یک نکتهای هست که عزیزان، هنر، هنر، در تبدیلِ دشمن به دوست. حالا ما رنج میبریم از بیتقوایی، رنج میبریم از نافرمانیِ الهی، اما عزیزان، هنرمند کسی است که همین گمراه را بیاورد سرِ خط. همان تارکالصلاة را بیاورد بکند نمازخوان. دشمنپروری که هنر نیست! بر خیلِ دشمن افزودن که هنر نیست! تبدیلِ دشمن به دوست، هنر است.
یک نکتهی دیگر این است که البته در این کارها، سعهی صدر هم باید داشته باشید، یک خورده حوصله هم باید داشته باشید. ظرفیتها را ببریم بالا. حضرت موسی وقتی که پیغمبر شد، اولین چیزی که از خدا خواست، صبر بود: « رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی»: خدایا، حالا که میخواهم با گمراهها حرف بزنم، با مخالفینت حرف بزنم، ظرفیتم را ببر بالا. گاهی اوقات خرابم میکنند، متلک هم میگویند، دشنام هم میدهند، ما زود از کوره در میرویم.
نکتهی دیگر؛ اگر ما به نتیجهی کارهای تربیتیمان دقت کنیم، انگیزهمان در کار میرود بالا و نتیجهی کار، تبدیلِ دشمن به دوست میشود.
شما در جبههی توحیدید. میخواهید از دشمنها بیاورید در صف دوستانِ خودتان. اگر این را که به نتیجهی کار دقت کنید، انگیزهی شما را میبرد بالا. خسته نمیشوید. در فامیل، در بین بستگان، در بین دوستان، در بین همکاران، از حرف زدن، از تربیت کردن، هیچگاه احساس خستگی نمیکنید.