محبت، امرِ الزامی است یا امرِ اختیاری است؟ اصلاً ما در روابط اجتماعی‌مان، مجبوریم بعضی‌ها را دوست بداریم یا مختاریم؟

حالا بزرگان می‌گویند انسانِ باتقوا چرا باید قلب اندوهگین داشته باشد؟ شما نمازت را که داری می‌خوانی، خمس را هم که داری می‌دهی، حج را رفتی و واجباتت را هم که انجام می‌دهی و حرام هم انجام نمی‌دهی، تو که باتقوایی، تو چرا ناراحتی؟

کسانی که با شما زاویه دارند چند دسته هستند؛ بعضی‌ها از روی نادانی حرف‌هایی می‌زنند. نمی‌داند و جهل دارد. نسبت به خدا یک حرفی می‌زند. نسبت به پیغمبر یک صحبتی می‌کند. عناد هم ندارد ولی جاهل است و نادان است. دو تا جمله برایش می‌گویی، یک دفعه متنبّه می‌شود و یک‌دفعه متوجه می‌شود. یک دسته، این‌ها شک و تردید سبب مخالفتشان شده است. تردید دارد، شک دارد. بالأخره، یک حرف‌هایی را بر زبان جاری می‌کند. این‌ها را هم باز باید به دادِ این‌ها رسید. این‌ها عنادِ ذاتی ندارند با دین! عنادی با خدا ندارد. این پاک است. بخشی‌ها هم دیده‌اید که مخالفتان هستند. یک مقدار حسودند. و لذا می‌گویند حسود را تحریکش نکن. آن کسی که می‌فهمی روی حسادت دارد حرف می‌زند، حساسش نکن. این‌ها آداب قرآنی است. و حسود، اگر یک وقت آمد گفت پشیمانم، بگذر از او.

طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه