خیلیها به امام حسین اظهار ادب و اظهار احترام میکردند و میگفتند ما با شما نمیآییم، جانمان را برای شما نمیدهیم. سلام میکنیم ادب میکنیم، حاضریم امکانات مالیمان را در اختیار شما بدهیم، ولی جانمان را در راه شما هزینه نمیکنیم. شیعهی واقعی کسی است که واقعا با تمام وجود در دفاع از اولیای الهی بیاید در عرصه و میدان. یکی از شهدای واقعهی عاشورا که اصلا امام حسین را ندید ولی آمد جزء اصحاب الحسین قرار گرفت، شهیدی است بنام حفافبن مُهنَّد. او اهل بصره بود،
در بصره زندگی میکرد، شنید امام حسین آمده است کربلا، حضرت از ایشان دعوت نکرده بود، آمد سمت کربلا، وقتی رسید کربلا که عصر عاشورا بود. دید صحرا به هم ریخته، خیمهها آتش زده شده، زن و بچهها در این بیابان سراسیمه، پراکنده و سرگردان! گفت حسین کجاست؟ گفت حسینبن علی را کشتند، سرش را بردند کوفه، بدنش هم زیر سم اسبهاست، زن و بچهاش هم در بیابان پراکنده هستند. گفت پیکر حسین کجاست؟ آدرس دادند گفتند در آن گودی قتلگاه. آمد از اسب پیاده شد، نیزه در دستش بود، دور پیکر امام حسین دشمن را دور میکرد و صدا میزد یا حسین، یا حسین، یا حسین، کنار پیکر سیدالشهدا این هم شهید شد و ملحق شد به شهدا.