آنچه مسلم است، انسانها فطرتشان فطرت الهی است، یعنی خدا یک باطن پاک به انسان داده که بعضیها در اثر گناه این باطن را تیره میکنند. و خدا نکند انسان برسد به جایی که امام صادق فرمود تمام فضای دلِ او تیرهی از گناه شود که لایفلح ابدا. اما ما نمیدانیم که اینها به این حد رسیدهاند یا نه!
ناامید هم نباید بود، باید تذکر داد. یعنی هر وقتی بااین دخترعموی خود روبرو میشود از خدا استعانت بخواهد که خدایا «وَ ما تَوْفيقي»[1] خدایا توفیق بده که حرف ما در این اثر کند. خدا به پیغمبر میفرماید «فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى»[2] پیوسته یاداوری کن، این یاداوریهای مداوم برای مردم نافع است. لذا تذکر بدهند، انشاءالله ایشان در تذکر دادنهایش قطعا ماجور است و قطعا ثواب میگیرد، ما الان روی منبر گفتیم، یک کلمهی حکمت برای دیگران گفتن، ثوابش ثواب یکسال عبادت است، بیشتر از یکسال عبادت «خیرٌ من عبادة السنة»[3]، لذا ایشان با گفتن مطالب به دخترعمویش دارد ثواب یکسال عبادت گیرش میآید. حالا او هم امیدواریم بپذیرد.
ـ او غرق اقسام و انواع گناه است!
گناه باشد، ما داشتیم کسانی که در گناه غرق بودند، یکدفعه متحول شدند مثل مثل فضیل عیاذ، یکدفعه برگشتند و آمدند و شدند جزء عرفا. اینها بودند در تاریخ، ناامید نباید بود.
[1] هود آیه88
[2] اعلی آیه9
[3] کنزالفوائد ج2 ص108
کد: 1399549