بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبیّنا حبیب اله العالمین اباالقاسم المصطفی محمد و علی أهل بیته الأئمة الهداة المهدیین لاسیّما بقیةالله المنتظر حجةابنالحسنالعسکری عجلالله تعالی فرجهالشریف.
با عرض سلام و احترام وادب نسبت به شما ارادتمندان به ساحت مقدس مهدویت و ولیعصر (عج) و شما عزیزانی که تعقیبکنندهی برنامهی مهدویت در روزهای جمعه هستید.
سخن در هفتههای گذشته با شما عزیزان، در رابطهی با ضرورتها و بایستههای دوران انتظار و غیبت بود که یکی از وظایف خاصی که همهی ما نسبت به آن تکلیف داریم که رعایت کنیم و در خودمان ایجاد کنیم و تقویت کنیم، یک آمادگی دائمی و پیوسته است. قطعاً از وظایف همهی ما همان استعداد و آمادگی است؛ آمادهباشِ دائمی. منتظران امام زمان باید پیوسته این آمادگی در آنها ایجاد باشد. چه مرد و چه زن. چه شهری و چه روستایی.
از وجودِ مقدس امام باقر (ع) سؤال شد در ذیل آن آیهی شریفهی: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» (آلعمران/ 200)، امام توضیحی را بیان فرمودند در ذیل آن آیهی شریفه، در کتاب شریف غیبت نعمانی. امام فرمودند: «إِصْبِرُوا عَلي أَداءِ الْفَرائِضِ» اینکه خدا میفرماید ای کسانی که ایمان آوردهاید «اِصْبِرُوا» صبر و شکیبایی را پیشه کند. صبر، یعنی صبرِ بر اداء فرائض. نماز، از واجبات است. قطعاً نماز خواندن، صبر میخواهد. اگر نماز خواندن، کارِ سهل و آسانی بود، همه نماز میخواندند. لذا معلوم میشود که کار دشواری است که همه، قدرت و طاقت تحمل این فریضهی الهی را در خودشان ایجاد نمیکنند. «إِصْبِرُوا عَلي أَداءِ الْفَرائِضِ». نماز از واجبات است. صبر و شکیبایی میخواهد. حجاب، از واجبات است، صبر و شکیبایی میخواهد. پرداختِ خمس، از واجبات است و صبر و شکیبایی میخواهد. بعضیها صبر ندارند. لذا شما میبینید بعضیها را که سالهای مدید از عمرِ آنها میگذرد ولی خمس نمیپردازند، نماز نمیخوانند، یا حوصلهی حج به جا آوردن ندارند.
پیامبر اکرم در کنارِ کوه ابوقُبیس ایستاده بودند، یکی از ثروتمندانِ عرب خدمتِ رسول خدا رسید و عرض کرد: یا رسولالله، من توانِ مالی بسیار بالایی دارم ولی حوصلهی حج را ندارم. هر مقداری که بگویید، من خرج کنم و هزینه کنم و انفاق کنم، حاضر به انفاق هستم که خدا، ثواب حج را به من بدهد. پیامبر، یک نگاهی به او کردند و یک اشاره به کوه ابوقُبیس کردند که کنار مسجدالحرام و کعبه واقع شده، فرمودند: این کوه ابوقبیس را میبینی؟ عرض کرد: بله یا رسولالله. فرمودند: به آن خدایی که جانِ من تحت قبضهی قدرتِ اوست، اگر به وزنِ کوه ابوقبیس تو در راهِ خدا طلا انفاق کنی، ثوابِ حج را به تو نمیدهند. ثواب حج، در خودِ حج قرار دارد. باید بیایی محرم بشوی، تلبیه بگویی، عرفات حاضر بشوی، مشعر بیایی، منا بیایی، رمیِ جمره کنی، طواف خانهی خدا کنی، نماز بخوانی و این مناسک و اعمال را در این زمانهای خاص به جا بیاوری تا به این ثواب برسی.
امام باقر فرمودند: این «إِصْبِرُوا» که قرآن میفرماید «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا»، به معنی صبر بر واجبات است.
«وَ صابِرُوا»، اینکه خدا میفرماید «وَ صابِرُوا» یعنی صبر در برابر دشمنان. بله، قطعاً مسلمانها دشمن دارند و دشمنها هم دست روی دست هم نمیگذارند. در تاریخ گذشتهی اسلام و در تواریخ انبیاء گذشته، پیوسته دشمنانی سرسخت، اینها داشتند که شیطنت میکردند. و در نظام خلقت، هیچکس به اندازهی پیغمبر، مورد ایذاء و اذیت قرار نگرفت. این جملهای که از رسول خدا نقل شده که پیامبر فرمود: «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ». هیچ پیامبری به اندازهی من، مورد اذیت و آزار واقع نشد.
هرچه انسان پاکتر و هر چه انسان درستتر، شیطنت دشمنان، جدیتر و بیشتر.
خدا رحمت کند امام را، میفرمودند: ما زمانی باید نگران باشیم که دشمنانِ ما، از ما تعریف کنند. اصلاً یکی از راههای شناسایی خودمان این است که ببینیم آنهایی که با خدا و دین زاویه دارند، از ما چگونه دارند یاد میکنند. اگر دشمنانِ دین و فضیلت، از کسی تعریف کردند، این جای تأمل دارد که: ما چه کار کردیم که شیطان و شیطانصفتان، از ما دارند به نیکی یاد میکنند؟! قطعاً آن کسی که در مسیر خداست و آنهایی که با خدا زاویه دارند و با دین زاویه گرفتهاند و مخالفت میکنند و عداوت و دشمنیِ خودشان را به سرحدِ کلمه خواهند رساند، با هم فرق دارند.
امام فرمود: «صابروا» یعنی «وَ صابِرُوا عَدُوَّكُمْ» در برابر دشمنانتان شکیبا باشید و خسته نشوید، نَبُرید و مقاوم باشید. «وَ رابِطُوا»، امام فرمود: «وَ رابِطُوا إِمامَكُمُ الْمُنْتَظَرُ»؛ ارتباط برقرار کنید و ربط پیدا کنید با امام منتظرتان. این «وَ رابِطُوا إِمامَكُمُ الْمُنْتَظَرُ» که امام باقر میفرماید، یعنی: امامتان را بشناسید؛ رضایتِ امام شما چیست، شما چه وظیفهای در برابر این امام دارید، چگونه باید زندگی کرد که این امام، از ما رضایتمند باشد و خشنود باشد، با این امام ارتباط برقرار کنید به این معنا که رضایت او را در زندگی خودتان قرار بدهید.
از این روایت استفاده میشود که این آمادهباشِ دائمی باید در زندگیِ انسانها ایجاد شود.
در یکی از سفرهایی که ما در عراق مشرّف بودیم به زیارت امیرالمؤمنین، در یک دیداری با حضرت آیتالله العظمی سیستانی مدظلهالعالی، زمانی بود که صدّامِ ملعون در قیدِ حیات بود و در رأس حکومت بود. جملهای را ایشان فرمودند که اگر تربیتِ جدِّ ما نبود، ما در عراق، دوام نمیآوردیم. آیتالله العظمی سیستانی، جدّی داشتند به نام مرحوم آیتالله حاج سیدعلی سیستانی در مشهد که از بزرگان علماء و نخبگان بود. در حالات ایشان نقل میکنند که ایشان، چهل شب جمعه، مداومت پیدا میکند به یک برنامهی دعا و توسل خاص، به قصد تشرّف به محضر امام زمان. یک اربعین شب جمعهای را ایشان متوسل میشود. حالا یا سورهی واقعه، یا چیزِ دیگری که شبهای جمعه، خدمت امام زمان برسند. در شب جمعهی چهلم، جدّ آیتالله العظمی سیستانی در مشهد، در آن منزلی که بودند، متوجه میشوند که از خانهی مجاور، نوری به آسمان تلألؤ کرده. ایشان ملهم میشود که شاید در آن خانه حضرت حضور دارند. با سرعت از منزل بیرون میآیند و وارد آن خانه میشوند و یا الله میگویند. درِ خانه باز بوده. وارد اتاقی میشوند که در کنار دربِ ورودی بوده. وارد آن اتاق میشوند و میبینند یک جسدی فوت کرده و جنازهای قرار گرفته روی زمین و پارچهای روی آن انداخته شده و وجودِ مقدس حضرت ولیعصر هم در آن اتاق حاضرند. مرحوم آیتالله سیستانی وقتی که وارد میشود و سلام به حضرت میکند، امام میفرماید: آقای سیستانی! این جسد را میشناسی؟ ایشان اظهار میکنند: خیر. میفرمایند: این جسدِ یکی از بانوان پاکدامنی است که در کشفِ حجاب رضاخانی، شش سال از خانه بیرون نیامد که مبادا مأموران حکومت، چادر از سرِ او بِرُبایند. الآن که از دنیا رفته، من که امام او هستم، بر خود لازم میدانم که بر کنارِ پیکرِ او حاضر شوم و قرآن تلاوت کنم و برای روحِ او دعا کنم. این ارتباط است. ارتباط با ائمه، نه فقط به قصد دیدارِ ائمه؛ رضایت ائمه مهم است.
و این را هم بنده کراراً عرض کردهام «رابِطُوا» یعنی یکجوری عمل کنیم که پیوند روحیتان با امام برقرار بشود. حالا امام را هم اگر ندیدید، ندیدید. ولی امام، از رفتارِ شما و عملکردِ شما راضی باشد. زندگی ما و تجارت ما، تربیت ما، صلهی رحم ما، سفر ما، حذر ما، عملکرد ما مورد تأیید وجودِ مقدس ولیعصر باشد.
نکتهی پایانی هم من اینجا محضر عزیزان عرض کنم، از نکاتی که به عنوان وظائف ما در عصر غیبت به عنوان وظائف خاص باید به آن توجه داشت، بزرگداشت نام و یادِ حضرت است. ما نامِ امام زمان را تکریم کنیم و یادِ حضرت را احیاء کنیم.
خدا رحمت کند آیتالله العظمی بروجردی، من این مطلب را از دو تا از شاگردان ایشان، خودم شنیدم؛ از محقق دوانی (علامهی دوانی) و از مرحوم آیتالله آقای حاج شیخ مجدالدین محلاتی. نقل میکردند که در یکی از سالهایی بود که روزِ پایانی درسِ خارج بود. تابستان داشت میرسید و درسها داشت تعطیل میشد. آیتالله العظمی بروجردی، در جلسهی درس آخر، در حضور صدها مجتهد و عالِمی که پایِ درس ایشان بودند، این جمله را فرمودند: آقایان فضلا، علماء، طلاب، الآن که دارید برای تابستان به شهرهای خود میروید، هر کجا هستید، از امام زمان سخن بگویید و نام حضرت را بلندآوازه کنید. مسجدی اگر ساخته میشود، به نام حضرت باشد. درمانگاه اگر ساخته میشود، به نام حضرت باشد. اگر مرکز خیریهای تأسیس میکنید، به نام امام زمان نامگذاری کنید. حسینیهای اگر بنا میکنید، به نام ایشان باشد.
بعد آیتالله بروجردی فرموده بود: امروز، غریبترین فرد، وجودِ مقدس امام عصر است. این تعبیر آن مرجعِ بزرگ بود و لذا نام حضرت را ما باید تکریم کنیم.
قطعاً این اربعینِ باشکوهی که شما میبینید، اظهار ادب و احترامِ مردم نسبت به امام حسین، که بسیار شایسته و بسیار قابل تقدیر است، باید به مراتبی بیشتر، این اظهار ادب متوجه امام حیّ بشود. ما همان ارادتی که به ساحت مقدس ائمهی معصومین داریم، امروز امام حیِّ ما، صاحبالزمان است. نام حضرت را و یادِ حضرت را ما گرامی بداریم و بزرگداشتِ نام حضرت، یکی از وظائف ماست و اینکه ما، پیوندِ با مقام ولایت را در همهی شئونات زندگی تلفیق کنیم در جایجایِ زندگی خودمان؛ هم از نظر روحی و عاطفی مثل دعای عهد، زیارت آلیس و توصیههایی که از ناحیهی بزرگان رسیده و هم در ارتباطهای معنویمان و اجتماعیمان با مردم، این پیوند با مقام ولایت، انشاءالله در ما تحقق پیدا کند.
توفیقات روزافزون همهی شما عزیزان را از درگاه ربوبیت خواستاریم، انشاءالله که این پیوند روحی شما با مقام ولایتِ ولیّ عصر، پیوسته مستدام و مستمر باشد و انشاءالله توفیق درک دولت کریمهی حضرت را خداوند به همهی ما عنایت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.