همین امشب قبل از نماز، عزیزی آمدند و گفتند: پولی جمع کرده بودم برای خرید ماشین؛
یکی از فرزندان من اصرار دارد یک ماشین بسیار لوکس جدید گرانقیمت بخر! من و خانمم میگوییم: در این شرایط اقتصادی یک ماشین متوسطی را بخریم و بقیه را به ضعفا کمک کنیم.
پول دارد، ماشین اضافی هم نمیخواهد بخرد، یک ماشین برای زیر پای خودش!
ولی میگوید به یک ماشین متوسط رضایت میدهم.
نمیتوانم ببینم در جامعه من، در کنار من، افراد نیازمندی محتاج حداقل زندگیهایشان هستند.
این نگاهها نگاه چه کسانی است؟
یقین بدانید خدا این مردم را میزان الاعمال میکند.
میگویند در همین آشفتهبازار دوران شما بودند کسانی که رعایت حقوق دیگران را در اموال خودشان کردند.
آنکسی که در بیتالمال رعایت حقوق مردم را نمیکند دین ندارد.
عزیز دیگری هم میگفت: یک کسی آب تصفیهشده را باز کرده بود و همینطور آب میرفت. گفتم: در مصرف آب دقت کن اسراف نشود.
گفت: بابا دارند میخورند میدزدند. این چیزی نیست.
مردم! این منطق غلطی است. اگر کسی دزدی کرد دلیل نمیشود من گناه کنم. اگر کسی خلاف کرد دلیل بر جواز خلاف من نیست. اگر کسی حرام خورد دلیل بر این نیست که من اسراف کنم.
او یکجور خلاف میکند شما نیز در حد خودت خلاف میکنی.
شما مسرفید در حداقل؛ او دزد است در حداکثر
هر دو دارید خلاف میکنید. چیزی که هست بنده میدان بیشتر ازایندستم نیست. فردا یک میز ریاستی جلوی من بیاید معلوم نیست چکاره ام؟