یک وقتی، یک عرب بی‌ادبی، پشت سر حضرت سلمان یک حرفی زد. محاسن حضرت سلمان را تشبیه به عضو یک حیوانی کرد. خبر به حضرت سلمان رسید. گفتند: فلانی، پشت سرِ شما گفته ریشِ شما مثل عضوِ فلان حیوان است.

 استاد حدائق روز دوشنبه 26 اردیبهشت 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.

 در این اوضاع آشفته، پریشب یکی از مسئولین، مسجدالنبی بود. گفت آقای حدائق، پنج تا تریلی هجده‌چرخ، این‌ها روغن مایع بار زده بودند داشتند می‌بردند یزد که از یزد ببرند استان‌های شرقی خارج کنند. در آباده ما این‌ها را گرفتیم. این مسلمانی است؟! این دینداری است؟! بخشی از ما، انصاف هم حتی نداریم! این‌که امام عصر در آن دعای مأثور، برای مردم از خدا، ایشان دو چیز تقاضا می‌کند: «وَ عَلَی الرَّعِیَّةِ بِالإِنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ» خدایا، به مردم دو چیز عنایت کن: یکی انصاف را، انصاف یعنی اعطاء الحق. یعنی آن‌چه که انسان حق است، نسبت به دیگران عمل کند. آن‌چه برای خودش می‌پسندد به دیگران رفتار کند. وَ حُسْنِ السّیرَةِ: درونی پسندیده نسبت به دیگران. نفاق، خدعه، نیرنگ، تکبر، تزویر، ریا، این‌ها از وجودِ ما خارج بشود. حالا برای منافع‌طلبی می‌بینیم مردم در زحمت و سختی می‌افتند. بعضی‌ها این طوری دارند سوءاستفاده می‌کنند.

یکی از علت‌هایی که کارِ خوب در جامعه رشد نمی‌کند، چون قدرشناسی درست اتفاق نمی‌افتد. بعضی از مردم عادت کرده‌اند خطا را توبیخ می‌کنند و انجام وظیفه‌ی درست را تجلیل نمی‌کنند. این بد است.

آن‌هایی که کار دستشان است، مسئولیت دستشان است، این‌ها باید به مردم نزدیک باشند. در این جلسات، مسئولین باید بیایند. نه این‌که بیایند و کسی این‌ها را نشناسد. وظیفه‌شان است که وقتی می‌آید، به آن امام جماعت مسجد و مسئول مسجد بگوید: آقا من فلانی هستم، مدیر کل فلان اداره هستم. امشب توفیق شده آمده‌ایم مسجدِ شما. اعلان کنید من بعد از نماز نیم ساعت وقت می‌گذارم در این مسجد، در این مردم، هر کسی در مجموعه‌ی ما مشکلی دارد، من مشکلش را حل کنم. چند تا مسئولِ این‌طوری دیده‌اید؟ چند مرتبه این صحنه را شما مشاهده کرده‌اید؟ باید مسئول این گونه باشد! مسئول یعنی خادم! امام فرمود؛ حوصله‌ی خادمی نداری برو کنار.

طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه