بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبیّنا حبیب اله العالمین اباالقاسم المصطفی محمد و علی أهل بیته الأئمة الهداة المهدیین لاسیّما بقیةالله المنتظر حجةابنالحسنالعسکری عجلالله تعالی فرجهالشریف.
قال مولانا امام المهدی عجلالله تعالی فرجه الشریف: «وَعَلَى الْمُسْتَمِعينَ بِالاِتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ».
عرض سلام و احترام محضر همهی عزیزانی که برنامه را مشاهده میفرمایید. سخن، در ادامهی مطالب گذشته با محوریت "سبک زندگی مهدوی" نسبت به وظائفی که مستمعین و شنوندگان، در برابر پندها و اندرزها و موعظهها دارند. کسانی که شرکت میکنند در مجالس وعظ، سخنرانی، ارشاد و نصیحت، اینها چه مسئولیتی را بر عهده دارند. برای علماء و برای متعلّمین، وجود مقدس امام عصر، رهنمودهایی را فرمودند. دو نکته هم اینجا برای تمامی شنوندگان و مستمعین یاد شده. چرا بعضاً افراد، نصیحت میشنوند ولی ترتیب اثر نمیدهند. به تعبیر عرف عوام ما: یک گوش در است و یک گوش، دروازه. و از گوشهای اینها، تجاوز نمیکند و به قلب اینها نمیرسد. مشکل کجاست؟ که ما میبینیم افرادی که گاهاً نصیحتکننده، امام معصوم است اما در نصیحتشونده، اثری ایجاد نمیکند. این سخنی که ضربالمثلی که: سخن چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند، این عبارت، کلیّت ندارد. قطعاً سخنهایی بر دل مینشیند که اول، نصیحتکننده، برای خدا بگوید و نصیحتشونده، قابلیت داشته باشد. مثل گیرنده و فرستنده است. امواج اگر فرستاده میشود، آن دستگاه گیرنده باید ظرفیت پذیرش داشته باشد تا این امواج را دریافت کند. لذا عزیزان، یک بخش از تأثیرگذاریِ در وضع، ظرفیتِ خودِ نصیحتشونده است. بعضی اوقات میبینید یک نفر، با یک جمله، تغییر پیدا میکند. اما بعضیها، سالها که با او حرف بزنی، باز هم تأثیری در او ایجاد نمیشود؛ چون او، ظرفیت خودش را از دست داده. ما برای بالا بردن ظرفیت، این دو نکته برای همهی ما ضرورت دارد. چون همهی ما، بعبارتی، مستمعیم و در طول زندگی، پندهایی را و نصیحتهایی را میشنویم.
هارونالرشید، در یک نامهای به آقا موسیبنجعفر نوشته بود که: موعظهای به من بکنید. هارون، از امام هفتم علیهالسلام والصلوة تقاضای موعظه کرده بودند. امام فرموده بودند: ما مِن شَيءٍ تَراهُ عَينُكَ: هیچ چیزی نیست که چشم تو میبیند، إِلَّا وَ فِيهِ مَوْعِظَةٌ: مگر آنکه در آن موعظه است.
همهی هستی، موعظه است. من و شما، موعظهایم. موی سفید، موعظه است. در و دیوار جامعهی ما و شهر ما، موعظه است. بعضی اوقات ما افرادی را میبینیم و میگوییم: خدا رحمت کند پدرت را. این موعظه است و برای همه است. خانههایی را میبینیم که سابق، در اختیار دیگران بود. آثاری را از افراد در گوشه و کنار شهر میبینیم که آن آثار، موجود است و صاحبان آنها نیستند. مغازهها هست، منازل هست، آثار موجود، اما صاحب آنها بین ما نیستند. چین و چروک صورت ما موعظه است. موی سپید موعظه است. طفلِ تازه متولدشده، موعظه است. آن جسدِ در حالِ انتقالِ به قبرستان، موعظه است. همه، موعظهایم. حضرت فرمود چیزی نیست که چشمَت ببیند و در آن نصیحت و موعظهای نباشد.
در سخنی، آقا امیرالمؤمنین میفرماید (به امام حسن مجتبی میفرماید): پسرم! قلبت را با موعظه زنده نگه دار. اَحْىِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ، وَ اَمِتْهُ بِالزَّهادَةِ. امام میفرماید قَلبَت اگر میخواهی زنده بماند و احیا بشود، موعظه، او را زنده نگه میدارد. با موعظه، حیات به او ببخش. و این قلب، یک اقبال و ادباری دارد. این قلب، یک جاهایی باید مثل تجویز دارو و پرهیز است. یک بیماری، وقتی سلامتیِ او را میخواهند رقم بزنند، بایدها و نبایدهایی برای او تعریف میشود؛ خوردنیها و نخوردنیها. قلب، حیاتش در موعظه است. و یک جاهایی باید قلب را از یک چیزهایی میراند و دور کرد، و آن، دلبستگیهای به دنیاست. و آن، حبِّ به دنیاست. که خدایی ناخواسته اگر در دل کسی قرار گرفت، خطرناک است.
امیرالمؤمنین به امام حسن میفرماید پسرم! با موعظه، قلب را زنده نگه دار. با زهد، قلب را از وابستگیهای به دنیا، بمیران. از آن وابستگیها، قلب را بمیران. نسبتِ به موعظه، احیائش کن. این همان دارو و تجویز و پرهیز است.
جای دیگری، حضرت میفرماید: «بِالمَواعِظِ تَنجَلي الغَفلَةُ». به واسطهی همین موعظههاست که پردههای غفلت، کنار میرود.
خب عزیزان، دو نکته را در این دعای شریف حضرت، یکی پذیرفتن و اتّباع و تبعیت کردن. ما مباحثی که میشنویم، در خودمان رصد کنیم، آیا این مطالبی که گفته میشود و فضائل اخلاقی که بیان میشود، در ما هست یا نیست. اگر هست، خدا را شکر کنیم و تقویتش کنیم. اگر این فضائل اخلاقی در ما نیست، از خدا استمداد بطلبیم و آن را تحصیل کنیم. و اگر رذائل اخلاقی گفته میشود، در ما وجود دارد، تصمیم جدی بر اینکه این رذائل را کنار بگذاریم و اگر در ما نیست، خدا را سپاس بگوییم که ما مبتلا به این صفات رذیله نیستیم و مراقب باشیم که به این صفات رذیله، مبتلا و آلوده نشویم.
امیرالمؤمنین میفرماید: «أبلَغُ العِظاتِ النَّظَرُ إلى مَصارِعِ الأمواتِ و الاعتِبارُ بمَصائرِ الآباءِ و الاُمَّهاتِ». حضرت میفرماید رساترینِ موعظهها، نگاه کردن به آرامگاهِ اموات است.
لذا از خودِ امیرالمؤمنین صلواتالله علیه نقل شده که در دو مقطعِ زندگیتان، حضورِ در قبرستان را فراموش نکنید: یکی زمانی که دنیا به شما روی آورده و تمام بساط زندگیِ مرفه و خوب و ایدهآل برای شما تأمین است، خطر غفلت و خطر گناه و دوری از خدا، انسان را تهدید میکند. و حضور در قبرستان، انسان را بیدار میکند. که:
این مُلک که میبینی گاه از تو و گاه از من
جاوید نخواهد ماند، خواه از تو و خواه از من.
و یکی هم زمانی که دنیا، ما را در فشار گذاشته، سختیها، مشکلات، بیماریها، بدهکاریها، گرفتاریها و در آن فشارهای زندگی، حضورِ در قبرستان، آرامشبخش است. ولی چشم ما به این سنگهای قبور میافتد، یک آرامشی پیدا میکنیم که: این سختیها، برای اینها نماند و برای ما هم نخواهد ماند. که این سختیها گذراست.
حضرت میفرماید، بهترین موعظهها، نگاه به آرامگاهِ اموات و اعتبار گرفتن از سرنوشت پدرها و مادرهای ماست. پدران ما، مادران ما، نیاکان ما، گذشتگان ما، کجا رفتهاند؟ حضرت در غررالحکم میفرماید: عبرت بگیرید.
لذا عزیزان، پذیرشِ سخن حق و پذیرشِ موعظه، دو نکتهای است که در این فرمایش امام عصر، برای همهی انسانهای مستمع، بهعنوان ضرورت یاد شده که ما اگر موعظهای را میشنویم، هم بپذیریم و هم با نگاه وعظ و اندرز به آن بنگریم.
انشاءالله که خداوند این توفیق را به همهی ما عنایت کند. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.