در کارنامهی اسلام، اول کسی که به رسول خدا ایمان آورد، به شهادت شیعه و سنّی، علیبن ابیطالب (ع) بود؛ آن هم تقدّم داشت بر اسلامِ پیغمبر. زمانی که بعد از سه روز، فاطمهی بنت اسد، از کعبه خارج شد و در مکه خبر منتشر شده بود که دختر اسد، دیوار شکافته شد وارد شد، دیوار به هم آمد، کلید آوردند، کلیددار آمد، در باز نمیشد، همه متحیر، همه نگران، بر این خانم و بر آن طفل درون شکمش، سه شبانهروز درون این خانه چه گذشت، زندهاند یا به رحمت حق پیوستهاند، که بعد از سه روز، از همان موضع، دیوار شکاف برداشت و از خانهی حق با اسد، بنتِ اسد آمد برون / آنکس که نبوَد در جهان مِثلَش مَثَل آمد برون.
فاطمهی بنت اسد، علی بن ابیطالب در آغوشش، از کعبه خارج شد. اَوَّلَ المُؤمِنینَ بالله. یکی از کسانی که به استقبال فاطمه بنت اسد آمد، پیغمبر است.
این داستان مربوط به سال سیام عامالفیل است؛ هنوز پیغمبر (ص)، 10 سال به رسالتش باقی مانده. بحث اسلام فعلاً نیست؛ هنوز موضوع اسلام طرح نشده! رسولالله در سن 30 سالگی است.
پیغمبر آمدند به استقبال، نگران حال فاطمه بنت اسد بودند. فاطمه بنت اسد، انصافاً نقش مادری برای پیغمبر ایفا کرد. آمدند جلو، به فاطمه بنت اسد فرمودند: مادر! طفل را بده. در صحن مسجدالحرام، سه روز بعد از تولد.
قنداقهی امیرالمؤمنین را گذاشتند در آغوش پیغمبری که هنوز 30 ساله است و پیامبر نشده است. آقا فرمودند: تَنَتُبکُم بإذنِ الله: به اذن خدا، سخن بگو. آن وقت دیدند این نوزاد سه روزه در قنداقه، صدا زد: أشهد أن لا إله الا الله و أشهدُ أنکَّ رسول الله. شهادت میدهم خدایی جز خدای یگانه نیست، کجا؟! در آن جایی که کعبه را کردهاند بتکده!
بگو به بُتگَرِ بُتراش دگر تو بت مَتِراش
کسی که بتکده را میکند خراب میآید
و آغاز عرض کرد: شهادت میدهم رسول خدا تو هستی. همهی مردم متحیر، اولاً این طفل شیرخواره حرف زد؛ ثانیاً از وحدانیت خدا و رسالت پیغمبری دارد خبر میدهد که رسولالله هنوز لب به بیان رسالت خود نگشوده. اولُّ المُؤمِنین بِالله.