استاد حدائق روز سه شنبه اول شهریور ماه 1401 همزمان با ایام شهادت امام سجاد(ع) در رواق امام خمینی(ره) بارگاه مطهر امام رضا(ع) به بیان «تدبیر حضرت امام سجاد(ع) بعد از عاشورا» پرداختند
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین و العاقبة لأهل التقوای و الیقین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبیّنا حبیب إله العالمین و شفیع المذنبین العبد المؤیّد و الرسول المسدد المصطفی الأمجد أبالقاسم محمد
صل الله علیه و علی أهلبیته الائمة الهدی المهدیین و المکرّمین لاسیما بقیةالله المنتظر حجة بن الحسین العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»[1] صدق الله العلی العظیم
تقدیم به ساحت مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام رسول خاتم صلواتی ختم نمایید. جهت شادی و ترویح ارواح طیبهی علماء و شهداء روح ملکوتی حضرت امام اعلی الله مقامه، شهداء فجر انقلاب و دفاع مقدس و دفاع از حرم، شهداء امنیت و سلامت درگذشتگان از جمع حاضر در این مجلس، تقدیم به پیشگاه مقدس حضرت ثامنالحجج علیبن موسی الرضا صلوات بلندتری ختم بفرمایید.
شام شهادت حضرت زینالعابدین و سید الساجدین است عنوان بحث تدبیر امام سجاد در بعد از واقعهی عاشورا در جامعهی اسلامی، بحثم را در دو قسمت و در دو بخش محضر جمع محترم و زائران و مجاوران و حاضران مجلس عرض کنم. اولاً آیهی 32 از سورهی مبارکهی توبه که خداوند میفرماید« يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ»[2] تلاش دشمنان دین پیوسته بر این است که نور خدا را به خاموشی بکشند.
« وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[3] اما خداوند چاره این گونه اندیشیده که نور خدا را تمام کند دشمن درصدد خاموش کردن نور خداست خدا حافظ نور است.
« وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»[4] گر چه کافران و انسانهای بیگانه، منحرف، معاند این را نمیپسندد، بقاء نور خدا را نمیپسندند.
چند نکته را محضر عزیزان عرض کنم که مقدمهی قسمت دوم بحث ما بشود اولاً عزیزان شیطنت دشمنان اسلام کار به امروز و دیروز ندارد و کاری به انقلاب اسلامی ندارد تا عالم، عالم بوده است مخالفین خدا و ارزشهای اخلاقی اقدام میکردند برای خاموش کردن نور خدا، این آیه نزولش در زمان رسول الله است نکتهای است که خدا در آن عصر می فرماید. پیوسته تلاش دشمنان خدا برای خاموش کردن نور خداست با تبلیغاتشان، یک نمونه در جریان سیدالشهداء میبنید یک صاحب امروز زین العابدین دارد که مو بر تن انسان راست میکند مردم حواسهایتان جمع باشد یک وقت نماز نخوانیم و به زیارت بیاییم، دشمن خدای ناکرده با تبلیغاتش بر ما اثر بگذارد، چه کسانی در کربلا جلوی امام حسین صفآرایی کردند؟ زین العابدین میفرماید: «کلّهم یتقرّب إلی الله عز و جل بدمه»[5] تمام این جماعتی که شمشیر از رو بستند برای به شهادت رساندن امام حسین قربة الی الله کربلا آمدند این تبلیغ دشمن است، ولی خدا و حجت خدا را دشمن با تبلیغاتش کرد عنصر ضد خدا، مردم آمدند قربة إلی الله در قتل امام حسین شرکت کنند. گفتند: حسین بن علی را میکشیم تا به خدا نزدیک بشویم این کلام صاحب امروز زین العابدین است.
چه اوضاعی بود؟ چه تبلیغاتی گسترش پیدا کرده بود؟ که نوهی رسول خدا بعد از گذشتن نیم قرن وقتی سر مبارکش برفراز نیزه رفت تکبیر گفتند. مسلمانان حواستان جمع باشد امیرالمؤمنین میفرماید: از تاریخ درس بگیرید چراغ سبز برای تبلیغات دشمن روشن کردی دشمن ولی خدا را ضد خدا جلوه میدهد. «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ»[6] این تلاش دشمن است، خبر شهادت امیرالمؤمنین به شام رسید به یک شامی گفتند علی بن ابی طالب کشته شد؟ کجا؟ گفتند: کوفه، گفت: کجای کوفه؟ گفتند: مسجد کوفه. گفت: کجای مسجد، گفتند محراب مسجد، گفت: علی در محراب مسجد چه میکرد؟ گفتند: نماز میخواند. گفت: مگر علی نماز هم میخواند؟!
علی بن ابی طالبی که در خانهی حق آمد و در خانهی حق هم رفت، پروانهی حق آمد و پروانهی حق رفت. تبلیغ چقد ذهنها را منحرف میکند، مراقب جوانانهایتان باشید این فضاهای مجازی و این تبلیغات مسموم امروز، که روایت داریم حفظ دین در آخر الزمان از نگه داشتن آتش در کف دست سختتر است، مؤمن آتش کف دستت میتوانی نگه داری؟ دین نگهداریش خیلی سخت است مراقب زبانمان و عملکردهایمان باشیم. قرآن هشدار میدهد «یریدون» فعل مضارع است یعنی همیشه اوضاع همین است، دشمن کوتاه نمیآید، این شیطنتها استمرار دارد برای خاموش کردن نور خدا. «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ»[7] شما در اعصار ائمه ببینید آقا علی بن موسی الرضا برای خاموش کردن نور خدا مأمون با آن دسیسهی طرح ولایتعهدی به توس کشاند، گرچه مأمون تلاشش بر این بود که نور ولایت را خاموش کند، شما امروز این عظمت، این شکوه و این ابهت را ببینید و بگردید و بگویید قبر مأمون کجاست این پیام قرآن و این اعجاز قرآن است. وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[8] نور ثامنالحجج را میخواهند خاموش کنند خدا این نور را پرفروز میکند، سیدالشهداء میخواند به خاموشی بکشند و امروز ببینید کربلا را و امروز آثار بنیامیه را ببینید، اینها توحید و اعجاز قرآن است. « وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»[9] ارادهی خدا این است البته یک هشدار برای ما هم هست، برادران و خواهران از دین دفاع کردید کردید! نکردید! خدا حافظ دین است است و ما امتحان میشویم. آقای ثروتمند با این پولت چکار میکنی؟ آقای مسئول با این مسئولیتت چه میکنی؟ مردم هر چه دارید متعلق به خداست. «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[10] روز قیامت هم به اندازهی دادههااز شما حساب میخواهند، خواهید دید. خدا حسابی که از یک آیت الله میخواهند از یک طلبه نمیخواهد، خدا حسابی که از یک وزیر میخواهد از یک آبدارچی نمیخواهد، خدا حسابی که از یک ثروتمند میخواهد از یک فقیر نمیخواهد خدا حسابی که از یک آقایی 90 سال زندگی کرده میخواهد از یک ادم 50 ساله نمیخواهد، میگویند 90 سال پای سفرهی ما نشسته بودی چه کردی؟ پاسخ آماده کنید، ما از دین چگونه دفاع میکنیم؟ از ارزشها چگونه حمایت میکنیم؟ البته خدا حامی دین است کما به اینکه تا به امروز دین خودش را حفظ کرده است و این هم از اعجازهای الهی است، خدا میفرماید: ما حفظ میکنیم و نگه میداریم.
یک نکتهی دیگر هم بگویم خدا میفرماید: اینها نور خدا را میخواهند خاموش کنند، خدا نور است نور چه خاصیتی دارد؟ پیغمبر نور است «سِرَاجاً مُنِیراً»[11] خدا پیغمبر را سراج منیر تعبیر میکند، ائمه نور است «کلامکم نور»[12] در زیارت جامعه میخوانیم ائمه، قرآن، پیغمبر، ذات اقدس الهی نور هستند، مؤمن نور باش! نور چه میکند این چند تا نکتهی تلگرافی بگویم بشنوید. از ویژگیهای نور این است که نور عامل وحدت است، ظلمت عامل پراکندگی است، ببینید هر جا روشنایی است اجتماع است، پراکندگیها در ظلمتها هست. یکی از ویژگیهای رسول الله، اولیاء الهی و انبیاء این بود که سبب جذب مردم و قلوب را جذب میکند، دین آمده است دلها یکسان کنند و همه از یک پدر و مادر هستیم، ارزش آدمها به انسانیت و تقوای شماست، پس 1ـ نور عامل وحدت است و دشمن میخواهد این وحدت را به هم بزند. 2ـ نور عامل آرامش است، اضطراب در تاریکیهاست لذا یکی از عذابهای جهنم تاریک محض است در ظلمت محض اضطراب است، در روشنایی آرامش است،دشمن میخواهد آرامش را بگیرد، نور عامل شکوفایی است ظلمت عامل شکوفایی و بالندگی نیست، دشمن با این شکوفایی بندگان خدا مخالف است، انسجام و وحدت، آرامش و رشد و شکوفایی و نظم، پرتو نور نظم اتفاق میافتد.
الان در این رواق امام خمینی این جمعیت محترمی که حضور دارید اگر این فضا کاملا تاریک بود و شماها میخواستید بیایید و جلوس کنید قطعا با این نحوی که نشستید نمینشستید، در پرتو نظم اتفاق میافتد، مظهر نظم خداست و اسوهی نظم اولیاء هستند، دشمن با نظم مخالف است و با بینظمی موافق است، انبیاء عامل وحدت و شکوفایی و آرامش، نظم بودند و دشمن میخواهد اینها را از مسلمین و جوامع اسلامی بگیرد. این شیطنت دشمن را نباید فراموش نکنیم و از یاد نبریم.
در واقعهی عاشورا شما مشاهده میکنید این شیطنت شکل گرفت و شخصی به امام صادق عرض کرد و گفت: نسبت به واقعهی عاشورا خیلی چیزها میگویند. آقا فرمود: بنی امیه کاری از دستشان بر نمیآمد که نکردند یعنی کم نگذاشتند، طرف به امام باقر عرض کرد: آقا چرا تربت امام حسین یک عطر عجیبی دارد بوی خاص معطری دارد؟ امام باقر گریست و ایشان شاهد کربلا بود، دو امام راوی واقعهی عاشورا هستند، زین العابدین و باقرالعلوم، آقا امام باقر فرمود: بنی امیه هم حتی به بدن سیدالشهداء هم رحم نکردند، بدن را کوبیدند زیر سم اسبها با خاک کربلا یکسان کردند، اینها حتی میخواستند از پیکر امام حسین هم اثر نماند، در این شیطنت و خاموش کردن نور خدا کم نگذاشتند ولی «وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»[13] خدا این نور را پرفروغ و شکوفا میکند.
دوران امام سجاد که امروز روز شهادت حضرت بود و اقا در این 57 سال عمر شریفی که تاریخ نقل کرده و ثبت شده است که از این 57 سال حضرت حدود 35 سال دوران امامت حضرت بود، از سال 61 هجری بعد از واقعهی عاشورا تا سال 95 هجری قریب به 35 سال حضرت دوران امامتشان بود و یکی از سختترین دورانهای زندگی ائمه دوران امام سجاد بود، ببینید امام در جامعهای بود که آن جامعه ولی خدا را به مسلخ کشاندند، مردم کوفه مردمی بودند که امیرالمؤمنین را دیده بودند و مردمی بودند که سیدالشهداء را دیده بودند بیش از 20 هزار امضاء دعوت برای امام حسین به مدینه آمد، امام این امضاها را با خودشان به کربلا آورده بودند، مردم کوفه یهودی و مسیحی نبودند ولی تبلیغات دشمن این مردم را فریب داد و این مردم را در جبههی مقابل با ولایت قرار داد، خب حضرت در جامعهای و زمانی زندگی میکند که آنهایی که امام حسین را در آغوش پیغمبر دیده بودند با امام حسین نیامدند، خودشان از رسول الله حدیث در فضیلت امام حسین شنیده بودند و کوتاهی کردند و این اوضاع جامعهی معاصر امام سجاد بود، 35 سال امام در این دوران و در خفقان شدید، در دوران اقتدار مطلق بنیامیه امام سجاد منصب امامت را برعهده میگیرد و به قول خیلی از بزرگان و کارشناسان شاید سختترین دوران امامت ائمه دوران زینالعابدین بود در این 35 سالی بنی امیه در اوج اقتدار اینها به ولی خدا هم رحم نکردند و به سیدالشهداء با آن سبک جنایت وارد کار شدند، امام متولی است که اسلام را و ارزشهای اسلامی را پاسداری کند و در چند جهت عرض کنم اهداف و تدبیر امام سجاد برای بقاء دین و مکتب اهلالبیت، خود اسلام را حفظ کردن و بقاء اسلام نه اسلامی که یزید مدعی بود که من خلیفه هستم، یزید وقتی سر مطهر امام حسین را آوردند و آن اشعار کفر آمیز را میخواند:
لعبت هاشم بالملک فلا، خبر جاء و لاوحی نزل[14]
اصلا رسالت پیغمبر و قرآن را زیرسؤال میبرد، هاشمیون با حکومت بازی میکردند، من میگویم اصلا وحیی در کار نبوده است خبری نبوده است، آیهای نبوده است و این حرف کفرآمیز را زد.
لیت أشیاخی ببدر شهدوا، جزع الخزرج من وقع الأسل[15]
ای کاش کشتهشدگان ما در جنگ بدر یعنی کافرین و ملحدین و محاربین که به شمشیر موحدین کشته شدند الان بودند میگفتند یزید چوب بزن دستت درد نکند. این یزید حاکم اسلامی شده است و خود امام حسین به ولید حاکم مدینه فرمودند: «یا أیّها الامیر إنا اهل بیت النبوة و معدن الرسالة و مختلف الملائکه بنا فتح الله و بنا یختم و یزید رجل شارب الخمرو معلن بالفسخ و قاتل نفس محترمة و مثلی یبایع مثله و إنا نصبر و تصبرون و ننظر و تنظرون أیّ نا أحق بالخلافة و بیعت»[16] خبر یزید به مدینه رسیده است و ولید حاکم مدینه به امام حسین این خبر را دادند .
ولید ما خاندان رسالت هستیم و وحی در خانهمان نازل میشده است، یزید یک آدم شراب خور و فاسق و آدمکش است و ما هیچ گاه با این یزید بیعت نخواهیم کرد و ما صبر میکنیم شما هم صبر کنید، ما به انتظار مینشینیم و شما هم به انتظار بنشینید، خواهید دید شایستهی خلافت چه کسانی هستند؟ امروز قضاوت بشریت نسبت به امام حسین ببینید! اربعینها و عاشوراها و مجالس و محافل همان که امام حسین فرمود: «ولکن نصبح و تصبحون و ننتظر و تنتظرون»[17] تاریخ در سال 61 هجری محرم 61 نبینید لطف خدا را در گذر زمان ببینید که خدا با امام حسین چه کرد! آقا زین العابدین مواجه با یک وضعیت این گونه است رسالت اول امام بقاء اسلام است دین را حفظ کند، این أمراء فاسق فاجری که بر اسلام حکومت میکنند در رأس آن یزید و امویها به مردم معرفی کنند با توجه به خفقان شدیدی که بر عالم اسلام حاکم است.
نکتهی دیگر تببین اصل امامت، عزیزان آقا زین العابدین در مجلس یزید، من این نکته را خدمت عزیزان بگویم که متأسفانه متدینین بعضاً میگوییم حرف اثر ندارد و ساکت هستیم این حرف غلطی است، امام حسین یکی از درسهای عاشورایش و زین العابدین یکی از پیامهای زندگیاش درس عمل به تکلیف بود یعنی حرفتان را بزنید و دنبال نتیجه نباشید، تو وظیفه به جا بیاور و نتیجه با خداست تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند.
امام حسین اگر دنبال نتیجه بود کربلا نباید میآمد، کربلا در افق نگاه مردم معاصر امام حسین شکست بود و خیلیها این رابه امام حسین گفتند، زین العابدین اگر به دنبال نتیجه بود خطبه خواندن در مجلس یزید در جامعه اموی به حسب ظاهر بینتیجه بود ولی امام عمل به وظیفه کرد، وقتی یزید آقا زین العابدین بعد از آن اباطیلی که آن خطیب شامی روی منبر گفت، امام فرمود: بگذرید من هم چند کلمه حرف بزنم، حالا ما بودیم میگفتیم اینها که زیر بار حرف شما نمیروند، اینها پدر شما را شهید کردند و سر پدرتان رابه شام آوردند و عمهی شما را به اسارت آوردند ونوامیس آل الله رابه اسارت آوردند اینجا که جای حرف زدن نیست امام ببینید چه کرد زین العابدین، خطبهای که به حسب قاعده به نیم ساعت نرسیده چنان شام را منقلب کرد که اول مخالف یزید معاویة بن یزید شد که پسر یزید قیام کرد و گفت: پدرتو میگویی اینها خارجی هستند، به قول شهید مطهری خارجی در آن زمان یعنی خروجکننده بر علیه خدا و رسول الله. در حالی که میگویند من نوهی رسول الله هستم، این اقا میگوید پدرش سیدالشهدائی است که سبطا هذه الأمة است شما میگویید خارجی آوردهاید. این خطبه آنجا را منقلب کرد، یزید یک موقعیت انفعالی پیدا کرد ورود اهلالبیت به شام اول صفر بود، میگویند: هزار زن رقاصه دور کجاوهی زینب میکوبیدند و میرقصیدند، خطبهی امام سجاد کاری کرد که همین زنها برای عذرخواهی آمدندو گفتند: ای دختر امیرالمؤمنین ما نمیدانستیم که شما بنات رسول الله و فرزندزادگان پیغمبر و بنات اهل البیت هستید، این تأثیر کلام بود این درس بزرگی بود که امام سجاد با آن شجاعت و شهامت درهمان روزهای پس از شهادت پردهبرداری از جنایت بنی امیه کرد و تفهیم معنای واقعی امامت، امامتی که خود حضرت امام بود، در زهد و شجاعت و وقتم به اتمام میرسد و سیاست این موارد مصادیق داریم، در فصاحت و بلاغت و جهاد، عفو، جوانمردی، سخاوت و فتوت و در عبادت، تقوا، علم و ایمان امام بینظیر است در عصر خود.
من بسنده کنم عرائضم را و وقت ما به پایان رسید آقا با این روشی که اتخاذ کردند و در آن خفقان شدید عصر بنی امیه، صحیفهی سجادیهای که تعبیر به زبور آل محمد میشود در این قریب پنجاه و چند خطبهی حضرت امام در آن زمان روشنگری میکند با دعا، روضه.
من همینجا گریزی بزنم و عرض سلامی کنم، 35 سال بعد از واقعهی عاشورا امام زندگی کرد، یکی از روشهای مبارزهی امام با حکومت بنی امیه اشک و گریه بود و سجده بر تربیت امام حسین بود. از امام میپرسیدند چرا روی این خاک سجده میکنید؟ فرمود: این تربت پدرم حسین است کربلا یادتان نرود، بچهی شیرخواره میآوردند آقا تا طفل شیرخواره میآوردند که اذان برایش بگوید شروع به گریه میکرد و وقتی علت گریه را میپرسیدند، فرمود: کربلا نبودید، برادرم علی اصغر شیرخواره در آغوش پدرم هدف تیر قرار دادند، امام با این فرهنگ اشک ایجاد انگیزهی سؤال میکرد در ذهن مخاطب که مخاطب بپرسد، برای مثال یک کسی را میبینید گریه میکند و علتش را میپرسید؟ لماذا تبکی؟ بعد آن فرد میگوید مشکلش چیست؟ امام در آن خفقان شدید بنی امیه یکی از روشهای مبارزه با این حکومت دیکتاتور بنی امیه اشک بود، در آن خفقان، طفل شیرخواره از علی اصغر میگفت، نوجوانی را آقا میدید و شروع به گریه میکرد و میگفتند چرا گریه میکنید؟ آقا میفرمود: پسرعمویم حضرت قاسم 13 ساله و از کربلا سخن میگفت. سفرهی غذا آقا را دعوت میکرد باز سخن از کربلا میگفت و این کار یک روز و دو روز نبودها؟ سی و چند سال بعد از واقعهی عاشورا، عاشورا را اینگونه زنده نگه داشت که الان من و شما مفتخریم یا حسین، من و شما به عشق امام حسین لباس مشکی میپوشیم و سینه میزنیم و یا حسین میگوییم. میگویند بفرماییدغذا میل کنید، اشک از چشمان زین العابدین جاری میشد و میگفت: «قتل بن رسول الله جائعاً»[18]. مردم کربلا نبودید پسر پیغمبر را گرسنه شهید کردند، آقا تشنه میشد آب میخواست تا ظرف آب میآوردند امام چشمش به آب میافتاد و اشکش جاری میشد، میپرسیدند آقا چرا گریه میکنید. فرمود: «قتل بن رسول الله عطشانا»[19]، مردم کربلا نبودید حسین را لب تشنه شهید کردند. انشاءالله یک عرض ادب امشب شام غریبان زین العابدین بشود چراغ شب اول قبر ما امام رضا هم شاهد بر این عرض ادب، بگوییم آقا ثامن الحجج این جمعیت به عشق اجداد طاهرین شما و به عشق شما اینجا آمدند.
من یک دعا از امام سجاد بگویم یک جمله روضه بخوانم و تمام کند و این هم هدیهی ما از طرف امام سجاد به شماها، یکی از گنجینههای ارزشمند آقا زین العابدین دعای ابوحمزهی ثمالی است پایان دعا، امام همهی دعا را در دو جمله تمام میکند میگوید خدایا ثواب این شبزندهداری و عبادت و راز و نیاز را دو چیز قرار بده، اینجا از خدا امام رضا را واسطه کنی و این دو چیز را بخواهید «رضاک و الجنة» رضایت خودت و عاقبت به خیری خودم این عصارهی دعای همهی ائمه است خصوصا زینالعابدین، شاعر فارسی هم به نظم و نثر درآورده است
خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار
یک غلامی آقا داشتندو آمد و گفت: آقا بیش از 20 سال از واقعهی عاشورا میگذرد شب و روز شما گریه کرده است. امام فرمود: وای بر تو، یعقوب پیامبر 12 پسر داشت و یک پسرش از جلو چشمانش مفقود شد و یعقوب میدانست یوسف زنده است ولی آنقدر گریه کرد نابینا شد. آقا فرمودند: من خودم که کربلا بودم.
خودم دیدم صحرا لالهگون بود
زمین از خون یاران غرق خون بود
خودم دربر گرفتم اکبرم را
خودم دیدم علی اصغرم را
بنی اسد میگویند روز 13 محرم وقتی زین العابدین با ولایت تکوینیه آمد کربلا اینها نمیشناختند اجساد را، اقا این صحنهها را دید و عمری بعد از عاشورا گریه میکرد آقا فرمود: بنی اسد من این بدنها را خوب میشناسم بیایید به من کمک کنید بین این آدمها امام با احترام قدم میزد، یک وقت دیدند امام به یک بدن قطعه قطعهای و عریان دستها را به سینه گذاشت. صلی الله علیک یا اباعبدالله، بقتلک غرّت عیون شامیین و به قتلک فرحت بنو امیّه. بابا پاشو با قتل شما شامیان شاد شدند، بنی امیه جشن گرفتند. آقا فرمود: یک قطعه بوریا بیاورید.
ای قطعه بوریا تو به به چه باصفایی
دامان مصطفایی آغوش مرتضایی
پیکر بابا را روی بوریا گذاشت و وارد در قبر کرد همه اطراف قبر دارند نظاره میکنند از آداب دفن میت صورت متوفی را روی خاک باید قرار بدهند، حسینیان حسین که سر در بدن ندارد، یک وقت دیدند زین العابدین دست برد رگهای بریده را روی خاک گذاشت همه عرض کنیم یا حسین
[1] توبه، آیه32
[2] توبه، آیه32
[3] توبه، آیه32
[4] توبه، آیه32
[5] امالی شیخ صدوق ص462
[6] توبه، آیه32
[7] توبه، آیه32
[8] توبه، آیه32
[9] توبه، آیه32
[10] بقره آیه156
[11] احزاب آیه136
[12] مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره
[13] توبه، آیه32
[14] الاحتجاج علی اهل اللجاج ج2 ص307
[15] الاحتجاج علی اهل اللجاج ج2 ص307
[16] بحارالانوار ج44 ص325
[17] فتوح ابنعثم ج5 ص14
[18] مثیرالاحزان ص115
[19] مثیرالاحزان ص115