رسول الله میفرماید: « خَمسٌ لا أدَعُهُنَّ حَتَّى المَماتِ» پنج چیز است که اینها را ترک نمیکنم تا بمیرم. اول: « الأكلُ عَلَى الحَضيضِ حديث مَعَ العَبيدِ» غذا خوردن با بندگان، روی زمین. یعنی غرور مرا برنمیدارد! ما بعضی از اداراتمان، سالنِ تحصیلکردهها با سالنِ کارمندان عادی برای غذا خوردن، جداست. اینطور نیست؟ فرماندهای که با سرباز بنشیند غذا بخورد، این هنر است. مسئولی که با آبدارچی غذا بخورد، این هنر است.
دوم پیغمبر فرمود: « ورُكوبِيَ الحِمارَ مُؤَكَّفا» سوار شدن بر الاغ برهنه. قدیم هم اینگونه بود که الاغ برهنه، کسر شأن بود. میگفتند آقا یک فرشی و یک زینی بر این الاغ باید گذاشته بشود چون میخواهیم سوار بشویم. شخصیتِ انسان که به مرکبِ انسان نیست! آقا ما ماشینِ شاسیبلند سوار میشویم و این تاکسیبار است! این حرفها یعنی چه؟
سوم پیغمبر فرمود: « وحَلبُ العَنزِ بِيَدي » دوشیدنِ شیرِ بز، با دستِ خودم. یعنی کارهای پایین را هم خودم انجام میدهم. عار ندارم.
و چهارم پیغمبر میفرماید: « ولُبسُ الصّوفِ» لباس پشمینه پوشیدن. یعنی لباس را ملاک افتخار ندیدند. لباس پشمینه، یعنی لباسی که خفیف است و به ظاهر، لباس سبکی است. رسولالله میفرماید ما در قید و بند لباس هم نبودیم. عمداً پوشیدم که مردم بفهمند شخصیت، در لباس نیست.
و پنجم: حضرت فرمود: « وَالتَّسليمُ عَلَى الصِّبيانِ» سلام به بچهها کردن.
بعد پیغمبر میفرماید اینها را من ترک نکردم تا زمانی که زنده هستم لِتَكونَ سُنَّةً مِن بَعدِي (الخصال/ ج 1/ ص 271) تا این بشود یک سنت بعد از من.