زمان امام صادق يک کسی را آوردند خدمت حضرت می گفتند آقا اين غيب می گويد، آوردنش محضر حضرت، آقا فرمودند شما غيب می گويي؟ گفت بله، گفتند يعنی چه؟ گفت شما هرچه تو دست تان بگيريد من می گويم چه است؟ امام دست شان را مشت کردند گفتند در دست من چه است؟
اين يک لحظه چشم هايش را گذاشت روی هم و باز کرد گفت همه عالم را سير کردم همه چيز در جای خودش قرار دارد، فقط در يکی از جزائر دور افتاده در حاشيه ساحل پرنده ای لانه بسته بود دوتا تخم داشت يکیش نيست اين بايد در دست شما باشد، آقا دست باز کردند، ديدند يک تخم پرنده ای کف دست حضرت است، آقايون هيچ اتفاقی اتفاقی نيست، چه کرده اين شده؟ خدا را هم قبول نداشت، قيامتی را هم باور نداشت، مسلمان نبود، آقا فرمودند چه کار کردی تو اين طور شدی؟ گفت آقا من هرچه عقلم می گويم عمل می کنم و هرچه هوای نفسم می گويد ترک می کنم، آقا فرمودند من اسلام را به تو الآن معرفی می کنم به خود رجوع کن ببين اسلام را عقلت تأييد می کند يا نفست؟ آقا يک کلياتی از اسلام را بيان کردند، مسلمان ها هم نشستند اين يک مقدار فکر کرد، گفت عقلم می گويد مسلمان شو، هوای نفسم می گويد اسلام را قبول نکن، آقا فرمودند طبق قاعده خودت بايد اسلام را قبول کنی چون عقلت دارد می گويد؟ گفت بله، گفتند شهادتين را بگو، گفت اشهد ان لا اله الا الله و اشهد محمداً رسول الله، شهادتين را جاری کرد آقا دوباره دست شان گره کردند گفت حالا در دستم چه است؟ اين هرچه فکر کرد گفت ديگر نمی توانم بگويم حالا ما بوديم می گفتيم اين عجب اين تا کافر بود، تا شهادتين نگفته بود آن جزيره دور افتاده ای درخت حاشيه ساحل را می ديد الآن ديگر هيچی نمی بيند با دوتا کلمه شهادتين ازش گرفته شد، آقا دست شان را باز کردند ديدند تسبيح در سجاده حضرت در دست حضرت است، مسلمان ها افتادند به ترديد و تشکيک اين تا مسلمان نشده بود آن سر دنيا را می ديد حالا که مسلمان شد تسبيح در سجاده امام صادق را نديد، آقا فرمودند می دانی چرا دفعه قبل می توانستی بگويي ولی الآن قدرت آن قبل از تو گرفته شد به واسطه مسلمان شدنت، در اسلامت شک نکنی، آقا فرمودند دفعه قبل کارت کار با ارزشی بود از عقل متابعت می کردي، خدا را قبول نداشتی، همه اجر و قيمت و قرب تو در دنيا بود، خدا داشت همين جا تصفيه و حسابت می کرد، پاداشت هم شده بود همين که می گفتی غيبت می گويم و هرکسی که می گفت آقا چه در دستت است دست نگه می داشت شما می گفتی، اما الآن که اسلام را قبول کردی عمده آثار کارهای شما برای آخرت تان می ماند: «يدخر لآخرته» ، اين کار مخالفت با هوای نفس و متابعت از عقل می ماند برای آخرتت آن پاداش همه گانی که برايت يک جا می دادند ديگر الآن گيرت نمی آيد می ماند برای آخرت.