امشب را برویم در خانه بابالحوائج خردسال کربلا؛ علیاصغر
میگویند مرحوم میرزای قمی اعلیاللهمقامه یک دهه روضه گرفته بود. به تمام اینهایی که منبر میرفتند میفرمود که روضه علیاصغر بخوانید. هر شب. گفتند چقدر روضه علیاصغر میخوانید. فرمود مظلومترین شهید کربلا علیاصغر است. شهدای دیگر قدرت دفاع از خودشان را داشتند ولی علیاصغر قدرت دفاع نداشت.
منهال بن عمرو میگوید خدمت امام سجاد آمدم حضرت در مدینه بودند. گفتم دست انتقام خدا از آستین مختار بیرون آمده و قتله شهدای کربلا را مجازات میکند. آقا فرمود: از حرمله چه خبر؟ دل اهلالبیت را آتش زده این حرمله. گفتم آقا وقتی از کوفه بیرون آمدم حرمله را هنوز نگرفته بودند. آزاد بود امام فرمود: حرمله حرمله. گفتم از حرمله چه دیدید؟ آقا فرمود: او چند تیر داشت و چند جا اصابت کرد که دل ما را آزرده. یک تیر را به حنجر علیاصغر زد. این عزیز شیرخواره. طفل رضیع. یک تیر را به سینه سیدالشهداء زد یک تیر به عبدالله خردسال زد. برخی نوشتند که یک تیر حرمله نیز به چشمان ابوالفضل اصابت کرده بود.
منهال میگوید: کوفه که آمدم به مختار گفتم که امام سجاد تو را دعا کرد ولی سراغ حرمله را گرفت. گفت: حرمله را الآن آوردهاند. گفت سر حرمله را برای زینالعابدین به مدینه ببریدد. وقتی سر او را برای حضرت بردند حضرت سجده شکر بجا آوردند. آخرین شهید کربلا است قبل از امام حسین
یکی از بزرگان میگوید که علیاصغر امضای زیر طومار شهدا است و امام بیش از یکصد شهید را تقدیم به رب الارباب کردند آمدند خداحافظی کردند. یکوقت صدای گریه علیاصغر بلند شد. این گریه جواب به هل من ناصر ینصرنی بابا است.
بابا نگو من کسی را ندارم. هنوز تو یک سرباز شیرخواره در قنداقه داری. هنوز تنها نشدی. آقا فرمودند: یا زینب ناولینی ولدی الصغیر حتی اودعه علی را بیاور میخواهم با علی خداحافظی کنم.
یک جمله بگویم مادرها گریه کنید. بچههای شیرخواره زبان سخن گفتن ندارند. وقتی تشنه میشوند، گرسنه میشوند، درد دارند گریه میکنند. علت گریه او را در گرسنگی و درد و تشنگی جستجو میکنند. اگر بچه شیرخوارهای آنقدر از گرسنگی و تشنگی گریه کرد و جواب نگرفت از نفس میافتد و دیگر قدرت ندارد گریه کند و فریاد بزند. نفسهای آخر میبینید زبان از دهان بیرون میآورد. میگویند این بچه دارد گردن میکشد با زبان و لبهایش و حرکت سرش در جستجوی آب و غذا است. آی مادرها آی پدرها علی در آغوش حسین گردن میکشید. این را میگویند تلظی. یک معنای تلظی هم علما میگویند وقتی ماهی را زندهزنده میگیرید و در خشکی میاندازید دیدید ماهی برای رسیدن به آب جان میدهد این پهلو و آن پهلو میرود. علیاصغر در آغوش حسین دستوپا میزد
مگو آب مگو آب عمو نیست عمو نیست / تو را چاره علی جان بهجز تیر عدو نیست
دگر آب محال است برو وقت وصال است / علی جان علی جان علی جان علی جان
نشان ده نشان ده به من مشک عمو را / مپوشان مپوشان زمن مشک عمو را
که من مست وصالم پی آب بقایم / علی جان علی جان علی جان علی جان
آقازاده را در آغوش سیدالشهدا سپردند. آقا یک نگاه به چهره علی کرد. آقا فرمود: مردم مگر نمیبینید علی دارد از تشنگی دستوپا میزند. اتمامحجت نمود.
هان بیا ای کودک افسردهام / مرغک لب تشنه پر بستهام
تا به اوج عشق پروازت دهم / نیکفرجامی ز آغازت دهم
خدا رحمت کند آیتالله شوشتری را. میفرماید: روز عاشورا چند چیز از زمین کربلا به آسمان رفت یکی از آنها را میفرماید خون علیاصغر بود. میگوید ملائکه الله به ملکوت بردند. اگر قطرهای از خون این مظلوم عالم بر روی زمین میریخت زمین دهان باز میکرد و همه فسقه و فجره را درون خود میکشید.
یکوقت دیدند تیر حرمله از گوش تا گوش علی.
یک جمله هم بگویم خانمها بهتر گریه کنید. این حرف حرف زینب کبری است. هر طفل شیرخوارهای را که از مادر میگیرند با مهربانی جدا میکنند. با ناز و عطوفت این بچه را از شیر میگیرند. دلها بسوزد برای علیاصغر. علی را از شیر گرفتند. حسینیها! بجای محبت و مهربانی با تیزی نوک پیکان حرمله از شیر مادر گرفتند. همه بگویید مظلوم حسین