می گویند یک ناصبی در بازار قبله نجف مغازه داشت. یک پیرمردی نیز بود که روزی سه بار حرم امیرالمؤمنین (ع) می رفت. با بدن خسته و عصازنان حال نداشت راه برود. قدم به قدم می رفت تا برسد به حرم.
می گویند یک ناصبی در بازار قبله نجف مغازه داشت. یک پیرمردی نیز بود که روزی سه بار حرم امیرالمؤمنین (ع) می رفت. با بدن خسته و عصازنان حال نداشت راه برود. قدم به قدم می رفت تا برسد به حرم.