شاه برای خوشایند آمریکاییها، رفت و کارهایی که میکرد، فقط رضایت آمریکا را در نظر میگرفت. انقلاب شد، فرار کرد. خاطرات مادرزن شاه را بخوانید؛ این کتاب «دخترم فرح»، کارِ روحانیت نیست که بگویید این را یک آخوند نوشته! این مادرزنِ شاه، فریدهی دیبا نوشته، و خواندنی است.
خودِ این خانم میگوید من وقتی داشتم این خاطرات را مینوشتم، دخترم گفت ننویس، آبروی دستگاهِ پهلوی میرود. دیگر وقتی شاه از ایران فرار کرد، هر چه اصرار کرد به آمریکاییها که من را پناه بدهید در آمریکا، کشور به کشور میرفت ولی اجازهی ورودش به آمریکا را ندادند.
گفت، روزهای پایانیِ عمرش، این خانم دیبا میگوید، شاه داشت درد دل میکرد برای ما و گفت: من آبرویم و اعتبارم را برای آمریکاییها گذاشتم اما اینها من را در مملکت خودشان نپذیرفتند.
این همین حرفِ امام هادی است. مردم، اگر خدا را از خودتان ناراضی کردید برای خلق، خدا واگذارت میکند به همانها.