یک‌وقتی خدمت آیت‌الله حائری بودیم آن زمانی که آقای محمدحسین طباطبایی تازه گل کرده بود می‌گفتند: حافظ شش‌ساله‌ی قرآن. آن موقع او شش هفت سال داشت در دنیا مطرح شد که در انگلستان دکترای افتخاری به او دادن در سن هفت‌سالگی. می‌گفتند: دکترای هفت‌ساله.

 

یک جلسه‌ای بود جامعه‌ی روحانیت بود آقای حائری یک جمله‌ی دقیقی فرمود. گفت: ببینید این محمدحسین طباطبایی خدا به همه داده است ولی همه مثل بابای این عمل نمی‌کنند و مثل مادر این عمل نمی‌کنند. این پدر و مادر کار کرده است نتیجه گرفته است. ما خدا بچه به ما می‌دهد اصلاً وقت نمی‌گذاریم به او حرف بزنیم. بابا چه می‌کنی؟ کجا می‌روی؟ چه می‌خوری؟ امروز در مدرسه‌ی شما چه خبر بود؟ معلم تو به شما چه گفت؟ وقت گذاشتیم؟ کار کردیم؟ حوصله کردیم؟ یک سوره به این بچه یاد بدهیم؟ برو خود تو یاد بگیر. خیلی خوب باشیم برویم او را کلاس قرآن ثبت‌نام کنیم. خیلی خوب باشیم. یک پدر و مادر پای‌کار می‌آیند ابتکاری قرآن یاد می‌دهند. خود آن‌ها اختراع می‌کنند اشاره و ابتکار را، بچه‌ی شش‌ساله حافظ قرآن شد. این بچه را خدا به همه‌ی ما داده است. این بچه در خانه‌ی خیلی از ما است ولی حافظه‌ها دارد هدر می‌رود، استعداد‌ها دارد تباه می‌شود، سرمایه‌ها دارد از بین می‌رود و ما مسئول هستیم. تابستان می‌گذرد ببینید کلاس‌های کمک‌آموزشی، هنری، تخصصی، تجسمی، هنری‌های تجسمی و الا ماشاءالله ساز، دف، تنبور، تنبک. می‌بینید دختر جوان یک ساز روی دوش خود گرفته است قد هیکل مبارک او قد ساز است در جلد کرده است. ما به همین اندازه‌ی کلاس ساز ثبت‌نام کردن و تار و تنبور به همین اندازه من نمی‌گویم بیشتر دغدغه‌ی یادگرفتن قرآن بچه‌های خود را داریم؟ به همین اندازه.

دانلود

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه