برادرشوهرم پس ازدواج؛ دچارمشکل شدند و به طلاق منجر گشت که به خاطر مسائل مالی بود. در این بین غیبت زیاد اتفاق افتاد. حالا بعد از مدتی متوجه شده ام که مسائل اخلاقی نیز در بین بوده است که برادرشوهرم مقصر است. خواستم تماس بگیرم و از همسرش حلالیت بطلبم؛ ولی نظر خانواده این است که با توجه به معضلاتی همچون تقسیم ارث مشکل بزرگتری ممکنه رخ دهد و بحثی شکل بگیرد. وظیفه ی شرعی من چیست؟
کد:1399478
ما باید رضایت خدا را در نظر بگیریم. حالا اینجا بین برادر شوهر و پدرشوهر اختلاف است. قطعا اینها وقتی میآیند ما از این فرصت استفاده کنیم به اینها میگوییم این پدر است حرمت پدر را باید رعایت کرد. اگر پدر اشتباه هم میکند، ما بعنوان فرزند باید بیاحترامی به او نکنیم. سعی کنیم قلب اینها را به هم نزدیک کنیم این برادر شوهر را نسبت به پدر خودش مهربان کنیم. اگر یکوقت باب غیبت هم شروع کردند به غیبت کردن، ما محترمانه بگوییم حالا حرف آنها را اینجا نزنید، آمدید ما ببینیمتان. بعد از مدتی همدیگر را ببینیم، مجلس آلوده به اینها نشود. حرف خودمان را بزنمی. یکجوری مدیریت کنیم مجلس را که غیبت اتفاق نیفتد. و اگر گفتیم و مدیریت هم کردیم، آنها زیربار نمیروند، دوباره دارند تکرار میکنند. حداقل بنده وظیفه فردیام این است که مستمع غیبت نباشم. اگر میتوانم به بهانهای بلند شوم بروم به کارهای دیگر بپردازم که نباشم آن لحظهای که دارند غیبت میکنند. اگر همین هم امکانش نبود و واقعا مجبور بودم به نشستن، خودم را یکجوری مشغول به چیز دیگری، کار دیگری، مطالعهای بکنم که حرف اینها را فقط بشنوم نه استماع کنم. استماع این است که گوش میسپارند که چی دارند میگویند. سمع این است که بگوشم میخورد ولی رغبت به شنیدن ندارم. این دیگر نهایت درجهای که انسان واقعا در استیصال و اضطرار قرار گرفت راهش این است.
ـ میتوانم وقتی میآیند یک بهانهای بیاورم بگویم ما خانه نیستیم؟
اگر بگویند ما داریم از منزل بیرون میرویم، واقعا هم دارند میروند در حد پنج دقیقه. بالاخره توریه کنند یعنی اگر میخواهند اینها نیایند، میگویند ما ده دقیقه دیگر میخواهند بیرون. الان داریم میرویم بیرون، عازم بیرون رفتنیم. بروند بیرون پنج دقیقه قدم بزنند دوباره برگردند منزل. اینکه دروغ گفته نشود، یعنی بالاخره نگویند ما نیستیم در منزل و خانه باشند، یعنی این را رعایت کنند.