در بیان روایتی فرمودید که هیچکس را کوچک نشمارید شاید او از اولیای خدا باشد. مگر امکان دارد کسی که حجاب ندارد از اولیای خدا باشد! پس آیهی حجاب در قرآن چه میشود! در خانهها اصلا حدود محرم و نامحرم را رعایت نمیکنند، آیا خدا به آنان که چادر میپوشند و در برابر نامحرم آرایش نمیکنند با کسی که بیحجاب است یکسان حساب میکند؟
کد سوال: 1100147
جواب:
بسم الله الرحمن الرحیم
روایتی را از امیرالمومنین خواندیم که امیرالمومنین فرمود خداوند 4 چیز را در 4 جا قرار داده است، مراقب باشید در این موارد اشتباه نکنید. یکی از آن 4 مورد حضرت فرمود «اخفی ولیَّه فی عباده»[1] خدا ولی خود و دوست خودش را در بین مردم پنهان کرده است، به هیچکس به دید حقارت و پستی نگاه نکنید، یک وقت میبینید کسی را که به دید حقارت به او نگاه میکنید دوست خداست و شما بیخبرید. اینجا ولی بمعنای کسی است که درِ خانهی خدا آبرو و وجاهت دارد. این روایتی است که ما مستند به فرمایش امیرالمومنین خواندیم. یک روایتی هم از امام رضا تقدیم شد در صحبتهای گذشته که میتواند کمک کند ما را در تبیین این مطلب که در صفات مومن، یکی از صفات مومن را امام رضا در اصول کافی میفرماید «لایری احدا إلا قال هو خیرٌ منِّی»[2] مومن واقعی کسی است که هر کسی را که میبیند میگوید از من بهتر است. بعد امام یک توضیحی میدهد، میفرماید مردم از دو حال خارج نیستند، یا ظاهرا از نظر وضع ظاهر از شما بهترند، بگویید خدایا من را هم مثل آنها قرار بده، بنده کسی را میبینم ظاهرا از خودم متدینتر متواضعتر، خانم کسی را میبیند از خودش باحجابتر، مقیدتر، بگوید خدایا من را هم مثل اینها قرار بده. یا اینکه ظاهرا از ما ضیعفتر و اضعفترند، ظاهرشان از نظر ایمانی سست است، اما اینجا یک مومن نباید غرور پیدا کند، نباید عبادت او را مغرور کند، بگوید من حجاب دارم من نماز میخوانم من نماز اول وقت میخوانم، من این امتیازات را دارم اینها ندارند! اصلا عبادت باید انسان به تواضع نزدیک کند نه به تکبر، آن عبادتی که منیت در انسانها ایجاد کند و انسان احساس خودبهتری و خودمحوری بهش دست بدهد این عبادتِ خطرناکی است، اصل عبادت انسانها را بندهتر و متواضعتر میکند. لذا این به آن معنا هم نیست که ما به تعبیر سوال کننده هنگ کنیم! شما کارتان را دارید درست انجام میدهید، این خانم خانمِ باحجاب و محجبه، در امرِ حجابتان دارید امر خدا را رعایت میکنید، ضوابطِ اسلامی و شرعی را دارید رعایت میکنید الحمدلله رب العالمین. اما من عرضم این است که منی که دارم اینها را رعایت میکنم این غرور نباید سراغ من بیاید که من بهترم. قبولی اعمال را خدا میداند، باز این به آن معنا نیست که آنها بهترند، این تعبیری که اشاره شد که بعضیها میگویند شاید آنهایی که حجاب درستی ندارند آنهایی که ناخنهایشان را لاک میزنند اینها مثلا جایگاه بهتری داشته باشند، این هم حرف غلطی است که بخواهیم بگوییم آنها دلتان پاک است شما عملتان ریاکارانه است، اینها هر دو اشتباهند، میگویند بچهای لب بام افتاد میخواست بیفتد، به او گفتند برو عقب برو عقب، از آنطرف بام افتاد. افراط و تفریط هر دو غلط است.
من عرضم این است که مومنین واقعی ضمن اینکه کارهایشان را خوب انجام میدهند، طبق روایت امام صادق مومن باید بین خوف و رجا باشد، یعنی 50 درصد امید و 50 درصد ترس. ما هم بگوییم خدایا امیدواریم به لطف شما و مغفرت شما و هم خائفیم از اینکه اعمال ما را شما نپسندید. این تناسب خوف و رجا سازنده است انسانها را و آنها را نه مغرور میکند و نه مأیوس. این باید در مومنین دیده شود، ولی این به آن معنا نیست که اگر ما کار خلاف دیگران را دیدیم بگوییم اینها اولیای خدا هستند، اولیا هم به آن معنای اولیای معصومین نیست، ولی به معنای دوست است، یک وقتی میبینیم همین کارگری که زبالهها را دارد جابجا میکند و بازیافتی را برمیدارد به همان گفت التماس دعا
کس نمیداند در این بحر عمیق، سنگریزه قرب دارد یا عقیق
امیرالمومنین فرمود به هر کسی رسیدید بگویید التماس دعا حتی به یهودی، به یهودی هم رسیدید بگویید التماس دعا، امام میفرماید یهودی یک وقتی برای خودش دعا میکند دعایش مستجاب نمیشود، ولی برای شما دست به دعا بلند میکند دعا در حق شما به اجابت میرسد. این روایت را مرحوم امین الاسلام طبرسی در مکارم الاخلاق نقل میکند. پس ماحصل بحث این شد که متدینین ضمن اینکه اعمالشان را با جدیت با قاطعیت و قوت انجام دهند، عرض من این بود که غرور نباید حاصل شود، من بخاطر حجابم بخاطر نمازم بخاطر پرداخت خمسم احساسِ خودبهتری بر دیگران پیدا نکنم و دیگران را هم بخاطر گناهانشان مذمت نکنیم که اینها پست هستند چون گناه میکنند، یک وقت میبینید همانطور که امام رضا فرمود، این ظاهرش آلوده است اما یک باطن پاکی دارد که آن پاکی باطن آلودگی ظاهرش را اصلاح میکند. بعضیها هم شاید ظاهری شایسته دارند، اما یک آلودگیهای باطنی دارند که آن آلودگیهای باطنی آراستگیهای ظاهری آنها را جبران میکند.
[1] الخصال ج1 ص310
[2] تحف العقول ص443