هارونالرشید ملعون لعنتالله علیه، دستور داد در بغداد، مسجدی ساخته شود و بالای آن حک گردد «بنیانگذار: هارون» یا «مؤسس: هارون».
بهلول، در نیمههای شب، نردبانی کنار درب مسجد گذاشت و از آن بالا رفت و اسم خود را روی اسم هارونالرشید نصب کرد. او از این کار خود، هدف داشت و میخواست درسی به هارون بدهد.
صبح فردا، به هارونالرشید خبر رسید که بهلول چنین کاری کرده است. بهلول را احضار کرد و مورد بازخواست قرار داد و گفت: چرا این کار را کردی و اسم خودت را روی اسم من زدی؟ مسجد را من ساختهام آنوقت تو به چه جرأتی اسم خودت را جایگزین اسمِ من کردهای؟
بهلول گفت: ای هارون! تو مسجد برای خودت ساختهای یا برای خدا؟
هارون گفت: برای خدا.
بهلول گفت: خدا میداند تو مسجد ساختهای؟
هارون گفت: بله.
بهلول گفت: پس حال که خدا میداند تو مسجد را برای او ساختهای، بگذار نامِ من بالای سردربِ مسجد باشد. اگر برای خداست، خدا هم میداند، بگذار اسمِ من همان بالا بماند.
هارون گفت: نه، من برای خدا ساختهام، خدا هم میداند اما میخواهم اسمِ خودم بالای سردرب باشد.
این یعنی چه؟ یعنی ریا، یعنی تظاهر، یعنی فریب دادنِ خود. کسانی که میگویند ما کارِ خوب کردیم اما نتیجه نداد، معلوم میشود که این کار برای خدا نبوده و اخلاص در کار نبوده است. خدایی نکرده اگر این حالت به شما دست، معلوم است که اخلاص در کار شما نیست.