اسلام، مخالف فقر است. اصلاً نوع روایات ما، فقر را مذمت کرده‌اند. اگر جایی هم پیغمبر می‌فرماید: الفقر فخری؛ منظور تهی‌دستیِ اقتصادی نیست. نیازمندی فکری و روحی و اعتقادی به خداست. فقرِ الی الله افتخار است والّا دست‌تنگ‌بودن، این خوب نیست. و لذا اولیاء هم آموخته‌اند که از خدا بخواهید مبسوط‌الیَد باشید و خدا به شما بدهد.

امروز شما خیلی‌ها را می‌بینید که گوششان فقط به ماهواره‌ها سپرده‌اند. به تبلیغات دشمن. دشمن اگر تعریف بکند، در دشمنی‌اش باید شک کرد. حرفِ بیگانه را می‌شنود اما حرف حق را نمی‌شنود. می‌گوید ما فقط خدا را قبول داریم. پیغمبر به کنار. نماز به کنار، قرآن را قبول نداریم. قرآن زاییده‌ی فکر پیغمبر است. پیغمبر درست کرده قرآن را. فقط خدا. این‌ها دروغ می‌گویند؛ طبق قرآن.

یک بخشی از مؤمنین و مسلمان‌های ما، مشکلشان در این است که «قالوا ربنا الله» هستند اما «ثم استقاموا» ایشان ضعیف است. نماز شب، خوب می‌خواند ولی غیبت هم، خوب می‌کند. حج می‌رود اما هنوز از حج برنگشته، حج خودش را خراب می‌کند.

استاد حدائق روز چهارشنبه 26 بهمن ماه 1401 در مسجدالرسول(ص) شیراز همزمان با شب شهادت امام موسی کاظم(ع) به بیان سخنی نورانی از آن حضرت در خصوص «ضامن سعادت دنیا و آخرت» پرداختند.

آقای اسبغ بن نباته از شیعیان ناب امیرالمؤمنین بود. می گوید: در محضر حضرت بودیم. آقا از اوصاف آخرالزمان سخن گفت و این نکات را فرمود:

روزگاری بر مردم خواهد آمد که گناهان زشت و اعمال ناپسند در آن دوره، آشکارا می شود و بالا می رود. یعنی گناه رشد می کند و اعمال زشتی که ناپسند است شیوع پیدا می کند و روز به روز گسترش پیدا می کند.

طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه