eyvanenajaf

چند سال قبل، اول ماه محرم، حرم امام علی علیه‌السلام بودم.

به آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفتم: هرچه زیارت بلد بودیم خواندیم. اگر چیزی جا افتاده است ارشاد بفرمایید!

یک‌دفعه دیدم یک آقایی آمد و مفاتیح را باز کرد و گفت: می‌شود این زیارت را بخوانید؟

دیدم زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در روز یکشنبه است و امروز نیز یکشنبه است.

گفتم: چقدر آقا با کرم است. ما چنین درخواستی کردیم و آقا عنایت کردند و چقدر این زیارت پرمحتوا است.

الله‌اکبر!

آمدم بخوانم، خود این آقا حرف زد. گفت: من آدم بی‌سوادی نیستم. تکنسین هواپیما هستم. سه زبان بین‌المللی را مانند زبان مادری می‌دانم؛ فرانسوی، روسی و انگلیسی. ولی در اینجا در  محضر امیرالمؤمنین علیه‌السلام از پدرم شاکی هستم.

گفت: پدر من بسیار تلاش می‌کرد تا زبان‌های بیگانه را یاد بگیرم ولی یک‌بار دست مرا نگرفت و در یک جلسه قرآن ببرد و قرآن به من یاد بدهد.

آقایی که حدود 57 سالش بود.

زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام که نصف صفحه است را نمی‌توانست بخواند.

من شروع به خواندن زیارت کردم. گفتم: دیر نشده است و اگر پدرت برای تو کاری نکرده است خودت به داد خودت برس!

گفت: از ما گذشته است.

گفتم: از این قرآن‌های قلم نوری بخر که هر جای قرآن بگذاری با هر قرائتی برای تو می‌خواند. پول داری این وسیله را بگیر و با آن بخوان!

دانلود

 

 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه