آقای عبدالله بن فضل آمد خدمت امام صادق، گفت آقا من وضع مالیام خوب نیست و تواناییِ رفتن به حج را ندارم. آیا من حج نمیروم، مشکلی ندارم؟ دستم خالی است. زندگیام پر خرج است. قدرت تأمین حج را ندارم.
امام به او نفرمودند حج نرو یا اینکه، حج بر تو لازم نیست. گرچه مستطیع هم نبود این آقای عبدالله بن فضل. ولی امام یک راهِ دیگری را به او یاد دادند. فرمودند: من یک ذکری به تو یاد میدهم، این ذکر را بعد از هر نمازِ واجبت بخوان. این ذکر را باید با طلا بنویسید. حالا اگر حافظه دارید و حفظش میکند، حفظ کنید. اگر حافظهات یاری نمیکند، بنویس. این گوهر نایابی است که امام به عبدالله بن فضل آموزش داد.
ذکر هم، ذکرِ کوتاهی است. آقا فرمودند بعد از هر نمازِ واجبت این را بگو و دیگر کار خودت را واگذار کن به خدا. این را بگو: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْضِ عَنِّی دَیْنَ الدُّنْیا وَ دَیْنَ الْآخِرَة: خدایا بر محمد و آلش درود بفرست و ادا کن دِین دنیاییِ مرا و دِینِ آخرتیِ مرا. (بحار الانوار؛ ج۹۲، ص۳۰۱)
عبدالله بن فضل عرض کرد: دِیْن دنیایی را میدانیم چیست. بدهکاریهای دنیایی، بالأخره به این آقا، به آن آقا، بدهکاری داریم، آبرو بردهایم، جسارت کردهایم، حقی نزدِ ما مانده و ... اینها میشود دیون دنیایی.
دِیْنِ آخرتِ ما چیست؟ امام فرمود حج. تنها دِیْنِ آخرتی که امام به عبدالله بن فضل در این روایت یاد فرمودند، فرمودند فأما دِیْن الآخِرَةِ الحَجّ. (بحار، ج 96، ص 27) از خدا بخواه توفیق پیدا کنی. از خدا بخواه اسبابش را فراهم کند. آقایان، کاری به پول هم ندارد. این کار، کارِ خداست: « اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِي هَذَا وَ فِي كُلِّ عَامٍ» (ادعیه ماه مبارک رمضان). این حرفِ رسول الله است. پیغمبر میفرماید خدایا، امسال و هر سال؛ بتوانیم برویم.
ما بهتر میفهمیم یا رسول الله؟ هِی آقا فتوا میدهد و نظر میدهد: نه آقا! همان یک سفر بس است. خب تو بهتر میدانی یا رسولالله؟ تو بهتر میفهمی یا زینالعابدین؟ در سه جای دعای ابوحمزه، امام از خدا حج را طلب میکند. حج مستمر را. مینشیند با این عقلِ ناقصش استدلال کردن!
✂️برشی از سخنرانی استاد حدائق در 27 خرداد 1401 / مهدیه بزرگ شیراز
🔍مشروح این سخرانی را می توانید در اینجا مشاهده نمایید