استاد حدائق روز دوشنبه 23 خرداد 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.
شخصی آمد خدمت امام صادق و گفت آقا این اقتصاد را برای ما یک توصیفی بکنید. امام یک مشتی از خاک در مشت خود کردند و سپس مشت را محکم گرفتند که چیزی از آن خاک نریزد.
حضرت عیسی فرمود: رفیقِ خوب، رفیقی است که وقتی حرف میزند، بر دانشِ تو افزوده کند؛ وَ یُرَغِّبُکُم إلی الآخرة عَمَله (تحف العقول/ ص 44)؛ کارهایش را میبینی، به آخرت تشویق بشوی. یعنی وقتی که ساکت است، به یادِ خدا بیندازد تو را. وقتی که ناطق است، بر علم تو بیفزاید. عامل است و کار میکند، عملکردش را هم که میبینی، عشقِ به آخرت و جهان آخرت پیدا کنی. این بایدهای دوستی است.
استاد حدائق روز چهارشنبه 18خرداد 1401 در مسجدالرسول(ص) شیراز همزمان با ایام دهه کرامت و میلاد امام رضا(ع) به بیان مبحث کرامت در منظر قرآن پرداختند.
آقا امام رضا نشسته بودند. یک برادری داشتند به نام زید بن موسی. جمعی از شیعیان هم نشسته بودند. این زید بن موسی شروع کرد نحنُ فلان، نحنُ فلان، نحنُ فلان. هِی گفت ما خاندانِ رسالتیم، حمزه از ماه بود، امیرالمؤمنین از ما بود، ما چه کردیم، ما چه کردیم و ... هِی گفت و گفت و گفت یک دفعه امام رضا برآشفته شدند. فرمودند: یا أخا ما غرک قول البقال الکوفه، حرفِ آن بقالِ کوفی مغرورت نکند که میگوید آتشِ جهنم بر فرزندانِ فاطمهی زهرا حرام است. آتش جهنم بر حسن و حسین سلام الله علیهما حرام است. آقا فرمودند من هم اگر از مسیرِ پیغمبر فاصله بگیرم، خدا با من برخورد میکند.