بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبیّنا حبیب اله العالمین اباالقاسم المصطفی محمد و علی أهل بیته الأئمة الهداة المهدیین المکرمین لاسیّما بقیةالله المنتظر عجلالله تعالی فرجهالشریف.
قال الله تبارک و تعالی فی محکمه کتابه القرآن الحکیم: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» صدق الله العلی العظیم.
با عرض سلام و احترام و ادب محضر شما عزیزان بیننده و شنونده. در ادامهی مباحث گذشته با محوریت معارفی از کلام وحی و قرآنِ شریف، در این فرصت، یکی از معارف دیگر قرآنی را که موضوع بحث پرداختِ خمس در قرآن در آیهی 41 از سورهی مبارکهی انفال میباشد عرض کنم. این آیه در جریان جنگ بدر نازل شد. ترجمهی آیه این است که خداوند میفرماید: «وَاعْلَمُوا» آگاه باشید و بدانید که از هر چیزی که شما منفعتی و غنیمتی به دستتان میرسد، خمس آن را برای خدا و پیامبر و ذیالقربی و بستگانِ رسول خدا و یتیمها و مساکین و ابن سبیل پرداخت کنید اگر ایمان دارید به روز جزا و اعتقادی به روز معاد دارید. و این آیه را خدا میفرماید ما بر عبد خودمان نازل کردیم در یومالفرقان که در همان جریان بدر باشد که دو سپاه توحید و کفر در برابر یکدیگر قرار گرفتند. پایان آیه هم خداوند میفرماید: «وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» خداوند بر هر چیزی قادر است و قدرتمند است. این دعوتِ الهی به پرداختِ خمس، اگر کسی هم نپرداخت به این معنا نیست که به دین آسیب وارد کرده و به خدا زیان زده. خداوند غنیّ از عبادات و خدماتِ بندگان خودش است و قادر هست و قدرتمند بر اینکه محبتهای انسانها را در مسیر ترویج دین پاداش بدهد به شایستگی.
نکتهای را بنده عرض کنم محضر عزیزان که بارها میشنویم این جمله را که: خمس در کجای قرآن ذکر شده؟ در این آیهی 41 سورهی مبارکهی انفال، آیهای است که صریحاً خداوند دعوت مینماید بندگانِ خودش را و مؤمنین را به ادای خمس و پرداخت خمس.
باز از شبهاتی که مطرح میشود این است که: چرا خمس در قرآن، یک بار آمده؟ شاید این یک بار آمدن، دلیلِ بر عدمِ اهمیت خمس است؟
این هم حرفِ پسندیدهای نیست. ما در قرآن، نامِ شریف رسول خدا را، به نامِ شریفِ «محمد» چهار مرتبه، «احمد» یک مرتبه، و مجموعاً پنج مرتبه صریحاً نامِ پیامبر آمده اما انبیاء دیگر را میبینیم به مراتب بیشتر. حضرت ابراهیم قریبِ به 69 مرتبه، حضرت موسی 130 مرتبه، این تکرار و عدم تکرار را نباید اینگونه برداشت کرد که نشانگر اهمیت و بیاهمیتی است. هدف این است که تکلیف و وظیفهی مردم مشخص بشود که در این آیه هم، خداوند وظیفهی مسلمانها را بیان میفرماید.
نکتهی دیگری هم من اضافه کنم، بعضیها در مقام ایراد میگویند: خمس فقط انصراف دارد به غنائم جنگی و غنائم جنگی را باید خمسش را پرداخت کرد. آیه هم میفرماید: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ» و این آیه در جریان جنگِ بدر نازل شد، پس مربوط است به دریافتِ غنائم جنگی.
نزولِ آیه در جنگ بدر بود اما تکلیف و وظیفهی مسلمانها محدودِ به جنگ بدر نبود. ما آیاتی را میبینیم در زمان رسول خدا نازل شده و اینها تا قیامِ قیامت، ساری و جاری است احکامشان؛ مثل بحث نماز، مثل بحث حجاب، مثل بحث روزه، ما نباید آیهای را در یک مقطع زمانی محدود کنیم که فقط مربوطِ به همان محدودهی زمانی است که آیات دیگر چنین نبود. آیات احکامی، مربوط به همهی ادوار تاریخ بشریت است و اینکه آیا انصراف پیدا میکند خمس فقط به غنائم جنگی و منافع دیگر را نباید داد؟ باید دید غنیمت، به چه معنایی است؟ غنیمت، به معنای هر فایده و بهره است. در ادبیات عرب، هر نوع منفعت و فایدهای را میگویند «غنیمت». غنیمتِ جنگی را هم غنیمت میگویند چون نوعی فایده است و نوعی بهرهمندی است.
لذا از این آیه استفاده میشود که هر نوع منفعتی که کسی به دستش برسد و تحصیل کند و از سالِ خمسیِ او افزایش پیدا کند، این باید خمسش را پرداخت کند.
چند نکته را من در این آیه عرض کنم. از این آیه ما استفاده میکنیم که پرداخت خمس، واجب است اگرچه کسانی درآمد اندک و کمی دارند. این را هم نمیتوانیم بهانهای قرار بدهیم چون ما کارمندیم و چون ما درآمدمان کم است، خمس پرداخت نکنیم. بله، سالِ خمسی باید داشت. سالِ خمسی اگر رسید، به نسبت آنچه باقی مانده برای ما و اضافه آمده در آن روزِ سالِ خمسی، باید خمسِ آن را حساب کرد. البته حالا تفاوت است. یک کسی ثروت بیشتری برایش باقی مانده، بیشتر، و آن کسی که ثروت کمتری برایش باقی مانده، خمس کمتری باید پرداخت کند.
مطلب دیگر اینکه، اسلام، مالکیت اشخاصِ حقوقی را پذیرفته است. بالأخره هم مالکیت اشخاص را در مسائل حقیقیشان و هم مسائل حقوقیشان، اینها باید حقوقی که به آنها میرسد، درآمدی که دارند، در جایگاههایی که هستند، منافعی که به آنها میرسد، به اعتبار کار و تلاش خودشان، حساب کنند.
نکتهی دیگر، ایمان، عاملِ عمل به وظایف است. کما اینکه در آیه، قرآن میفرماید: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»، ادامهی آیه قرآن میفرماید: «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ» بله، قطعاً کسانی که ایمانِ به خدا دارند و ایمانِ به وحی دارند، قطعاً اینها اهلِ خمساند. یکی از عواملی که سبب میشود انسانها در انجام وظایفشان، پرداخت خمسشان، کوتاهی نکنند، همان اعتقادِ جدی به خداست.
و از این آیه هم ما برداشت میکنیم که اصلاً اسلام، درصدد برنامهی محرومیتزدایی از جامعه است. شخصی به امام صادق عرض کرد: یابن رسولالله چرا خداوند نصابِ زکات را بیش از این بیان نفرموده؟ امام فرمود: اگر به همین مقداری که خداوند تعیینِ تکلیف نموده، انسانها حقوق الهی را از اموالشان خارج کنند و به نیازمندان بپردازند، قطعاً دیگر فقیری روی زمین باقی نمیماند. مشکل این است که آنهایی که باید به وظایفشان عمل کنند و در مالِ آنها، حقِ نیازمندان قرار گرفته، به این وظیفه عمل نمیکنند. از نگاهِ اسلام، محرومیتزدایی به عنوان یک دستور و یک ارزش، دیده شده. البته دل کندن از ثروت و از اموال، کارِ آسانی نیست. قرآن هم میفرماید: «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ» اگر شما ایمان آوردید به خداوند، میتوانید خمس پرداخت کنید. پس معلوم میشود همه کس هم در این مسیر نمیتوانند موفق باشند. آنهایی که وابستگی دارند، آن وابستگیها مانع میشود از انجام وظایف.
و نشانهی ایمانِ کامل انسانها در همین خمس دادن است، چون خداوند بعد از بیان ایمان، عبادت، جهاد میفرماید: «أَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ» خمس را بپردازید. که در آیات قبل اشاره شده بود.
و وجودِ پیامبر اکرم هم میان مسلمانها، یک نعمتی و عاملی برای یاریِ خداوند و پیروی آنهاست. این آیه را عرض کردم در جنگ بدر نازل شد و امداد الهی در جنگ بدر، که خداوند با توجه به اینکه مسلمانها تعدادِ آنها کم بود و تجربهی جنگ نداشتند و اولین جنگ بود، حقانیت اسلام را روشن نمود. این تعدادِ قلیل را در برابرِ آن جمعِ کثیر مسلّح پیروز نمود و جنگ را به نفع مسلمانها رقم خورد که خداوند میفرماید: «وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ». لذا خداوند میفرماید در روز فرقان، روزی که خدا میان دو گروه مؤمن و کافر را جدا کرد. صفِ مؤمنین از صفِ کفار، در آن روزی که «یَومَ التَقَی الجَمعانِ» (آلعمران/ 155) دو گروه با هم ملاقات کردند و خداوند این دو گروه را از هم جدا کرد.
انشاءالله امیدواریم که بتوانیم به وظایف خودمان و تکالیفی که خداوند در برابر امکاناتی که در اختیار ما قرار داده و از آن امکانات، ثروت و دارایی است، به نحو شایسته استفاده کنیم. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.