شخصی به نام آقای ابوهاشم خدمت امام رضا رسید. امام از او گلایه کردند که: چرا با فلانی رفت و آمد داری؟ و اسم آوردند. گفت: دایی‌ام است و رَحِم من است. امام فرمودند: دایی‌ات باشد! دایی تو یک آدم فاسدالعقیده‌ای است! با یک آدم فاسدالعقیده چرا رفت‌ و آمد می‌کنی؟!

مردم! یک هشدار این‌جا امام به ابوهاشم دادند، بترسیم! و فراموش نکنیم این هشدارِ امام رضا را. خیلی‌ها ضربه خورده‌اند در این معاشرت‌های آلوده.
پاک بوده‌اند و با ناپاکان نشست و برخاست کرده‌اند، پاکی را باختند.
امام رضا این جمله را فرمود؛ فرمود: آقای ابوهاشم: « لا تَصْحَبِ الشَّريرَ فَاِنَّ طَبْعَكَ يَسْرِقُ مِنْ طَبْعِهِ شَرّاً وَ اَنْتَ لا تَعْلَمْ» (الحديث، روايات تربيتی، ج2، ص92)؛ مراقب باش! با این دایی فاسدالعقیده نشست و برخاست می‌کنی، طبع تو (یعنی دستِ خودت نیست!) و روح تو، از او بدی می‌دزدد و خودت متوجه نیستی.
کِی به خودت می‌آیی؟؟ طرف می‌آید می‌گوید: آقا ما تا پنج سال قبل نماز شب می‌خواندیم ولی حالا به نماز هم دیگر اعتقادی نداریم. نمی‌دانیم چه به سرمان آمده؟!
نمی‌دانی؟!
تو اول بگو با کیان دوستی؟؟ با کی رفیق شده‌ای؟؟ با کی رفت و آمد داری؟؟

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه