌گوید این پسر بدرد ما نمی‌خورد دختر تهدید می‌کند اگر این نیامد من خودکشی می‌کنم.

اسلامی می‌گوید سرچشمه را جلوگیری کن

tm

آقای بهلول در همین مسجد نماز می‌خواندند.
آقایان ببینید بعضی‌ها توکلشان به خدا خیلی زیاد است.
زمانی این آقای بهلول می‌گفتند برای حج رفته بودم مدینه، کل موجودی من 160 ریال سعودی بود.
تابستان گرمی بود در بازاری نزدیک محله بنی‌هاشم در حال رفتن بودم هندوانه‌ای خریدم گوشه بازار نشستم که بخورم دیدم سه چهارتا از بچه‌های فقیر عرب زل زده بودند به من، گفتم این هندوانه به ما گوارا نیست. بلند شدم دست کردم در جیبم 160 ریال کل موجودیم بود - حالا این آقا حج هم می‌خواهد برود، قربانی هم باید بخرد - تمام پول رابین بچه‌ها تقسیم کردم گفتم بروید هندوانه و غذا بخرید. هندوانه را خوردم آمدم دستم را شستم، وضو گرفتم وارد حرم پیامبر (ص) شدم و نماز زیارت خواندم.
گفتم: یا رسول‌الله، می‌خواستم بمانم اما دیگر پول‌ندارم باید پیاده بروم مکه، امری ندارید؟ خدا نگهدار و زدم به جاده
در بین راه اتوبوسی توقف کرد، مسافرها پیاده شدند، از اهالی نیشابور بودند.
گفتند: آقای بهلول شما در این بیابان چه می‌کنید؟
گفتم: دارم می‌روم مکه!
گفتند: آقا بیایید سوار شوید ما هم داریم می‌رویم، شمارا می‌بریم.
گفتم: من به پیامبر (ص) گفته‌ام پیاده دارم می‌روم، پیاده هم باید بروم، نمی‌خواهم به ایشان دروغ گفته باشم. هرچه اصرار کردند سوار نشدم.
ایمان قوی! ایمان قوی!
گفتند: آقا حالا که سوار نمی‌شوی پس صبر کنید ما عرضی داریم. رفتند داخل اتوبوس و برگشتند پاکتی را به من دادند، سوار شدند و رفتند.
سر پاکت را که باز کردم دیدم 1600 ریال سعودی داخل پاکت است، 160 ریال ایشان در بازار می‌بخشد، 1600 ریال در بیابان به او می‌دهند.
این آیه قرآن را در زندگی فراموش نکنید.
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها
خدا می‌فرماید: اگر قدم خیری برای کسی برداشتید، حداقل 10 برابرش را در زندگی‌ات جبران می‌کنیم.

زنان فقر

سال‌های اولی که راه کربلا بازشده بود وضع مالی مردم عراق خیلی بد بود. دور هر ایرانی چندین فقیر می‌دویدند، با پای‌برهنه، لباس و خوراک مناسبی هم نداشتند. بعضی‌ها ازاینجا لباس می‌بردند برای انفاق کردن و صدقه دادن.
یکی از مکان‌هایی که زوار را می‌بردند امام‌زاده سید محمد از فرزندان امام هادی (ع) بود.
دریکی از سفرهای عتبات، عصری بود و هوا به‌شدت سرد، در امام‌زاده محمد هم توقف زیادی نداشتند فقط در حد یک زیارت و نمازخواندن. زائرها پیاده شدند و رفتند داخل حرم بعد از زیارت که بازگشتند، دور هر زائری جمعیتی می‌دویدند و اظهار نیاز می‌کردند.
خانمی سؤال کرد که من چند دست لباس آوردم برای انفاق و نیتم این بود که کربلا آنها را ببخشم اما اینجا خیلی‌ها گرفتارند و لباس ندارند چه کار کنم؟
به او گفتند همین‌جا ببخش، در کار خیر تسریع کن شاید تا کربلا زنده نماندی.
این خانم هم لباس‌ها را داد به فقرا بعد که آمد داخل اتوبوس و همه سوار شدند و می‌خواستند حرکت کنند یک دفعه دیدند این زن وحشت‌زده بلند شد گفت من دوتا بسته 100 هزار تومانی پول با خودم آورده بودم برای مخارجم که لابه‌لای یکی از این لباس‌ها بود و آنها هم رفت، به راننده و مأمور عراقی گفتند، آنها هم رفتند گشتند اما چیزی پیدا نشد. همه گفتند پولت رفت.

آدم عزیز بشود این‌گونه است، این توجیه است که کسی بگوید گرسنه‌ام دزدی می‌کنم. گرسنگی‌اش مال یک جای دیگر است، هر شکم گرسنه ای که دزد نیست، هر جوانی که شهوت‌ران نیست هرکسی بگوید من در محیط بدی بودم که گناه نیم کند. ببینید ریشه گناه کجاست.

هرچه گشتند این پول پیدا نشد اتوبوس داشت حرکت می‌کرد منم گفتم خانم پولت دیگر بر نمی‌گردد، اینها باری 10 تومان توی سر هم می‌زنند 200 هزار تومان پول تو، لابه‌لای لباس بوده حالا می‌برند می‌گویند خدا خیرش دهد حتماً می‌خواسته ریا نشود پول را لابه‌لای لباس‌ها مخفی کرده.
اتوبوس حرکت کرد یک دوری زد آهسته‌آهسته در حال رفتن بود که یک دفعه راننده، اتوبوس را نگه داشت دیدیم از دوردست خانم میان‌سال عربی در حال دویدن است و دنبال سرش هم یک پسربچه ده دوازده ساله
وقتی رسیدند وارد اتوبوس شدند و آن بچه این حاج‌خانم را به مادرش نشان داد، زن عرب هم لباس را باز کرد و دوتا بسته 100 هزار تومانی را به این حاج‌خانم داد.

اسلام هم‌چین آدم‌هایی تربیت می‌کند. بعضی‌ها تربیت نشدند که دزدی می‌کنند، ظلم می‌کنند. تربیت‌نشده‌اند که هر کاری می‌کنند.

از آن خانم عرب پرسیدند چه شد که پول را برگرداندی؟
گفت: خانه‌ی من در روستای نزدیک امامزاده سید محمد است. بچه‌ام آمد خانه دیدم لابه‌لای لباس دوتا بسته 100 هزارتومانی است.
گفتم: این را از چه کسی گرفتی؟
گفت: این لباس را یک خانم ایرانی به من داد.
گفتم: حتماً اشتباه کرده و متوجه نبوده که این پول لای این لباس است. این‌قدر به کسی انفاق نمی‌کنند.

حالا هر پول مفتی هم از هرجایی رسید باید بگوییم خدا رسانده است؟

گفتم: برویم تا هنوز حرکت نکرده‌اند به آنها برسیم.
از روستا تا اینجا دویدم.
از خانم عرب پرسیدند وضع زندیگی‌ات چطور است؟
گفت: من شوهر ندارم و چندتا بچه یتیم را بزرگ می‌کنم. به نان شب محتاجیم اما به پول حرام هرگز. بچه‌های من حاضرند گرسنه بمانند ولی حاضر نیستم با پول حرام شکمشان سیر شود.
این عزتمندی است.
زن عرب به خاطر عزتمندی‌ای که به خرج داد و دست به پول حرام نزد، خدا بهتر جبران کرد و بیشتر از آن مبلغ مردم جمع کردند و به او دادند.
خدا که زیر بار منت کسی قرار نمی‌گیرد.

طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه