سال هفتاد و هشت، مدینهی منوره، حدود بیست و دو سال قبل. بعد از نماز صبح، یک جوانِ دانشجوی اهل سنت، گفت من یک جمله حرف دارم؛ مردم، خلافتِ علی بن ابی طالب را بعد از پیغمبر، نپذیرفتند. مردم نخواستند. شما چه میگویید؟؟ اقبالِ مردم، به خلیفهی اول بود.
مرحومِ شیخ مرتضی انصاری، اعلی الله مقامه، که از فقهاء بزرگ عالمِ تشیّع است، میگویند روزِ عاشورایی بود، در دهلیزِ خروجیِ امیرالمؤمنین، ایشان ایستاده بود و عزادارها عزاداری میکردند و هیئات عزاداری در صحن امیرالمؤمنین، به سر و سینه میزدند. نمایندهی حکومتِ عراق، که یک مسئولِ سنّی بود، کنارِ دست شیخ انصاری ایستاده بود و داشت نگاه میکرد عزاداریِ عزاداران را. یک وقتی، این نمایندهی دولت که سنّی بود، رو کرد به شیخِ انصاری و گفت: جناب شیخ! آقا سید الشهداء، حسین بن علی، که تنها کشته و شهیدِ عالم نیست، مظلوم در عالم فراوان است و مقتول و شهید در گذشته بوده و آینده هم خواهد بود. این همه خرج، این همه صرفِ وقت، این همه عزاداری، برای کسی که حالا قرنها قبل به شهادت رسیده، سال شصت و یک هجری، قرنها از این واقعه میگذرد، و شما هر سال بیشتر و باعظمتتر و جدیتر دارید عزاداری میکنید، این چه ضرورتی دارد؟ میگویند این شیخِ اعظم، اعلی الله مقامه، رو کرد به آن نمایندهی دولت عراق که یک مسئولِ سنّی بود، فرمود: ما یک اشتباه کردیم در تاریخ و میترسیم که این اشتباه، تکرار بشود. و اشتباهِ ما این بود که خطبهی غدیر با آن سندیّت و با آن حجّیّت و با آن کثرت جمعیت، صد هزار نفر در غدیر بیعت کردند با امیرالمؤمنین، عجیب این است که اولکسانی که بیعت کردند، اولبیعتشکنان بودند.
در سخنی از رسولالله سؤال شد، بالاتر از عیدِ جمعه، عید فطر، عید أضحی، عیدی هم هست؟ پیغمبر فرمود: عید غدیر.
این را مرحوم علامه حکیمی نقل مینمود؛ میگفت کتاب علامه امینی، «الغدیر» رسید به مصر. کتاب را بردند در وزارت فرهنگِ مصر، بررسی بشود و نظر بدهند که چاپ بشود یا نشود. کارشناسان وقتی بررسی کردند، به وزیرِ فرهنگِ مصر عنوان کردند که این کتاب، اگر چاپ شد در مصر، سنّی دیگر باقی نمیماند. چون هر چه در این کتاب گفته شده، از مصادرِ اهل سنت است. کتاب، ممنوعالچاپ شد. علامه حکیمی مینویسد، مرحومِ علامه امینی، یک نامهای نوشت برای وزیرِ فرهنگِ مصر: آقای وزیرِ فرهنگِ مصر! کشورِ مصری که شما امروز بر آن دارید حکومت میکنید، قرنها قبل در صدرِ اسلام، به افکار بلند و عالمانهی شخصیتی فتح شد به نام علی بن ابی طالب. چه شد که بعد از گذشتِ قرنها، فضائل این امام در مملکتی که به برکتِ او شما دارید زندگی میکنید، ممنوع است؟
مرحوم آیت الله سید هِبَة الدین شهرستانی، صاحب کتاب «اسلام و هیئت» حدود تقریباً 90 سال قبل، یک سؤالی از عالم اسلام کرد. این عالِمِ بزرگِ شیعی؛ سؤالش هم سؤال کوتاهی بود: لِمَ سُقِطنا وَ بِمَا نَرتقی؟ ما چرا سقوط کردیم؟ ما مسلمانها چرا امروز وضعمان این شده؟ یک زمانی، اسلام حرفِ اول در دنیا بود؛ در همهی عرصهها؛ عرصههای اقتصادی، عرصههای سیاسی، عرصههای علمی؛ بزرگترین دانشگاهها، در بلادِ اسلامی بود. چرا الآن وضع شده این؟ این حرفِ مرحوم سید شهرستانی، سید هبة الدین شهرستانی که لِمَ سُقِطنا، ما چرا سقوط کردیم، وَ بِمَن ارتقی؟ ما چه کنیم که دوباره برگردیم به آن موقعیت و به آن عزت و به آن جایگاه؟