نیمههای شب بود. آقا امیرالمؤمنین علی (ع) به همراه کمیل در کوچههای کوفه درحال عبور بودند. صدای زمزمهی قرآنِ آمیخته با گریهای، از خانهای بلند بود.
کمیل گفت: آقا در دولت شما، چه افرادی پیدا میشوند؟! در نیمههای شب! خواندن قرآن همراه با گریه!
آقا فرمودند: کمیل، صبر داشته باش.
مدتی از این جریان گذشت.
بعد از اتمام جنگ نهروان، جسدی روی زمین، به رو افتاده بود. حضرت، کمیل را صدا زدند و فرمودند: کمیل، این جسد را میبینی؟ این همان فردی است که اهل نافلهی شب و تلاوت قرآن بود.
اگر مؤمن حواسش را جمع نکند، نماز شب هم میشود برای شیطان.
در زندگیتان راه برای شیطان باز نکنید. شیطان ذوالفنون است. یک نفر را با پول، یک نفر را با مقام، یکی را با تقیّدات دینی و ... گمراه میکند. پیرمرد مستجابالدعوه برصیصای عابد را کرد قاتل زناکار و مُرد، بلعم باعورای آگاه به اسم اعظم که آیتاللهالعظمی هم بود، به زیر کشیده شد که خداوند میفرماید بلعم باعورا مثل سگ هار شد: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الكَلبِ»[1].
[1] سوره اعراف، آیه 176