مرحومِ شیخ مرتضی انصاری، اعلی الله مقامه، که از فقهاء بزرگ عالمِ تشیّع است، میگویند روزِ عاشورایی بود، در دهلیزِ خروجیِ امیرالمؤمنین، ایشان ایستاده بود و عزادارها عزاداری میکردند و هیئات عزاداری در صحن امیرالمؤمنین، به سر و سینه میزدند. نمایندهی حکومتِ عراق، که یک مسئولِ سنّی بود، کنارِ دست شیخ انصاری ایستاده بود و داشت نگاه میکرد عزاداریِ عزاداران را. یک وقتی، این نمایندهی دولت که سنّی بود، رو کرد به شیخِ انصاری و گفت: جناب شیخ! آقا سید الشهداء، حسین بن علی، که تنها کشته و شهیدِ عالم نیست، مظلوم در عالم فراوان است و مقتول و شهید در گذشته بوده و آینده هم خواهد بود. این همه خرج، این همه صرفِ وقت، این همه عزاداری، برای کسی که حالا قرنها قبل به شهادت رسیده، سال شصت و یک هجری، قرنها از این واقعه میگذرد، و شما هر سال بیشتر و باعظمتتر و جدیتر دارید عزاداری میکنید، این چه ضرورتی دارد؟ میگویند این شیخِ اعظم، اعلی الله مقامه، رو کرد به آن نمایندهی دولت عراق که یک مسئولِ سنّی بود، فرمود: ما یک اشتباه کردیم در تاریخ و میترسیم که این اشتباه، تکرار بشود. و اشتباهِ ما این بود که خطبهی غدیر با آن سندیّت و با آن حجّیّت و با آن کثرت جمعیت، صد هزار نفر در غدیر بیعت کردند با امیرالمؤمنین، عجیب این است که اولکسانی که بیعت کردند، اولبیعتشکنان بودند.
خلیفهی دوم، آمد در خیمه با امیرالمؤمنین بیعت کند، حرفی زد که پدرش خطّاب به انوشیروان زد. گفت: بَخ بَخ یا أباالحسن؛ بهبه! درود بر شما ای علی! أصبَحتَ مَولایَ وَ مَولَی کُلِّ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَة (حسن بن علی امام عسکری (علیهالسلام)، التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری (علیهالسلام)، ص 112). صبح کردی در حالی که مولای من و مولایِ هر مردِ مؤمن و زنِ مؤمنهای. یک واقعهی مسلّم در حضور رسولالله، تا سه روز بیعتکنندگان ماندند برای بیعت.
مرحوم شیخ انصاری به آن نمایندهی دولت عراق گفت غدیر با آن عظمت و با آن حجّیت، ما اهمیت ندادیم و فراموش شد. و نتیجهی آن فراموشی شد کربلا. شد عاشورا. شد شهادتِ سیدالشهداء. و ما دیگر عاشورا را فراموش نمیکنیم تا اتفاقِ دیگری نیفتد. عاشورا را هر سال، پربارتر و جدیتر و باشکوهتر تجلیل میکنیم.
این میگویند حرفِ مرحومِ شیخ انصاری است. علامه امینی هم قریبِ به همین مضامین را فرموده بود.