آقایی بود که میگفت: حاج آقا، پدرم فوت کرد، حتی یک بار هم با زیرپیراهنی نماز نخواند. پدرم روستایی بود اما باحیا بود. حرفش این بود که: در محضر خدا خجالت میکشم با زیرپیراهنی نماز بخوانم. درود خدا بر او باد.
به ما میگفت: شما با زیرپیراهنی میروید با کدخدا حرف بزنید؟
مردم، با زیرپیراهنی میروید پیشِ شهردار؟ با زیرپیراهنی میروید پیش استاندار؟
خواهر محترمه با این چادری که در خلوت خودت نماز میخوانی، با همین چادر حاضر هستی بروی پیش یک مسئولی برای عرضهی حاجتت؟ اینها ضعف حیاست.
در عبادتمان هم اگر نگاه کنیم، گاهی اوقات برای خدا کم میگذاریم.