امام غائب است، سخنان امام که غائب نیست. من اولا نکتهای را عرض کنم، این عزیزمان که میخواهند امام را ببینند، دیدن امام شرط نسیت، رضایت امام شرط است. متاسفانه ما در تاریخ داشتیم خیلیها اولیای الهی را دیدند ولی بر اولیای الهی شمشیر کشیدند. ابولهب 53 سال با پیغمبر در مکه بود ولی بر رسول خدا شمشیر کشد، عموی رسول خدا هم بود. یا کسانی دیگر، طلحهها، زبیرها، شمرها! شمر امیرالمومنین را دیده بود، امام حسین را دیده بود، رویت کرده بود. لذا هدف دیدن امام زمان نیست، هدف رضایت امام زمان است. ما به گونهای عمل کنیم که اولیای الهی از فعل ما، از گفتار ما راضی باشند. و آن که مثال زدند که به انبیا مراجعه کنید، بله در عصر حضور و حاضر بودن انبیا وظیفه این بود که به انبیا مراجعه میکردند. شما ببینید حضرت موسی وقتی چهل شبانهروز به طور رفت، برادر خود هارون را سرجایش گذاشت، گفت به این مراجعه کنید. الان در عصر غیبت، خود ولیعصر در آن توقیع شریف، میفرماید «فارجعوا الی روات حدیثنا»[1] به راویان حدیث ما مراجعه کنید. به فقها مراجعه کنید. «فانهم حجتی علیکم»[2]، اینها نمایندگان من بر شما هستند «و انا حجة الله علیکم»[3] من هم نمایندهی خدا بر اینها هستم. لذا امروز چیزی در ابهام و ایهام نیست که ما بگوییم امام زمان غائب است، ما تکلیفمان را نمیدانیم! کدام مسئله است که بنده از یک فقیه، مرجع تقلیدم بپرسم و بدون پاسخ بماند یا تکلیفمان را ندانیم. یا حالا عرض کردم که در روایات داریم که بین مردمند میبینند اعمال ما را، خود حضرت فرمودند «فإنَّا یحیط علمُنا بأنبائکم»[4] ما همهی اخبار شما را را میدانیم، به ما انتقال داده میشود و خبرهای شما بر ما پوشیده نیست. ما باید تلاش کنیم که کارهای ما مرضی حضرت قرار بگیرد. حالا چرا امام غائب است، علت غیبت امام هم عدم آمادگی مردم است. به تعبیر مردم خواجه نصیرالدین طوسی: عدمه منّا
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است؟، گفتا تو خود حجابی ورنه رُخم عیان است.
[1] اکمال الدین و اتمام النعمة ج2 ص484
[2] همان
[3] همان
[4] بحارالانوار ج53 ص175
کد: 1399545