لقمان به پسرش گفت: پسرم! (این روایت را امام صادق (ع) نقل میکنند) وقتی انسانها میآیند به محشر یعنی ساعت نشور، همه سر از خاک بلند میکنند، لقمان گفت: پسرم! اجازهی حرکت به هیچکس نمیدهند مگر اینکه چهار تا سؤال را همه جواب بدهند:
1- جوانیتان را چگونه گذراندید؟ برای جوانیتان حرف پیدا کنید. خراب گذشته، همین جا درستش کنید. با این کارنامهی خراب، نرو آخرت. یک: اصل جوانی
2- کل عمرتان. این سالهایی که ما به شما عمر دادیم، 60 سال، 70 سال، کمتر، بیشتر، این سالها را چگونه گذراندید؟
3- اموالتان را از کجا بدست آوردهاید؟ ثابت کنید. میلیاردها پول داشتید، خانهها داشتید، امکانات داشتید، اینها از چه راهی بدست آمده بود؟ میگویند ثابت کن که اینها حلال است. مِن أینَ اکتَسَبتَ. حالا که ثابت کردی حلال است، کجا خرجَش کردی؟ وَ فی أینَ صَرَفت؟ آقایان، بدون تعارف، هر چه بیشتر خدا به شما داده، بیشتر نگهتان میدارند، شک هم نکنید. سه تا اولاد دارید، جواب سه تا را باید بدهید. شش تا اولاد دارید، جواب شش تا را باید بدهید. پول، اگر میلیاردی به تو دادهاند، جواب بده و حسابت را صاف کن. اگر خوب استفاده کرده بودی، ترفیع درجه است؛ ولی حساب که میخواهند! باید حساب بدهی! سلیمان را میکِشند به حساب؛ ولو پیغمبر خداست! جبرئیل به پیغمبر (ص) عرض کرد: یا رسولالله! فَإنَّ حَلالِها حِساب. خدا در حلالش هم حساب میخواهد. نمیگویند پولت حلال بود و کاری به تو نداریم بلکه میگویند حسابش را پس بده. قیامت بیا تسویهحساب کن که خانهای که در آن زندگی میکردی، پولش را از کجا آوردهای؟ وَ حَرامَها عِقاب. در حرامش هم مجازات الهی است.