دعای روز چهارم
اللهمّ قوّنی فیهِ علی إقامَةِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.
در چهارمین از ماه پر فیض و پر برکت ماه ضیافت الهی در خدمت شما هستیم با دعای چهارمین روز از ماه رمضان.
رسول خدا به خداوند عرض میکند: اللهمّ قوّنی فیهِ علی إقامَةِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.
چهار نکتهی دیگر از مطالب ارزشمند اخلاقی و اعتقادی را پیامبر در این روز چهارم به محضر پروردگار متقاضی است. اول اینکه پروردگارا ما را قوی دار در به پاداشتن امر خودت. در اوامری که شما بر ما تکلیف نمودید، از اوامر الهی مانند نماز، روزه، پرداخت خمس و زکات، صلهی رحم، احسان به مردم، آن چه را خدا میپسندد، اینها جزء اوامر حق است و خدا توصیه نموده است. خدایا به ما فرصتی بده که اینها را بر پا داریم.
پروردگارا! لذت مناجات و ذکر خودت را به ما بچشان. خدا رحمت کند سعدی را.
اگر لذت ترک لذت بدانی دیگر لذت نفس لذت ندانی.
هزاران در از خلق بر خود ببندی گرت باز باشد در آسمانی
چنان میروی ساکن و خواب در سر که میترسم از کاروان بازمانی
عزیزان! من سراغ دارم جوانان عزیزی که به خود من اظهار میکردند که ما بیست و سه ساعت شبانه روز را زندگی میکنیم به عشق رسیدن یک ساعت نیمه شب و مناجات و خلوت باخدا. این همان چشیدن است که پیامبر به خدا عرض میکند پروردگارا! این لذت را به ما بچشان.
نکتهی سوم: وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ. پرودگارا! سپاس گذاری خودت را به من الهام کن. ما بنده های شاکری باشیم. غرق در نعمت الهی هستیم و گاهی اوقات غافل هستیم. این بیماری فراگیر کرونایی که دنیا را درگیر کرد، یک سری از نعمت های به فراموشی سپرده شده را برای ما تجدید کرد. ما به راحتی رفت و آمد داشتیم، به آسانی در جلسات عمومی شرکت میکردیم، بازار ما، اقتصاد، مجالس دینی ما، دانشگاهها و حوزهها و مدارس ما به راحتی کارهای خودشان را انجام میدادند، با یک بیماری و یک ویروسی که نادیده است و از نادیده ترین شئ عالم است، گسترش این بیماری سبب شد که خیلی از نعمت های الهی که در اختیار ما بود پی بردیم و متوجه شدیم. از خدا بخواهیم که پروردگارا! سپاس گذار نعمت های شما باشیم. وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ. آن هم لطف شما باید ما را مدد کند.
نکتهی دیگر: پروردگارا ما را حفظ کن. به حفظ و ستر خودت. آن را هم از شما میخواهیم. یوسف را در خلوت با زلیخا خدا نجاتش داد. خدا میفرماید: یوسف داشت به زلیخا متمایل میشد و زلیخا به سمت یوسف، اگر برهان خدا نبود. یوسف در آن خلوتی که گناه به تمام معنا آماده بود، خدا را صدا زد. تا خدا را صدا زد، خدا یوسف را حفظ کرد. از کفر آمیز ترین شئ ممکن در آن خلوت زلیخا خدا به داد یوسف رسید. یک دفعه یوسف دید زلیخا پارچهی را روی چیزی افکند و گفت این چه بود؟ گفت این بت آمون بود. گفت چرا پارچه انداختی؟ گفت: خجالت میکشم در حضور بت گناه کنم. همین مسئله عامل نجات یوسف شد. همین مسئله عامل حفظ یوسف شد. یوسف گفت تو از یک بت فاقد شعور و دست ساخت بشر خجالت میکشی، من از خدای رب الارباب و سمیع بصیر خجالت نکشم؟ پا به فرار گذاشت و درهای بسته به روی او گشوده شد و از آن خلوت گنه آلود نجات پیدا کرد.