در همین شیراز سراغ داشتم آقایی که در سفر عمره به بچههایش میگفت: شما ریزهخوار سفره امام زمان (عج) هستید.
من تعجب میکردم که یک آقای پولدار به بچههایش این حرف را میزد.
خیلی عجیب است.
از او سؤال کردم که به چه جهت این حرف را میزنید؟
گفت: من زندگیام را مدیون امام زمانم.
داستانی را نقل کرد. یکزمانی در دوران جنگ عامل توزیع مواد غذایی در شیراز بود. به ما خبر دادند که وضع آذوقه دارد به هم میریزد و مراقب انبارهایتان باشید.
انبار من داشت خالی میشد و من نگران حال مردم بودم.
عصری بود. به انبار آمدم. سهچهارم انبار خالی بود. چهارگوشه انبار تربت امام حسین علیهالسلام گذاشتم و دو رکعت نماز امام زمان خواندم و گفتم: آقا این مردم مفتخر هستند که پیرو و دنبالهرو شما هستند. نپذیرید که اینها بهسختی و تعب بیفتند. گریهای هم کردم و در انبار را قفل کردم و به منزل رفتم.
کلید انبار دست خودم بود. فردا صبح که در انبار را باز کردم تمام انبار تا زیر سقف پر از مواد غذایی بود.
زندگی من متحول شد.
اینکه به زن و بچهام میگویم ما ریزهخوار امام زمان (عج) هستیم به همین خاطر است. بخش عمده ثروت من از طرف امام زمان (عج) است.
اولیای الهی اینگونه توجه دارند.
اگر ایمان قوی شد به چند منفعت نیست. عنایت آنها اگر شامل شد برکت در زندگی میآید.
لذا ایمان را باید تقویت کرد. من معتقد باشم که خدا قادر است و خدا فعال است و اراده او حاکم است.