یک روز آقا امام صادق (ع) نشسته بودند. یک کسی آمد و گفت: از اعتدال برای ما بگویید.
امام یک مشتی خاک در دستشان کردند و جمع کردند.
فرمودند: این حالت را میبینی که انسان ببندد نه خودش بخورد و نه به کسی بدهد. این را بخل میگویند که خدادوست نمیدارد.
بعد امام دست را باز کردند و تمام خاکها ریخت. فرمودند: این نیز خوب نیست که هر چه داری بدهی و خودت محتاج شوی. این را نیز خدا نمیپسندد.
«وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا»
رسول ما! نه دستهایت را پشت گردنت گره کن که به هیچکسی هیچچیزی ندهی و نه دستهایت را باز کنی که هر چه داری بدهی و برود و خودت نیازمند شوی.
امام دوباره دست کردند و خاک در دستشان کردند و مقداری باز کردند. یک مقداری از لابهلای انگشتان حضرت، خاک ریخت و یک مقداری نیز کف دست حضرت ماند.
امام فرمودند: این اعتدال است.