یکوقتی خدمت آیتالله حائری بودیم آن زمانی که آقای محمدحسین طباطبایی تازه گل کرده بود میگفتند: حافظ ششسالهی قرآن. آن موقع او شش هفت سال داشت در دنیا مطرح شد که در انگلستان دکترای افتخاری به او دادن در سن هفتسالگی. میگفتند: دکترای هفتساله.
جوان باید روحیهی عزتمندی را در او تقویت کرد. یک بخش این کار به عهدهی والدین است و یک بخش دیگر به عهدهی خودِ جوان است. حال این عزتمندی از کجا بدست میآید؟ ما میخواهیم بچههایمان را عزیز بار بیاوریم و طبع عزیز داشته باشند. بعضی دیدهاید برای یک مختصر وعدهای، حاضرند هر نوع جنایتی را انجام دهند. بعضی دیگر هم حتی اگر در گرسنگی هم دست و پا بزنند، حاضر نیستند یک تومان مال مردم را جابهجا کنند.
آقایی بود که میگفت: حاج آقا، پدرم فوت کرد، حتی یک بار هم با زیرپیراهنی نماز نخواند. پدرم روستایی بود اما باحیا بود. حرفش این بود که: در محضر خدا خجالت میکشم با زیرپیراهنی نماز بخوانم. درود خدا بر او باد.
به ما میگفت: شما با زیرپیراهنی میروید با کدخدا حرف بزنید؟
مرحوم سید بحرالعلوم ارتباط عجیبی با ولی عصر (عج) داشت. یکی از شاگردان بسیار خوب ایشان، مرحوم سید جواد عامِلی صاحب مفتاحالکرامة است. سید جواد میگوید: ما یک شب در منزل بودیم دیدیم خادم استاد آمد و گفت جناب استاد خیلی نگران است و با تو کار دارد؟ سیدجواد عاملی گفت: این وقت شب؟
شخصی خدمت امام صادق (ع) آمد و عرض کرد: آقا من گناه زیاد کردهام. ناامیدی از رحمت خدا من را احاطه کرده. ناامید شدم که خدا ما را ببخشد. راهی هست که امیدوار بشوم به رحمت الهی؟ امام صادق (ع) فرمودند: پدر و مادرت زنده هستند؟ گفت: پدرم زنده هست اما مادرم فوت کرده است. امام فرمودند: برو در کنار پدرت قرار بگیر. بودنِ کنارِ پدر، خدمت به پدر، کفارهی گناهان لاتُغفِر است. کفارهی گناهانی که بخشیده نمیشود. همین که در کنار آنها نشستهاید، با آنها همصحبت هستید، کارهایشان را انجام میدهید. این همه میدوید، این مجلس دعا، آن مجلس دعا، به اندازهی پنج دقیقه کنار پدر و مادر بودن کارآیی ندارد.
چرا خدا میفرماید چشمها را مدیریت کنید؟ چرا نمیفرماید زبانتان، گوشتان؟ قُل للمؤمنین یُغضُّوا: چشم را مدیریت کن. چشم را فرو افکن.
مرحوم علامه مینویسد: نوع آسیبهایی که مردم میبینند، به خاطر چشمشان است. میبیند به گناه کشیده میشود. میبیند هوسرانی میکند. میبیند زیادهطلبی میکند. فلانی خانهاش اینطور است، باید ما هم همینطور باشیم. فلانی فرش منزلشان ابریشم است و ما ماشینی است. بِرِس به او.