بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیّدنا و نبیّنا حبیب إله العالمین اباالقاسم المصطفی محمد و علی أهل بیته الطّیبین الطاهرین لا سیّما بقیةالله المنتظر حجة ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی له الفرج.

قال مولانا المهدی «وَ عَلَى مَوْتَاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ».

 

با عرض سلام و احترام و ادب، محضر شما عزیزانی که برنامه را مشاهده می‌کنید. در ادامه‌ی بحث «سبک زندگی مهدوی» و استناد به فرمایش رسای امام عصر در آن دعای شریفی که حضرت در محضر پروردگار و برای عامه‌ی انسان‌ها و بخش‌های مختلف تقاضاهایی می‌کنند.

یکی از وظایف ما نسبت به گذشتگانِ ماست و درگذشتگان ما و امواتی که این‌ها دستشان از دنیا کوتاه است، آن‌ها را فراموش نکنیم و از یاد نبریم.

هر کدام از ما، یادبودِ تمام نیاکان و گذشتگانِ ما، تا حضرت آدم ابوالبشر هستیم. قطعاً اگر به یاد بودیم و فراموش نکردیم، آیندگان هم ما را از یاد نخواهند برد و فراموش نخواهند کرد.

خاطره‌ای را از مرحوم آیت‌الله والدِ خودمان نقل کنم که شخصی خدمت ایشان رسید. شبی آمده بود و گفت: من در شبِ گذشته، کارِ نیکی انجام دادم و نیّتم این شد که خدایا، ثوابی که از این کارِ نیک به من عطا می‌شود برسد به روح پدرم تا حضرت آدم. تمام گذشتگانِ خودم. گفت: قبل از خواب، رفتم به فکر که آیا، این نیّتی که من کردم، شدنی است و می‌رسد به این‌ها یا نمی‌رسد. در عالمِ خواب، خواب دیدم صفی است. اولِ صف و سرِ صف، پدرم ایستاده بود که فوت کرده بود. بعد از پدرم، پدربزرگم ایستاده بود که ایشان هم فوت کرده بود و این‌دو در ایام زندگانی دیده بودم. بعد از پدربزرگم، شخص سوم را نشناختم (که پدربزرگِ پدرش بوده). این‌ها در کنار یکدیگر صف کشیده بودند و انتهای صف مشخص نبود که به کجا ختم می‌شود ولی تا چشمِ من می‌دید، جمعیت در صف ایستاده بود و همه‌ی این‌ها دست‌ها به سینه و سرها را خم می‌کردند به عنوان تشکر از من. بعضی‌ها قدِ بلندی داشتند و بعضی‌ها قد متوسط. بعضی‌ها چهره روشن و بعضی‌ها چهره تیره. بعد متوجه شدم که این کارِ نیکی که من انجام دادم و نیّتم این بود که به روح همه‌ی درگذشتگانم برسد، خداوند این‌گونه پاسخ داد.

ما در برابر قطعاً درگذشتگانِ خود مسئولیت داریم. وجودِ مقدس نبی مکرّم اسلام در کتاب شریف خصال، مرحوم شیخ صدوق، روایتی را از ایشان نقل می‌کند که حضرت می‌فرماید انسان‌ها دو دسته هستند؛ «اَلنَّاسُ اِثْنَانِ وَاحِدٌ أَرَاحَ وَ آخَرُ اِسْتَرَاحَ». مردم به دو نوع، دنیا را ترک می‌کنند. بعضی‌ها با رفتنشان، به راحتیِ حقیقی می‌رسند و بعضی‌ها با رفتنشان، دیگران به راحتی می‌رسند. بعضی‌ها رفتنِ آن‌ها، سببِ راحتیِ دیگران می‌شود و بعضی‌ها رفتن‌ آن‌ها، سببِ راحتیِ خودِ آن‌ها می‌شود. حضرت می‌فرماید: «فَأَمَّا اَلَّذِي اِسْتَرَاحَ» کسانی که رفتنِ آن‌ها سبب راحتیِ خودشان می‌شود، «فَالْمُؤْمِنُ إِذَا مَاتَ اِسْتَرَاحَ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ بَلاَئِهَا» بندگانی که خوب عمل کردند و به وظایفشان در دوران زندگی، جدی، پای‌بند بودند و کم نگذاشتند، رفتنِ این‌ها، سبب آسایش‌شان است. مردن، اولِ راحتیِ آن‌هاست؛ اولِ بهره‌مندیشان از نتیجه‌ی اعمال و زحماتشان است. از هر سختی و رنج و مشقّتی که در دنیا با آن روبه‌رو بودند، راحت می‌شوند. گرچه مؤمنین، بعضی هم در دنیا، در اوج رفاه و آسایش به حسب ظاهر هستند اما در روایت داریم، مقامی که خدا برای بندگان خوب و نیکوکار و مؤمنِ خود در نظر گرفته، هر چه این‌ها در دنیا، در آسایش، امکانات و نعمت‌ها بودند، نعمت‌هایی که خداوند در عالم برزخ و قیامت به آن‌ها ارزانی می‌کند، قابل مقایسه با این نعمت‌های دنیایی نیست.

«وَ أَمَّا اَلَّذِي أَرَاحَ فَالْكَافِرُ» بخشی از مردم، با رفتنشان، دیگران به راحتی می‌رسند و دیگران، به آسایش می‌رسند. پیامبر می‌فرماید این‌ها کافرین‌اند. انسان‌هایی که از خدا و بندگیِ خدا فاصله گرفته‌اند؛ به ارزش‌‎های ایمانی و اعتقادی پای‌بند نبوده‌اند. بعد پیامبر می‌فرماید: « إِذَا مَاتَ» وقتی که کافر می‌میرد و از دنیا می‌رود، « أَرَاحَ اَلشَّجَرَ وَ اَلدَّوَابَّ وَ كَثِيراً مِنَ النّاس» اصلاً هستی، موجودات، مخلوقات و انسان‌ها، با رفتنِ او، به آسایش می‌رسند. حتی در این روایت، پیامبر می‌فرماید درخت، حیوانات و زیادی از انسان‌ها با رفتنِ این‌ها به آسایش می‌رسند.

در این فرصت، نکته‌ای که من محضر عزیزان عرض کنم، امام عصر به خداوند عرض می‌کند پروردگارا! موت‌های ما را و مؤمنین را و درگذشتگانِ از مسلمانان مؤمن را، «بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ» هم رأفت شامل حال آن‌ها بشود و هم رحمت.

تفاوتی که بعضی از بزرگان بین «رأفت» و «رحمت» ذکر می‌کنند، رأفت، آن استمرار و پیامدِ مهربانی و پیوستگی است. رحمت، یک نوع محبت و لطفی است که انفصالی است؛ یعنی هم نعمتِ دائم، هم نعمتِ پایدار، هم نعمتِ منفصل، همه نوع اَشکالِ محبت و مهربانی، شاملِ حالِ آن‌ها بشود.

تفاوت دیگری که ذکر می‌کنند، در رأفت، این مهربانی اظهار بشود و بیان بشود.

در این‌که چه مسائلی سبب می‌شود که ما مشمول رحمتِ الهی قرار بگیریم، این هم من فهرست‌وار محضر عزیزان اشاره‌ای کنیم. تفصیل این مطالب را که ما اگر می‌خواهیم در بعد از زندگیِ دنیایی، رأفت و رحمت الهی ما را فرابگیرد، الآن که فرصت برای ما باقیست، باید چه کنیم؟

از موجباتِ رحمتِ در قرآن: قرآن، پاک‌زیستن را سبب تداوم رأفت و رحمت نام می‌برد. خداوند را در هر حالی فراموش نکردن و خواندن، خوفاً و طمعاً سبب رحمت الهی می‌شود.

از عواملی که رحمت الهی را برای ما رقم می‌زند، اهتمامِ به امرِ نماز و برپاداشتنِ نماز است.

پرداخت زکات در زندگی، همین اتفاق را رقم می‌زند. آن‌هایی که دغدغه‌ی زندگی بعد از این دنیا را دارند و می‌خواهند در آن عالم هم رحمتِ الهی شاملِ حالشان بشود، تا فرصت باقیست، نسبت به انجام واجبات خود کوتاهی نکنند. اطاعت از پیامبر، اطاعت از قرآن، سبب توسعه‌ی رحمت و رأفت در زندگی می‌شود.

قطعاً رعایت تقوا و پرهیزگاری، شکیبایی در سختی‌ها و مصیبت‌ها، و نکته‌ی پایانی، از عواملی که تداوم رأفت و رحمت را رقم می‌زند، استغفارجُستن است که در روایت داریم، نبی مکرّم اسلام مقیّد بودند هر صبحگاه و هر شامگاه، هفتاد مرتبه پیامبر ذکر استغفار را «أستغفر الله ربّی و أتوب إلیه» را بر زبان جاری می‌کردند. این‌ها سبب می‌شود که هم در زندگیِ دنیایی ما مشمولِ رحمت الهی بشویم و هم ان‌شاءالله بعد از رفتن، این رحمت را، خودمان برای خودمان اقدامی کرده باشیم اما نسبت به وظایفی که زنده‌ها در برابر رفتگانِ خودشان دارند، ان‌شاءالله مطالبی دیگر را در جلسه‌ای دیگر محضر عزیزان عرض خواهیم کرد.

توفیقات همه‌ی عزیزان را و مغفرت و رحمت الهی را برای همه‌ی درگذشتگان از مخاطبین ما، از ساحت مقدس ربوبیت خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

  

 

دانلود

 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه