در جمعی از مداحان عزیز عرض کردم یکوقت شعری خوانده نشود که حکایت از خفت و ذلت اهلبیت علیهم السلام کند.
ائمه علیهم السلام در اوج کرامت نفسانی بودند.
یکوقتی عباراتی بکار نبریم که زینب بنت امیرالمؤمنین سلام الله علیها را «زار» معرفی کنیم.
دختر علی علیهماالسلام در لباس اسارت بنیامیه را اسیر کرد. همین بچههای امام حسین علیه السلام در لباس اسارت، عالم اسلام را احیاء کردند.
امروز رقیه سلام الله علیها در شام چه میکند؟ خوله بنت الحسین علیهما السلام در بعلبک لبنان چه میکند؟
هرکجا این اسرا رفتند شدند منشأ خیر و برکت و نورانیت برای بشریت تا ابدیت شدند.
این تابلوی بلند عزت حسینی است.
پیروز، سید الشهداء علیه السلام است. پیروز زینب علیها السلام است.
امام حسین علیه السلام میفرماید: «ألا وَ إنَّ الدَّعیَّ بنَ الدَّعیَّ» عبیدالله هم خودش ناپاک بود و هم فرزند ناپاک بود.
زینب علیها السلام را مقابل این دیکتاتور بیدین ناپاک میآورند.
گفت: خانم! ببینید خدا به شما چه کرد؟
این سر برادر شما است که در تشت است و این هم خودتان که اسیر شدید و آنهم جوانان و عزیزانتان که کشته شدند. کجا است نصرت خدا؟
زینب علیها السلام فرمود: «مَا رَأَیتُ الله إلَّا جَمیلًا»
ما از خدا جز زیبایی ندیدیم.
این پیروزی است.
عزت را ببینید.
همین بانوی مجلله در کوفه در حال اسارت میکند. یک نطق در بازار کوفه شد انقلاب توابیون اتفاق افتاد.
بعد از آنها نهضت مختار شکل گرفت. انقلابهای پیاپی در مصر و در سراسر عالم اسلام گریبان بنیامیه را گرفت تا ختم به قیام سیاهجامگان و ابومسلم خراسانی شد که در عزای امام حسین علیه السلام جامه سیاه پوشیدند و قیام کردند و بنیامیه را منقرض کردند.
این رمز عزت است.
ابوالفضل علیه السلام عزتمندانه با دشمن برخورد کرد.
او شخصیتی است که دستش را از بدن جدا میکنند فریاد میزند:
«وَ الله إن قَطَعتُمُوا یَمینی إنّی أُحامی أبَدًا عَن دینی»
به خدا قسم دستم را گرفتید دینم را نمیتوانید بگیرید.
چه فکر کردید؟ دست ابوالفضل را میگیرید؟ با زبان جهاد میکند و میرزمد.
یکی از کارهایی که باید اتفاق بیفتد این است که این تابلوی بلند عزتمندی را بیان کنیم.