من حدود سی سال ازدواج کردم ثمره ازدواجم سه تا فرزنداست دوتا پسر و یه دختر. دخترم ازدواج کرده نوه هم دارم از اول زندگیام تا حالا هر موقع با شوهرم سر هر موضوعی بحث داریم همش دادوفریاد میزند بهطوریکه همسایهها که دو تا از عموهاش هستن متوجه میشن من خیلی خجالت میکشم جدیداً تا حرفمون میشه میدونه من رو اعتقاداتم خیلی حساسم میگه من نماز نمی خونم من میریزم بهم حاضرم هر سختی باشه بکشم ولی نمازشو ترک نکنه چون دوتاپسربایدازماالگوبگیرن خسته شدم نمیدونم چکار کنم تو را به خدا راهنماییم کنید اگر هم مشاوره خوبی سراغ دارید که هزینه زیاد هم نگیره بفرمایید تا من ازایشان کمک بگیرم نمیدونم چکار کنم؟
- دسته: پرسمان
- بازدید: 4348
خدا خودش گفته دعا زیر قبه امام حسین ع مستجابه.....زیر قبه امام حسین دعا کردم ک امام حسین ع کمک کنند شرایط ازدواجم جور شه....... پس چرا هنوز هیچ خبری نشده؟!
- دسته: پرسمان
- بازدید: 4669
برای اقتدا کردن در نماز جماعت باید صبر کنیم صفهای جلو اقتدا کنند مخصوصا بعضیها دیر اقتدا میکنند ما میتوانیم قبل ازاونها اقتدا کنیم؟
- دسته: پرسمان
- بازدید: 4079
مرگ عزیزان خیلی طاقت فرساست. لطفا از زیبایی های مرگ بفرمایید و مرا با مرگ آشتی دهید؟ چه جور فکر کنم که این موضوع حتمی و خدایی برایم سهل وشیرین شود؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اولا انسان تا زنده است، از فرصت زندگی و حیات باید استفاده کند که یک نعمت بزرگی است این عمر و زندگانی. چون شما هر چه از این فرصتها بهتر استفاده کنید مقامات شما در عالم برزخ و آخرت والاتر و بالاتر است.
اما از مرگ سوال کردید، مرگ را قرآن تولد دوباره میداند. درسوره ملک آیه دوم«الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُور»[1] خداوند مرگ را خلقت دوباره، تولد دوباره، «خلَقَ الموتَ»[2] پس مردن پایان پذیرفتن همهچیز نیست، آغازی جدید است. شروع دیگری است، همنطوری که ما از کمر پدرها به رَحِم مادرها منتقل شدیم، از رَحم مادرها به دنیا منتقل شدیم.
بالاخره از جمادی مُردم و نامی شدم، وز نما مردم ز حیوان سر زدم
مسیر مسیرِ رو به کمال است. ما داریم رو به کمال میرویم یعنی مسیرمان رو به رشد است. یعنی دنیا نسبت به شکم مادر یک مرحله جدیدتر و گستردهتر، عالم برزخ نسبت به دنیا دقیقا مثل عالم دوران دنیای ما نسبت به شکم مادر است. چرا ما حراس داریم از این حقیقت؟ چون شناخت نسبت به مرگ نداریم. ما چون مرگ را پایان پذیرفتن و تمام شدن همهچیز میدانیم بدمان میآید. اگر نگاهمان به مرگ این باشد که این مردن ما را به یک مرحله عالیتر و جدیدتری وارد میکند بهتر از دنیا. عالیتر از دنیا، قطعا انسانها هراسی از مردن ندارند.
راوی آمد به امام باقر عرض کرد مرگ برای بندگان خوب خدا چگونه است؟ امام فرمود مثل کسی که یک لباس کثیف و مندرسی را درمیآورد و یک لباس تمیز و زیبا و معطری را میپوشد. ما چطور لباسهای کثیفمان را با چه شوقی عوض میکنیم و لباس زیبا میپوشیم، مردن همینطور است، لباس مندرس دنیایی را درمیآوریم، لباس و خلعت زیبای برزخ و آخرت را میپوشانیم. البته حالا برای اینکه هراس نداشته باشیم از این رفتن، باید وظائف خودمان را نسبت به پروردگار و انتظارات الهی در دنیا خوب انجام دهیم که بخاطر بدی اعمالمان از مردن نهراسیم
[1] ملک آیه2
[2] همان
کد: 1399738
- دسته: پرسمان
- بازدید: 5021