من حدود سی سال ازدواج کردم ثمره ازدواجم سه تا فرزنداست دوتا پسر و یه دختر. دخترم ازدواج کرده نوه هم دارم از اول زندگیام تا حالا هر موقع با شوهرم سر هر موضوعی بحث داریم همش دادوفریاد میزند بهطوریکه همسایهها که دو تا از عموهاش هستن متوجه میشن من خیلی خجالت میکشم جدیداً تا حرفمون میشه میدونه من رو اعتقاداتم خیلی حساسم میگه من نماز نمی خونم من میریزم بهم حاضرم هر سختی باشه بکشم ولی نمازشو ترک نکنه چون دوتاپسربایدازماالگوبگیرن خسته شدم نمیدونم چکار کنم تو را به خدا راهنماییم کنید اگر هم مشاوره خوبی سراغ دارید که هزینه زیاد هم نگیره بفرمایید تا من ازایشان کمک بگیرم نمیدونم چکار کنم؟
خدا خودش گفته دعا زیر قبه امام حسین ع مستجابه.....زیر قبه امام حسین دعا کردم ک امام حسین ع کمک کنند شرایط ازدواجم جور شه....... پس چرا هنوز هیچ خبری نشده؟!
برای اقتدا کردن در نماز جماعت باید صبر کنیم صفهای جلو اقتدا کنند مخصوصا بعضیها دیر اقتدا میکنند ما میتوانیم قبل ازاونها اقتدا کنیم؟
مرگ عزیزان خیلی طاقت فرساست. لطفا از زیبایی های مرگ بفرمایید و مرا با مرگ آشتی دهید؟ چه جور فکر کنم که این موضوع حتمی و خدایی برایم سهل وشیرین شود؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اولا انسان تا زنده است، از فرصت زندگی و حیات باید استفاده کند که یک نعمت بزرگی است این عمر و زندگانی. چون شما هر چه از این فرصتها بهتر استفاده کنید مقامات شما در عالم برزخ و آخرت والاتر و بالاتر است.
اما از مرگ سوال کردید، مرگ را قرآن تولد دوباره میداند. درسوره ملک آیه دوم«الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُور»[1] خداوند مرگ را خلقت دوباره، تولد دوباره، «خلَقَ الموتَ»[2] پس مردن پایان پذیرفتن همهچیز نیست، آغازی جدید است. شروع دیگری است، همنطوری که ما از کمر پدرها به رَحِم مادرها منتقل شدیم، از رَحم مادرها به دنیا منتقل شدیم.
بالاخره از جمادی مُردم و نامی شدم، وز نما مردم ز حیوان سر زدم
مسیر مسیرِ رو به کمال است. ما داریم رو به کمال میرویم یعنی مسیرمان رو به رشد است. یعنی دنیا نسبت به شکم مادر یک مرحله جدیدتر و گستردهتر، عالم برزخ نسبت به دنیا دقیقا مثل عالم دوران دنیای ما نسبت به شکم مادر است. چرا ما حراس داریم از این حقیقت؟ چون شناخت نسبت به مرگ نداریم. ما چون مرگ را پایان پذیرفتن و تمام شدن همهچیز میدانیم بدمان میآید. اگر نگاهمان به مرگ این باشد که این مردن ما را به یک مرحله عالیتر و جدیدتری وارد میکند بهتر از دنیا. عالیتر از دنیا، قطعا انسانها هراسی از مردن ندارند.
راوی آمد به امام باقر عرض کرد مرگ برای بندگان خوب خدا چگونه است؟ امام فرمود مثل کسی که یک لباس کثیف و مندرسی را درمیآورد و یک لباس تمیز و زیبا و معطری را میپوشد. ما چطور لباسهای کثیفمان را با چه شوقی عوض میکنیم و لباس زیبا میپوشیم، مردن همینطور است، لباس مندرس دنیایی را درمیآوریم، لباس و خلعت زیبای برزخ و آخرت را میپوشانیم. البته حالا برای اینکه هراس نداشته باشیم از این رفتن، باید وظائف خودمان را نسبت به پروردگار و انتظارات الهی در دنیا خوب انجام دهیم که بخاطر بدی اعمالمان از مردن نهراسیم
[1] ملک آیه2
[2] همان
کد: 1399738
اگر پسری دوست از جنس خودش نداشته باشه میشه باهاش ازدواج کرد؟
پیامبر(ص)آیا شهید شده اند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند؟
چرا مادری با کشتن فرزندش قصاص میشه ولی پدر نه؟
کد:1399576
اگه در چهله ی دعای عهد ، یکی از روزها دعا را ظهر بخوانیم (به جای صبح )عیب داره یا نه ؟
خواستگار که برام میاد بعضیاشون نمیگن دختر بیاد بیرون مادرم میاد دنبالم خودم از اتاق میام بیرون اشکالی نداره ؟
من جزو زنانی هستم که بهم خیانت شده وهیچ اعتمادی دیگر به همسرم ندارم واو اعتقاد داره که در دین اسلام مرد طبق ایه ی ۳ سوره ی نسا مرد میتواند تا۴ زن بگیرد واو دراین زمینه هیچ عدالتی نمیتواند داشته باشد من زن اول او هستم وصاحب چند فرزند هستم فرزند بزرگم ۲۰ ساله هست واو زن های صیغهای داشته ایا از نظر اسلام منی که همه جوره به شوهرم اعتمادداشتم والان به خودم وافکارم خیانت شده وحالتی همچون تنفرنسبت به این مرددارم و من نمی توانم فرزندانم رو ترک کنم وبه خودم فکر کنم وبایدکنار انها بمانم واین مرد هم من رو طلاق نمیده ایامن حق شرعی دارم که بااین مرد نخواهم همبستر شوم ایا من جزو زنانی قرار میگیرم که پیامبر خدا در شب معراج انها را دیدار کرد که با سینه هایشان اویزان بودن وبه حال انها گریه کرد من که ابتدا نسبت به این مرد این جوری نبودم از وقتی که خیانتهای مکرر کرده حالت تنفرایجادشده دردین اسلا م چه حقی من دارم؟