یک آقایی از متدینین شیراز بود میگفت: سالها قبل برای مجلس امام حسین (ع) رفتیم از مغازهای نایلون بگیریم تا روی داربستی که زده بودیم بکشیم.
صبح رفتیم به یک قیمتی به ما فروخت. قبل از ظهر یک نَمِ بارانی گرفت. عصر، دوباره به همان مغازه رفتم و گفتم: یک مقدار دیگری لازم داریم.
گفت: کیلویی پنجاه تومان گران شده است.
گفتم: من صبح با قیمت پایینتر از تو گرفتم.
گفت: باران میآید.
پیشینیان ما چگونه عمل میکردند؟ باران میآمد چراغ روشن میکردند و شکر خدا میکردند و جنس را ارزانتر میدادند. میگفتند: حالا که رحمت خدا دارد میبارد ما هم با همدیگر با رحمت برخورد کنیم.
حالا باران میآید جنس را گرانتر میکنی؟
گفتم: این نایلون را برای مجلس عزای امام حسین (ع) میخواهم.
گفت: برای هر که میخواهد باشد.
اینجوری عمل میکنی؟
نانش را هم میخوری. جمع کن و جمع کن! یکدفعه، خدا یک حال اساسی هم به تو میدهد. جایی خرجش میکنی که برایت گوارا نیست و با محنت و مشقت و خفت، پس میدهی.
البته اینجا یک تشکری هم بکنم. پری و خالی لیوان را با هم ببینیم.
انصافاً در سیل اخیر شیراز، شیرازیها خوب درخشیدند.
این مردم، خوب کار کردند.
یک کسی برای من گفت: در تهران، یک بارندگی شدیدی شد کرایهها سه چهار برابر شد ولی شیراز سیل آمد بعضی از رانندگان، رایگان سوار میکردند.
اینها را خدا میبیند.
احسان کردید به خودتان کردید. بدی کردید به خودتان بدی کردید.
چطور مردم در صحنه آمدند؟
بنده در منطقه گِلکَنان رفتم و دیدم برخی خانهها تا یک متر شُل در خانه آمده بود. فرش، یخچال و تلویزیون و همه وسایل نابود شد. برخی از آنها خانههایشان نابود شد ولی مردم، خوب در صحنه آمدند.
واقعاً اگر به امید مسئولین بودیم «و علی الاسلام السلام».
انصافاً مردم، ششدانگ در صحنه آمدند؛ در همهجا.
خدا به همهکسانی که زحمت کشیدند توفیق بدهد.