سال گذشته در همین شیراز، آقایی به من گفت: من برای پارچهی برزنتی که روی داربست مجلس امام حسین (ع) هست، نایلون گرفتم. صبح آن نایلون را به یک قیمت خریدم. عصر هوا مقداری بارانی شد. دوباره سراغ همان مغازه رفتم که چند متر دیگر هم بگیرم. اما متری 50 تومان گرانتر کرده بود. به او گفتم: من صبح آمدم از شما خرید کردم، چرا الآن متری 50 تومان گرانتر شده؟ گفت: مگر نمیبینی که باران میبارد؟ مگر چشمهایت نمیبیند؟!...
آنوقت میگوییم چرا سیل میآید؟ چرا زلزله میآید؟ تمام بدبختیها بخاطر خودِ بشر است. ما قدیمیها از پدرانمان میشنیدیم که اگر باران میآمد، مغازهدارها در روز، چراغ روشن میکردند و جنسها را ارزانتر میفروختند و میگفتند به شکرانهی نزول رحمت الهی است.
اما الآن ببینید چه میکنند؟ باران رحمت را برای مردم به زحمت تبدیل میکنند.
به او گفتم: این نایلون برای مجلس امام حسین (ع) است، اگر میشود ارزانتر بده؟ صاحب مغازه گفت: برای مجلس هر کسی نمیخواهد باشد، امام حسین یا غیرِ امام حسین، پول باید بدهی!
آنوقت میگوییم چرا ما مسلمانها اینقدر از بقیه دنیا عقب هستیم!
بیگانگان دارند به همین آیه عمل میکنند و نتیجه هم میگیرند: وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ[1].
آنوقت ما میگوییم چرا داریم این قدر چوب میخوریم.
[1] سوره مؤمنون، آیه 8