حضرت والد معظم میگفتند:
من یک زمانی اجازاتم را خدمت پدرم (مرحوم آیتالله حاج شیخ ابوالحسن حدائق) بردم. من 15 – 14 اجازه از فقهاء داشتم که به ایشان نشان دادم. ایشان اجازهی اول را دیدند از مرحوم آیتالله بروجردی، آیتالله شاهرودی، آیتالله حکیم و ...
یکی یکی اینها را خواندند و کنار گذاشتند. بعد گفتند: بابای من، یک نصیحت به تو میکنم. گفتم: بفرمایید. گفتند: اگر این اجازاتی که به من نشان دادی، نداشته باشی و کار تو را امام زمان عجلا...تعالیفرجهالشریف و خدا تأیید کنند، غم نداشته باش و اگر نه 15 اجازه، بلکه 100 اجازه از 100 مجتهد داشته باشی و خدا و امام زمان عجلا...تعالیفرجهالشریف از تو راضی نباشند، نفعی به حال تو ندارد.
اگر خدا راضیاست و اینها هم در دستت نباشد، برو و ناراحت نباش. امام زمان عجلا...تعالیفرجهالشریف تأیید میکند، غم نداشته باش ولی اگر امام زمان عجلا...تعالیفرجهالشریف از تو راضی نیست، این کاغذها نفعی به حال تو ندارد.
ما فرزندانمان را با خدا آشنا کنیم و واقعاً بعضی از جوانان ما محروم ماندهاند. بارها عرض کردهام بعضی از پدر و مادرها فکر میکنند فقط مسئولیت، پر کردن شکم بچههاست. فقط غذا بیاورند، خانهی خوب، فرش خوب، مسکن خوب و ...
ما مخالف اینها نیستیم؛ باید زندگی خوب باشد، اما مهمتر از پر کردن شکم و تغذیهی جسم، پرورش روح است. روح فرزندانمان را از سرچشمهی زلال معرفت اولیاء خدا سیراب کنیم.