این را مرحوم علامه حکیمی نقل می‌نمود؛ می‌گفت کتاب علامه امینی، «الغدیر» رسید به مصر. کتاب را بردند در وزارت فرهنگِ مصر، بررسی بشود و نظر بدهند که چاپ بشود یا نشود. کارشناسان وقتی بررسی کردند، به وزیرِ فرهنگِ مصر عنوان کردند که این کتاب، اگر چاپ شد در مصر، سنّی دیگر باقی نمی‌ماند. چون هر چه در این کتاب گفته شده، از مصادرِ اهل سنت است. کتاب، ممنوع‌الچاپ شد. علامه حکیمی می‌نویسد، مرحومِ علامه امینی، یک نامه‌ای نوشت برای وزیرِ فرهنگِ مصر: آقای وزیرِ فرهنگِ مصر! کشورِ مصری که شما امروز بر آن دارید حکومت می‌کنید، قرن‌ها قبل در صدرِ اسلام، به افکار بلند و عالمانه‌ی شخصیتی فتح شد به نام علی بن ابی طالب. چه شد که بعد از گذشتِ قرن‌ها، فضائل این امام در مملکتی که به برکتِ او شما دارید زندگی می‌کنید، ممنوع است؟

 

می‌گویند نامه‌ی علامه امینی به دستِ وزیرِ مصر که رسید، خجالت کشید. گفت: کتاب را چاپ می‌کنیم.

در چاپِ اولِ الغدیر، بیش از یک میلیون سنّی در مصر، شیعه شد که دیگر کتاب را ممنوع کردند و جلوی چاپ را گرفتند. شما الآن یک برگِ الغدیر را در عربستان، از مواد مخدر خطرناک‌تر می‌دانند و جرمش بیش‌تر است.

در خیلی از کشورهای اسلامی، همین‌طور است.

همتِ علامه امینی این بود که از مصادر اهل سنّت، ثابت کند که این تحریفی که بعدها در غدیر ایجاد کردند که پیامبر این جمعیت را متوقف کرد و تحریف این‌گونه شروع شد که فقط اعلان کند که: هر که من با او رفیقم، با علی هم رفیق باشد.

علامه امینی می‌نویسد: کدام انسانِ عاقل می‌پذیرد که بیش از یکصد هزار انسانِ خسته‌ی از حج را، در آن گرمای صحرای غدیر، ساعت‌ها پیغمبر متوقف کند و خطبه بخواند و بعد هم بفرماید فَلیُبَلِّغُ الشاهد الغائب: حاضرین به غایبین برسانند که فقط هر کسی من با او رفیقم، با علی هم رفیق باشد؟!

به مراتب، بالاتر از این دوستی، پیغمبر، سال‌ها قبل در احادیثِ متعددی بیان فرمود. کتاب «فضائل الخمسه من الصحاح السته»‌ی فیروزآبادی را مطالعه کنید، بیش از هزاران حدیث در فضیلت علی‌ بن ابی طالب، پیغمبر، قبل از غدیر فرموده بود: علی وصیِّ من است. علی جانشینِ من است. علی نَفسِ من است.

تعبیر «یا علی مَثَلُکَ فِی اُمَّتی کَمَثَلِ قُل هُوَ اللهُ أَحَد فِی القُرآن» (علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین (ع)، محقق، درگاهی، حسین، صص 298 – 297)؛ «حُبُّ عَلیٍ حَسَنَةٌ لا تَضُرُّ مَعَها سَیِّئَة وَ بُغضُ عَلیٍ سَیِّئَةٌ لا تَنفَعُها حَسَنَه» (إرشادالقلوب/ ج 2/ ص 234). در این‌که پیغمبر، امیرالمؤمنین را چه‌قدر دوست می‌داشت، به مراتب بیش از این‌ها قبلاً رسول‌الله فرموده بود. علامه امینی می‌فرماید اصلاً بنا، معرفیِ دوستی نبود! این‌که پیش از این، پیغمبر فرموده بود. پیامبر در همین خطبه‌ی غدیر، در مقدمه ی خطبه فرمودند من در آینده‌ی نزدیک دارم از بینِ شما می‌روم و فرشته‌ی الهی به من این ابلاغ را کرده و خدا من را مأمور کرده که این پیام را برسانم.

و لذا خودِ این غدیر، در یک موقعیت زمانی و مکانیِ حساسی اتفاق افتاد. پیغمبر در آن زمان، که با رحلتش هفتاد روز بیش‌تر فاصله نمانده، و در آن موقعیتی که عظیم‌ترین اجتماعِ عالمِ اسلام است، علی بن ابی طالب را معرفی می‌کند.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه