شما در حالات حضرت ابراهیم ببینید، تثبیت قدم حضرت و ایمان قوی ایشان، باعث شد که در برابر نمرودیان بایستند.

تهدید کردند، مؤثر واقع نشد. ابراهیم (ع) را گرفتند و در منجنیق بستند. امام صادق (ع) می‌فرماید: چهل شبانه‌روز همه بسیج شدند و هیزم جمع کردند برای آتش زدن حضرت ابراهیم (ع).

 

گودالی درست کردند که وقتی این هیزم‌ها آتش زده شد، امام صادق (ع) می‌فرماید پرندگان آسمانی اگر از آن شعاع می‌گذشتند، می‌سوختند. ابراهیم (ع) را تک و تنها در منجنیق بستند، آن لحظات آخری که این منجنیق می‌خواهد رها بشود، یُثَبِّت أَقدامَکُم یعنی همین. شعله‌های آتش را می‌بینی، دستِ رد به سینه‌ی جبرئیل می‌زنی.

ما گیرنیفتاده، به بنی‌بشر رو می‌زنیم و خدا را فراموش کرده‌ایم. گیرنیفتاده، امیدمان به خَلق خدا هست و خدا در حاشیه هست.

گاهی اوقات، می‌گوییم: نه، ما خدا را هم صدا می‌زنیم.

بله، درست است که خدا را صدا می‌زنی، اما اول پیش دَه نفر گَردن یَله و کج می‌کنی، نفر یازدهم خداست!

این نشد آن که خدا می‌فرماید؛ مثل ابراهیم، سَرِ خط باشید ببینید خدا چه می‌کند.

همه جلوی ابراهیم (ع) ایستاده‌اند. به حسب ظاهر، لحظات آخر زندگی ایشان است. شعله‌های آتش سر به فلک کشیده، در منجنیق ابراهیم (ع) را بسته‌اند، لحظات پایانی است که می‌خواهد این منجنیق رها بشود به سمت آتش و پرتاب شود. در روایت دارد که: فرشتگان هم به اضطراب افتادند. نقل است جبرئیل به خدا عرض کرد: خدایا، یک بنده‌ی صالح روی زمین داری که آن هم حضرت ابراهیم (ع) است که دارند او را هم آتش می‌زنند، خدایا کمکش کن.

خطاب شد: جبرئیل! با فرشتگان به کمک ابراهیم بروید، ولی با اجازه‌ی ابراهیم، کمکش کنید.

خدا می‌خواهد پرده‌برداری کند از عظمت این عبد صالح، این خلیل‌الرحمان.

جبرئیل با افواجی از فرشتگان، کنار منجنیق فرود آمدند. عرض کرد: جناب ابراهیم، ما با فرشتگان هستیم، امر صادر کن تا کمک کنیم شما را.

یک جمله ابراهیم (ع) گفت، دنیایی عرفان در این جمله هست: «عِلمُهُ بِحالی حَسبُ مِن سؤالی: همین که خدا از حالم باخبر است، نیازی دیگر به گفتن نیست».

دوست نزدیک‌تر از من به من است
چه کنم، با که توان گفت که دوست

                  

وین عجب‌تر که من از وی دورم
در کنار من و، من مهجورم

ابراهیم فرمود: نیازی به گفتن نیست. خدا که می‌داند این بدن، ضعیف است و این‌ها هم آتش روشن کرده‌اند که مرا آتش بزنند.

منجنیق رها شد. جبرئیل با فرشتگان، حیرت‌زده نگاه می‌کردند صحنه‌ی پرتاب سریع ابراهیم به سوی آتش. ورودی ابراهیم در آتش إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْکُمْ. ندایی از ناحیه‌ی حق، نوید رحمت صادر شد: «يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ»[1]: آتش! سرد (سردِ با سلامت، سردِ مطبوع، نه سردِ اذیت‌کننده)، بَرداً و سلاما عَلی ابراهیم.

امام صادق (ع) می‌فرماید: اگر بعد از «بَرداً»، «سَلاماً» نمی‌آمد، آن‌قدر این آتش سرد می‌شد که ابراهیم از سرمای زیاد، اذیت می‌شد.

مردم!

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

                       

که خواجه خود روش بنده پروری داند

 

[1] سوره انبیاء، آیه 69

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه