یک روز، خانمی به دفتر کار من آمد و گفت: من از روحانیت خوشم نمیآید. بعد گفت: علت اینکه از روحانیت خوشم نمیآید این است که آزادی در این مملکت نیست.
گفتم: میشود از شما بپرسم که اول بگویید آزادی یعنی چه؟
گفت: آزادی یعنی هر طور که دلمان بخواهد، بگردیم و حرف بزنیم و ...
گفتم: این که میشود هرج و مرج! این آزادی است؟
پدران محترم، مادران محترمه! در خانه شما چهار فرزند است که بگویند ما آزاد هستیم. یکی از آنها وسط سالن بخوابد، یکی برود وسط آشپزخانه بخوابد. یکی از آنها بساط صبحانهاش مثلاً تا ظهر پهن باشد؛ چون آزاد هستند؟
این آزادی نیست بلکه هرجومرج است.
آزادی در دین، یعنی تسلیمِ خدا بودن و آزادِ از شیطان بودن. این را بعضی هنوز یاد نگرفتهاند. «آزاد» به کسی میگویند که شیطان، او را در دام نینداخته است.
امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: لا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّاً ؛ بندهی غیر خدا نباشید. شما حرّ هستید، شما آزاد هستید و خداوند شما را آزاد آفریده و شیطان شما را اسیر نکند.
اینکه مسلمان را میگویند «مسلمان»، یعنی کسی که تسلیمِ خداست؛ هرچه خدا میگوید، اطاعت میکند و هر جا که خداوند نهی کرده، ترک میکند. مسلمان یعنی تسلیم، یعنی آزاد؛ تسلیمِ خدا و آزاد از شیطان.
الآن ما داریم آزادی را وارونه معنا میکنیم و هرکس در دام شیطان است را آزاد معرفی کرده و هرکه خود را تسلیم خدا میداند، میگوییم سلب آزادی.
باید ابتدا معنای آزادی را متوجه شویم.