استاد حدائق روز جمعه 8 تیرماه 1403 همزمان با انتخابات ریاست جمهوری در مهدیه بزرگ شیراز به بیان معیارهای انتخاب صحیح پرداختند.

 

دانلود

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[1].

صدق الله العلی العظيم

خب در اين سفری که توفيق رفيق شد وظيفه خودم می­دانستم که نائب­الزيارة همه مؤمنين و مؤمنات خصوصاً عزيزانی که توفيق ملاقات آن­ها و حضور آن­ها و هم مجلسی آن­ها را خدا برای ما رقم زده، در هر جايي که زمينه استفاده بود و فرصت بهره­برداری بود ياد کرديم و يکی از دعاهای ما اين بود که آنچه که خداوند در آن سرزمين مقدس و در آن ايام معزز به بهترين بندگان خودش تفضل می­فرمايد به همه شيعيان اهل­البيت خاصه عزيزانی که حضور در اين مجلس داريد تفضل و عنايت شود، جمعه گذشته هم توفيق بود، ما از مسجدالحرام با شما صحبت کرديم ظاهراً تماس تلفنی بود، آن­جا هم مخصوصاً مزيد بر توجه ما شد که به ياد همه برادران عزيز، خواهران محترمه و خصوصاً آن­هايي که آرزوي اين زيارت خانه خدا را دارند خداوند به شايسته­ترين وجه اسبابش را فراهم نمايد و اين هم کار پول نيست، آقايان يک توجهات می­خواهد يکی از جرياناتی که من همين امسال يکی از علمای اصفهان برای ما نقل کرد، گفت يک آقايي بود در شهر اصفهان اين گدايي می­کرد، تو کوچه­، محله­های اصفهان با پول گدايي زندگی می­گذراند حالا بعضی­ها گدا صفت نيستند دست­شان خالی است، کاری نيست خرج زندگی دارد، مستأصل است وامانده، خب اين مسکين است، اين فقير است، که قرآن هم می­فرمايد از رسيدگی به اين­ها غفلت نکنيد، گفت اين بنده خدا با تکدی­گری زندگی را می­گذراند، لال هم بود مادرزاد لال بود زبان هم نداشت، هپه هپه می­کرد و پول از مردم می­گرفت، ايشان گفت يک سالی ما زائر داشتيم می­برديم حج يک دفعه ديديم که اين فقير هم با خانمش در کاروان ما ثبت­نام کردند، اين يکی از بالاخره کمک­های اعانه مردم داشت زندگی را می­گذراند، گفت من يک تحقيقی کردم که اين چطور شده؟ پول از کجا آورد؟ يک وقتی نکند تظاهر به نياز می­کند از مردم پول می­گيرد، گفت متوجه شدم يکی از خيرين اصفهان فهميده بود که اين خيلی دلش می­خواهد برود حج:

تا که از جانب معشوقه نباشد کششی، کوشش عاشق بیچاره به جايي نرسد

گفت يکی از خيرين اصفهان خدا به دلش انداخته بود اين آقا را با خانمش ثبت کرده بود برای حج، تمام مخارجشان را هم داده بود، احرامی، قربانی، پول­هايي لازم در سفر، آن آقا حاج­آقای مؤمنی از علمای اصفهان، گفت خب اين حرف نمی­توانست بزند در حرم پيغمبر بود هپه هپه می­کرد، گفت شبی که همه می­خواستند محرم بشوند مسجدالشجره، همه را سرخط کرديم مردها را، ذکر تلبيه را بگوييد: «لبيک اللهم لبيک» گفت همه گفتند بعد اين آمد جلو، گفت: اوووو، به به به، گفت اشک از چشمانم جاری شد، گفتم اين حرف­هاي تو و هپه هپه­ای تو يک وقت می­بينی از لبيک­های ما درخانه خدا خيلی ارزش بالاست حالا برای خدا کاری ندارد يک وقتی طرف هيچی ندارد، خدا بخواهد ببرد: «إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير»[2] گاهی اوقات ما خودمان را می­بينيم پول نداريم، جان نداريم کسی نداريم، پارتی نداريم خدا همه چيز است، انشاءالله آن­هايي که آرزو دارند خدا اين توفيق را نصيب همه کند و جوانان عزيز ما را از آسيب­های اخلاقی آخرالزمان محفوظ و مصون بدارد، جهت استجابت اين دعا هم صلوات ختم بفرماييد.

اعياد ماه ذی­الحجه را چه در گذشته، چه در مناسبت­های پيشرو تبريک عرض می­کنم هم شروع ماه، تشکيل زندگی اميرالمؤمنين و حضرت زهرای مرضيه، عيد عرفه که اصلاً عرفه عيد است عيد اضحی، عيدقربان و عيدسعيد غدير که امام صادق فرمود هيچ عيدی به فرموده پيغمبر در عالم اسلام مهم­تر از عيد غدير نيست ميلاد آقا موسی ابن جعفر که دو روز قبل پشت سر گذاشته شد و روز مباهله و حديث شريف کساء که پيشروست، و ميلاد امام هادی عليه­السلام پانزده ذی­الحجه و همين‎طور تسليت هم عرض می­کنيم مواردی را که پشت سر گذاشتيم مسائلی که مناسبت­هاي اين ايام بود. ياد و خاطره­ای مرحوم آيت­الله شهيد بهشتی و همراهان ايشان که در هفتم تير به شهادت رسيدند گرامی می­داريم چهلمين روز شهادت شهدای خدمت آيت­الله رئيسی و همراهان ايشان را ارج می­نهيم، امروز روز بسيار حساسی است.

من آيه­ای را محضر عزيزان تلاوت کردم که ذيل اين آيه هم نکاتی و هم رواياتی را تقديم کنم، گاهی اوقات آدم می­شنود بعضی از مؤمنين وا داده­اند می­گويد به ما چه؟ يک رأی چه کار می­کند؟ حالا ما برويم و نرويم چه خواهد شد؟ من می­خواهم يک نگاه قرآنی داشته باشيم به وظائف­مان و تکاليف­مان که خدای ناخواسته قيامت شرمنده نباشيم بگويند خانم، آقا تو هم می­توانستی سهم داشته باشی، حالا طرف می­گويد آقا ما قبلاً داديم چه شد؟ رأی داديم جور ديگر درآمد، خدا رحمت کند مرحوم امام می­فرمودند ما مأمور به وظيفه هستيم نه نتيجه انتخابت را خوب قرار بده، امروز گزينشت را خوب انجام بده، فردا اين منتخب شما يک جور ديگر شد شما تکليفی نداريد، ميزان حال فعلی است الآن خوب تصميم بگيريد آينده اگر اين تصميم شما يک جور ديگر درآمد شما مسئول نيستيد می­گويد خدايا من با مشورت با تدبير، با بصيرت به اين نتيجه رسيدم که اين فرد را انتخاب کنم، حالا اين فرد عوض شد، کما اين­که آقا اميرالمؤمنين در زمان خلافت­شان بعضی­ها را نصب می­کردند برای استانداری بعداً عزل می­کردند اين خرده به اميرالمؤمنين نمی­شود گرفت، آقا می­فرمايد اين حال فعلیِ نصبش حال خوبی بود بعداً اين تغيير کرد اين يک نکته که بعضی­ها اين را می­کنند مبنی برای عدم شرکت اين درست نيست، من وظيفه­ام اين است که تحقيق کنم، خودم اهل نظر هستم الحمدلله نيستم مشورت بگيرم يک رأی مطابق با عقل، منطق، شرع و مصالح اسلامی بدهم حالا يک در هزارم نشد آنچه که بايد می­شد من در پيشگاه خدا سرافراز هستم، من کار خودم را انجام دادم، قرآن دوتا ويژگی را اين آيه­ای که تلاوت شد در دو جايي قرآن بدون کم و زياد تکرار شده، يکی در آيه هشت سوره مؤمنون و يکی در آيه سی و دو سوره معارج، در سوره مؤمنون در توصيف مؤمنين، مؤمنين چه کسانی هستند؟ خداوند دوتا ويژگی را نام می­برد در سوره معارج، نمازگزاران چه کسانی هستند؟ خدا برای نمازگزاران هم يک ويژگی­هاي نام می­برد دوتايش همين است همينی که امروز ما می­خواهيم يک اشاره­­ اجمالی بکنيم، قرآن می­فرمايد مؤمنين راستين مؤمن بايد اين گونه باشد: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[3] مؤمنين کسانی هستند که نسبت به امانات­شان و عهد و پيمان­هايشان متعهد هستند و پايبند هستند، يعنی تخلف نمی­کنند، خلف وعده نمی­کنند، خيانت در امانت نمی­کنند اين نشانه مؤمن است، نمازگزار هم همين است بنده اگر نمازهای مستحبی­ام ترک نشود ولی در امانتداری کوتاهی کنم، اين­جا دارم نمره منفی می­گيرم، من خودم را محک بزنم من مستحباتم را انجام می­دهم نوافلم را انجام می­دهم کارهای خير انجام می­دهم اما در امانتداری يک­جاهای لنگ می­زنم: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ‏»[4] اماناتی که خدا سپرده به انسان­ها و پيمان­هايي که اين­ها بسته­اند اين­ها تخلف نمی­کنند خلاف نمی­کنند، اين دوتا ويژگی امانتداری و پايبند به تعهدات امام صادق عليه­السلام می­فرمايد: «مابعث الله نبياً» خدا هيچ پيغمبری را به پيامبری بر نگزيد ببينيد از معيارهای انتخاب خدا ياد بگيريد آقا به چه کسی رأی بدهيم؟ ببينيد خدا به چه کسی رأی داده؟ خدا چه کسی را انتخاب کرده؟ اين يکصد و بيست و چهار هزار پيغمبر چه ويژگی­هايي داشتند که شدند پيغمبر، سخن اين­ها کمک می­کند در انتخابات ماها، امام صادق می­فرمايد خدا هيچ پيامبری را به پيامبری بر نگزيد مگر اين­که در اين­ها دوتا ويژگی بود: «لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً إِلَّا بِصِدْقِ‏ الْحَدِيثِ»[5] اول راستگو بودند انبياء، حرف خلاف نمی­زدند من برای اين­که خاطر شما را به سمت خودم جلب کنم يک حرف­هايي بزنم که بعداً عمل هم نشود، مقام معظم رهبری هم فرمودند، وعده­هايي بدهيد که بعداً امکان اجرايش باشد، امکان عملش باشد، صدق حديث راستگويي، اين در همه پيغمبرها بوده، همه انبياء دارای اين ويژگی بودند شما نعوذ بالله يک پيغمبر خلافگو نمی­بينيد، ما گاهی اوقات بعضی­ها را ديديد رصد کردند حالا فضای مجازی است چند روزی قبل سيمای جمهوری اسلامی يک بررسی می­کرد می­گفت در کشورهای خارج و اروپايي اين­هايي که می­آيند می­خواهند در عرصه­هايي سياست وارد بشوند، تمام حرف­هاي اين­ها را ضبط می­کنند، در کانال­هايي نگهداری می­کنند، دوران رياست و مديريت­شان می­آيند ارزيابی می­کنند، اين آقا گفته من اين کار را می­کنم، چنين می­کنم، چنان می­کنم بعد بررسی می­کنند و يک تحليلی می­کنند روی اين فرد، خب حق هم همين است بنده اگر دارم ذهن مخاطب خودم را معطوف می­کنم به يک سری از وعده­هايي که دارم می­دهم بعد اجراء بايد بکنم صدق الحديث بايد باشد: «بِصِدْقِ‏ الْحَدِيثِ‏»[6] این یک.

دوم: «أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ»[7] تمام انبياء اسوه امانتداری بودند چه نسبت به انسان­هاي نيکوکار چه نسبت به انسان­هاي گنهکار و فاجر اصلاً اين روحيه امانتداری که انسان وقتی که مسئوليتی قبول کرد حقوق مردم را اداء کند، حالا اين مردم يا همفکر سياسی او هستند، يا همفکر سياسی او نيستند، يا هم فکر اعتقادی او هستند، يا همفکری اعتقادی او نيستند بنده شدم مسئول خدمت کنم به جمعی که متولی کار آن­ها هستم حالا يکی يهودی است، يکی مسيحی است، يکی لامذهب است ولی بنده مسئول هستم: «أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ»[8] اين حساسيت امانتداری است حالا امانت در دو مقوله عنوان پيدا می­کند امانت­هاي مادی، امانت­های معنوی، عمدتاً مردم هم وقتی بحث امانتداری مطرح می­شود ذهن­ها منصرف به امانتهای مادی می­شود می­گويند فلانی امانتدار است يعنی اين­که پول مردم را کم و زياد نمی­کند آدم دقيقی است اما مهم­تر از امانات مادی امانت­های معنوي است کسانی که در امانت­های معنوی می­درخشند در امانت­های مادی موفق­اند، ببينيد آن­هايي که مال مردم را نمی­خووند آن­هايي که اجحاف نمی­کنند، آن­هايي که خلف وعده نمی­کنند انسان­هايي هستند که از نظر اعتقادی و فکری پايبست تعهدات الهی است امانت­های معنوی ولايت، امام صادق فرمود ولايت ما اهل­البيت امانت است، امام زمان مردم امانت است ما نسبت به امام زمان چه داريم می­کنيم؟ امام زمان از زندگی ما راضی است از رفتار ما راضی است از خلوت و جلوت ما راضی است، به قول يک آقايي می­گفت آقا حضرت سرزده بخواهد بيايد داخل خانه ما بگويد آقا بی­خبر می­خواهم بيايم خانه ما شرائط پذيرايي از حضرت را دارد من همين امسال در کاروان­هايي که توفيق در مکه، در مدينه، در منی صحبت می­کردم در جمع زائرهايي که کاروان­هايي سراسر کشور دعوت می­کردند يکی از تذکرات من اين بود، گفتم وليمه حج يک امر مستحب است اما در اين امر مستحب کار حرام اتفاق نيفتد، حالا شما وليمه هم نداديد، نداديد اما وليمه­ای ندهيم که در آن وليمه گناه صورت بگيرد، معصيت الهی اتفاق بيفتد، گفتم حجاج وليمه اگر می­خواهيد بدهيد وليمه­ای بدهيد، سفره­ای پهن کنيد، که اگر يکی از کسانی که می­خواست در اين سفره شما و مجلس شما حضور پيدا کند امام زمان بود خجالت نمی­کشيديد، ما بعضی از وليمه­های حج با مجلس پارتی و مجالس ديگر فرقی نمی­کند، مجلس می­شود مجلس معصيت، مجلس گناه، خب ما در برابر امام زمان مسئول هستيم، در برابر لحظه به لحظه عمر ما امانت است بچه­های ما امانت­­اند، جامعه ما امانت­ است، حکومت اسلامی امانت است، اين حرف امام است خدا رحمت کند حضرت امام فرمودند جمهوری اسلامی امانت الهی است، ما قيامت در برابر شهداء بايد جواب پس بدهيم آقا نمی­آيي رأی بدهی؟ بی­تفاوت شدی؟ حداقل به تشخيص نرسيدی بگو من شرکت می­کنم، اصلاً هيچ کس را نفهميدم به چه کسی رأی بدهم، ولی به احترام نظام می­آيم پای صندوق نظام­ام را که قبول دارم، اين کف کفی کار است که تقريباً شبيه به محال است که کسی بگويد نفهميدم بايد به چه کسی رأی بدهم، مگر شما کجا زندگی می­کني؟ بالاخره حضور پيدا کنيم، شب دوازدهم در سرزمين منی امسال من در جمع زائران کرمانی بودم، در سرزمين مقدس منی بعد از سخنرانی ديدم دست يک آقايي را گرفتند آوردند جلو گفتند آقا اين می­­خواهد با شما صحبت کند، ديدم يک آقايي بود که دوتا چشمش را از دست داده بود، گفتند ايشان جانباز دفاع مقدس است و در جنگ نابينا شده، گفتم بفرماييد گفت آقا به مردم بگوييد در برابر نظام اسلامی مسئول­اند قيامت بايد پاسخ­گو باشند، ببينيد آقايون اين نظامی که ما امروز صبح جمعه به سلامت و عافيت نشستيم، و جلسه گرفتيم و جای جای اين ميهن اسلامی اين­ها مرهون تلاش­هايي امام شهداء، جانبازان، ايثارگران، ما قيامت در برابر اين­ها مسئول هستيم اين امانت به سادگی به دست ما نرسيده برای اين نظام هزينه شده حالا بنده حال بی­تفاوتی پيدا کنم، بگويم من کار به مسائل سياسی ندارم، بحث مسائل سياسی نيست اصل اسلام است نظام اسلامی است حالا اين آقا حالا من عرض می­کنم باز در انتخاب ما به چه کسانی بايد رأی بدهيم؟ معيارها را چه معين کردند؟ ائمه چه گفتند اين­ها را يک مروی کنيم، با اين­ کدها هر کسی نزديک­تر است رأی بدهيم، رأی هم داديم اگر نشد آنی­که بنده می­خواستم در پيشگاه خدا حرف دارم، می­گويم خدايا من حجتم را تمام کردم، من کوتاهی نکردم، کوتاهی از آن کسی بود که ما به او درست اعتماد کرديم و او درست عمل نکرد، خب همه چيزهايي که در اختيار شما امانت است بچه­هاي شما امانت­اند، فرزندان شما امانت­اند اين­ها را خدا پاک داده تحويل، پاک بايد بدهيد تحويل اگر پدر و مادری در تربيت فرزندانش کم بگذارد قيامت می­گويند آقا يک بخشی از اين کوتاهی تو مقصر بودی، يک بخشی از اين انحراف تو آسيب زدی، تو آن زمانی که بايد می­گفتی، و تربيت می­کردی، نکردی آن زمانی که اين نهال نياز به مراقبت داشت نکردی، حالا خميده بار آمد حالا به فکر افتادی که چرا خميده شده؟ قرآن امانت است ولايت ائمه امانت است، نماز امانت است، حج امانت است اين­ها را همه روايت داريم جامعه اسلامی امانت است، يکی از شکرگزاری­های امام حسين در روز عرفه صحرای عرفات در دعای عرفه امام حسين به خدا عرض می­کنم پروردگارا شکر می­کنم شما را که من را در دولت ائمه کفر خلق نکردی، اين شکر دارد، ما در يک جامعه­ای زندگی می­کنيم که جامعه اسلامی است حالا گرچه تمام خواسته­های اسلامی جامه عمل نمی­پوشد اما جامعه جامعه اسلامی است، يک آرامشی، يک نگاهی گرچه بايد همه تلاش کنند برای تکميل و رفع مشکلات، اينی­که ما در يک جامعه­ای داريم زندگی می­کنيم که جامعه اسلامی است کسب و کار ما بالاخره رفت و آمد ما، مراوده­های ما.

در کربلا يک تاجر کرمانی بود ما را ديد، گفت حاج­آقا من در سئول کره زندگی می­کنم با خانمم، گفت يک مشکل ما اين است يک دختر شش ساله داريم، گاهی اوقات می­خواهيم برويم جنس بخريم، ساعت­ها وقت ما در اين سوپرها می­گذرد، سوپر مارکت­ها، چون نوع خوراکی­های اين­ها، کمپوت‌های اين­ها، اغذيه اين­ها متأسفانه آلوده به الکل و محرمات است گفت اين بچه ما اذيت می­شود، گاهی اوقات ساعت­ها می­گرديم می­گويد اين را می­خواهم می­بينيم مشکل دارد، اين را می­خواهم می­بينيم خوراکی مشکل دارد، در صحن امام حسين داشت نقل می­کرد قبل از اذان صبحی بود، گفتم آقا مگر تو در مملکت اسلامی خودت نمی­توانی کار کنی؟ بابا چقدر می­خواهی در بياوری؟ چقدر می­خواهی ببری؟ خب عاقلانه فکر کن، اميرالمؤمنين می­فرمايد اول آمدنت در دنيا نطفه بودی، موقع رفتنت هم مرداری، شانس بياوری يک کفنی می­بری، گفتم مگر تو زندگی­ات اداره نمی­شود؟ امام رضا می­فرمايد من سختی در کنار مسلمان در جامعه اسلامی را از عزت با کفار ترجيح می­دهم، بعضی­ها آقا داريم کار می­کنيم تلاش می­کنيم به چه قيمتی؟ طرف آمد به رسول­الله عرض کرد، يا رسول­الله می­خواهم خدا رحمم کند، پيغمبر فرمود به خودت رحم کن، ما چقدر فکر خودمان هستيم اين خودخواهی نيست اين را قرآن می­فرمايد مسلمان اول مراقب حال خودت باش: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً»[9] اول خودتان را حفظ کن، گفتم آقا جمع کن بيا ايران، گفت ايران من بستگانم هستند مشکلاتی دارم، گفتم ايران نمی­آيي برو يک کشور اسلامی مگر چند روز می­خواهی زندگی کنی؟ اين عمر تو ديگر بر نمی­گردد، به چه قيمتی داری ثروت جمع می­کنی؟ به بهاء گذر عمر داری به اين ثروت می­رسی، گفتم تمام اين ثروتی که تو الآن جمع کردی، همه را بدهی، يک روز از عمرت را ديگر بر نمی­گردانند، آن وقت خدمت همه عزيزان عرض می­کنم مردم به هرچه رسيديد تا امروز سرمايه­ای رفته که قابل جبران نيست و آن عمر شماست، خانه داری، پول داری، زندگی داری، امکانات داری، به چه قيمتی؟ می­دانيد چه برايش داديد؟ عمرتان را داديد؟ عمری که همه اين­ها را بدهيد بگوييد يک دقيقه اين عمر گذشته  برگردد ديگر بر نمی­گردد، گفتم آقا برگردد، خب جامعه اسلامی امانت است: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[10]پايبند اين پيمان­ها مؤمنين بايد باشند، امانتدار بايد باشند، در بحث امانتداری ما داريم سه چيز است که خدا عذر را نمی­پذيرد اين هم هشدار است امام باقر می­فرمايد، نوع تخلفات، جرائم، خطاها را عذر می­پذيرد اما در اين سه چيز عذر کسی نمی­پذيرد عذر کسی پذيرفته نيست: « ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَ‏ رُخْصَةً»[11] رخصت در اين­ها نيست، بخواهی عذر بياوری نمی­پذيرند يک: «أَدَاءُ الْأَمَانَةِ»[12] در امانتداری کسی نمی­تواند بهانه بياورد بگويد من کوتاهی کردم امانتداری بايد درست اداء کنيم: «إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ»[13] می­گويند آقا تو بايد امانتت را اداء می­کردی: «أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِر»[14] وفاء به عهد نسبت به انسان­های نيکوکار و گنهکار، همين­که هردو چيزی که آيه می­فرمايد و سوم: «بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ»[15]پدر و مادر چه نيکوکار، چه گنهکار حق نداری به پدرت بی­حرمتی کنی حق نداری حرمت مادرت را بشکنی، حالا مادرت مادر مؤمنه­ای نيست مادر مسلمانی نيست تو که مسلمانی، طرف آمد به امام صادق عرض کرد يابن رسول­الله پدر و مادر کافر­اند من می­توانم قيد اين­ها را بزنم؟ امام فرمود خير، آن­ها کافر­اند تو که مسلمانی، به وظايف­ات عمل کن، به تکاليف­ات عمل کن، اين قدر مسأله امانتداری حضار محترم مهم است و اهميت دارد که حتی در حديث امام باقر عليه­السلام می­فرمايد طرف شما شخص فاجر هم باشد در امانتداری­ات بايد دقت کنيد مخصوصاً نسبت به انسان­های نيکوکار که عذر نمی­پذيرند.

در بحث انتخاب و گزينش امام صادق می­فرمايد کسانی موفقی در کار اند و در کارها می­توانند خوب عمل کنند که سه چيز را رعايت کند اين­ها را ببينيد اين­ها ديگر وظيفه شماست می­خواهی رأی بدهی، بايد هم رأی بدهید، بايدی که عرض می­کنم تکليف اخلاقی بين ما و خداست بايدی که من می­گويم نه به خاطر حالا ملاحظه ديگران، ما يک تکليف شرعی داريم برای خدا تکليف­مان را انجام می­دهيم، چه کسانی می­توانند در کارهای خودشان موفق باشند، نشانه موفقيت چيست؟ امام صادق می­فرمايد هرکسی که می­خواهد در کارهای خودش موفق باشد، اين سه­تا ويژگی را بايد داشته باشد اين­ها را خب حالا بنده بايد به سهم خودم تحقيق کنم برسم به نتيجه رأی بدهم، يک: «حَاذِقاً بِعَمَلِهِ‏»[16] کسانی در کارهايشان موفق­اند که کاری را که دارد می­پذيرد متخصص آن کار هم باشد، يعنی ازش بيايد، توانمند باشد، سر رشته داشته باشد در آن کار اين يک، حالا آقا تعارف کردند من يک وقتی يک آقايي بسيار بسيار متدين و خوب سال­ها قبل اهل يک شهرستانی بود گفت حاج­آقا تمام مؤمنين و متدينين شهرستان و امام جمعه همه بالاتفاق می­گويند بايد شما بشوی فرماندار، اين آمد با ما مشورت بگيرد گفت حالا من آمدم نظر شما را هم بدانم، گفتم شما تا حالا فرمانداری کردی؟ گفت خير، گفتم سر رشته هم در کار فرمانداری داری؟ کار را بلدی؟ حالا يک وقت بنده کار نکردم ولی بلد هستم اطلاعاتم بالاست، گفت نه نه اطلاعاتی داريم از سبک کار فرمانداری، نه اصلاً کار کردم، نه کارمند آن­جا  بودم، اما اعتماد عمومی به من است گفتم خودت را قيامت شرمنده خدا و اهل­البيت و شهداء و مردم نکن، نکن اين کار را. يک درسی از مرحوم آیت الله والد خدمت همه­تان بگويم ايشان می­فرمودند وقتی انقلاب پيروز شد، خب هنوز نابسامانی­های بود شروع انقلاب بود، فرمودند مرحوم آيت­الله العظمی محلاتی استاد ايشان که زمين همين مجموعه را هم ايشان وقف کردند گفتند که ايشان به من گفتند که آقای حدائق من می­خواهم شما را بکنم حاکم شرع، در آن اول سال پنجاه و هشت بشويد حاکم شرع اسلامی و همه مسائل دادگاه­ها و مسائلی که بود، اوائل انقلاب هم بود، يک مقداری نابسامانی عرض کردم بود، بگير و بی­بند بود مصادره کردن و مال اين را ببرند و اين طاغوتی­ هست و اين چه کسی هست؟ حاج­آقا فرمودند که من به آيت­الله العظمی محلاتی گفتم که آقا من يک سؤال دارم از شما، گفتند بفرماييد؟ گفتم در روايات ما ديگر حالا کسانی که اين منصب قضاوت را دارند خيلی بايد دقت کنند، ما در روايت داريم که در اين جايگاه نمی­نشيند مگر انسان سعادتمند يا شقاوتمند؟ يعنی کسی که پشت ميز قضاء می­نيشند يا شقی است يا سعيد است؟ شکل سومی ندارد، گفتند بله درست است، گفتم اين روايت هم از پيامبر صحيح است؟ که پيغمبر فرمودند ملعون است کسی کاری ازش نيايد و آن کار را قبول کند، آقا تعارف يعنی چه؟ وقتی از عهده نمی­آيد بگو آقا من نمی­توانم اين کار را بکنم، من توانايي­اش را ندارم، خب الآن دو نفر از عزيزانی که در اين عرصه بودند رفتند کنار به عنوان دفاع از جبهه انقلاب کنار کشيدند، خب آقا می­بيند در مجموع روايت هم داريم اگر از خودتان شايسته­تر را ديديد و فضا را برای او آماده نکرديد اين يک نوع خيانت است و همين را هم بايد تقدير کرد که بالاخره انسان می­آيد در عرصه انتخابات حامی هم دارد اما تشخيص می­دهد ديگران بتوانند از او بهتر خدمت کنند و مؤثرتر باشد، گفتند من به آيت­الله محلاتی گفتم آقا من پيغمبر می­فرمايد مسئوليتی اگر پذيرفت و نمی­تواند انجام بدهد خيانت کرده و ملعون است من اين جايگاه را در خودم نمی­بينم! حاج­آقا مجتهد بودند شاگرد امام بودند، نامه اجازه ايشان از امام مال سال هزار و سيصد و سی و نه شمسی است که يک بخشی از حاضرين در مجلس در دنيا نبوديد تشريف نداشتيد آن سال از امام نامه داشتند، اما بحث در اجراست، يک وقتی به قول يکی بزرگان می­گفت آيت­الله العظمی بهجت که همه ايشان را قبول داشتند، ايشان اگر می­گفتند من می­خواهم بشوم رئيس جمهور همه رو باورهای اعتقادی­شان رأی می­دادند اما ايشان توانمندی اين کار را داشت!؟ آقای قرائتی می­گفتند من از سال اول دوره اول نمايندگان مجلس تهران هی آمدند سراغ من، آقای قرائتی شما هم بشويد به شما رأی می­دهند، دور بعد شما بشويد رأی می­دهند، و رأی هم می­دادند، آقای قرائتی اگر نامزد می­شد رأی نمی­دادند؟ خب بحث اين است که آقا شرمنده خدا نبايد بشوی، بايد بتوانی کار کنی، اعتماد يک بحث است توانايي و حذاقت در کار آن هم يک بحث ديگری است: «حَاذِقاً بِعَمَلِهِ‏»[17] بتواند کار کند، حاج­آقا گفتند من به استادم آيت­الله العظمی محلاتی وقتی گفتم ايشان قبول کردند گفتم آقا من منصب قضاء با اين پيچيدگی و گستردگی کار از من نمی­آيد من کمک می­کنم، قضات سؤال دارند من راهنمايي­شان می­کنم، خود ايشان برای قضاوت کلاس می­گذاشتند راهنمايي می­کردند ولی در اين جبهه آمدن و حاکم شرع شدن من معذور هستم، خب اين ايمان می­رساند، کسانی موفق در کار اند که اول در آن کار حاذق باشند يعنی تجربه داشته باشد توانايي داشته باشد بتواند اين يک: «حَاذِقاً بِعَمَلِهِ‏»[18].

دومين نکته را امام صادق می­فرمايد: «مُؤَدِّياً لِلْأَمَانَةِ فِيهِ»[19]بحث امانتداری، يک آقايي که می­خواهد رياست جمهور خودش را مسئول بداند من ديروز بود داشتم سيمای جمهوری اسلامی می­ديدم صحنه­های از خدمات شهيد جمهور آيت­الله رئيسی را ديدم و غبطه خوردم که چرا اين­ها را قبلاً پخش نکرده بودند، چرا اين­ها را نشان ندادند، حالا يک ذهن خودم اين آمد که شايد خود ايشان راضی نبوده اين­ها پخش بشود اما تعللم در کار بود، من با يکی از مسئولينی که در صدا و سيما ارتباط داشت می­گفت يک تعلل و تنگ­نظری­های هم بود که اين­ها را به وقتی که بايد نشان می­دادند ندادند در خط مقدم مرزی ايران و پاکستان، ايشان رفته در کوه، خانه­های گلی، خانه­های که با پلاستيک ديواره اين اتاق است. شما در شيراز جنت­تراز چندتا مدير داری که در اين نقاط محروم به اين شکل حضور پيدا کند، رئيس جمهور مملکت رفته در يک اتاق گلی نشسته روی زمين کنار اين فرد بی­بضاعت دارد حرفش را گوش می­کند، بالاخره اين امانتداری است اين نگاهی است که مسئول بايد اين گونه باشد آقا اميرالمؤمنين اين برای عزيزانی که در عرصه انتخابات­اند و برای تمام مسئولين ما هشدار است، امام به اشعث ابن قيس فرمودند، اين شغل تو و جايگاه تو: «إِنَ‏ عَمَلَكَ‏ لَيْسَ‏ لَكَ‏ بِطُعْمَةٍ»[20]اين يک فرصتی نيست، طعمه نيست که تو بخواهی از اين پست و مقام نانی، امکاناتی برای خودت فراهم کنی: «وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ»[21] اين پست و رياست در گردن تو امانت است اين آقای رئيس جمهور تا رئيس جمهور بود خدا رحمت کند شهيد رئيسی را و خدا انصاف بدهد به آن­هايي که خلاف گفتند و خطا گفتند، برادر رئيس جمهور را مردم بعد از شهادتش شناختند و بعضی­ها با برادرهايشان چه کار کردند؟ برادرهای بعضی­ها چه کردند؟ در تشييع جنازه آيت­الله رئيسی با برادر آيت­الله رئيسی مصاحبه کرد اصلاً کسی نمی­دانست که ايشان برادر رئيس جمهور است مادر پيرزنش در يک منطقه­ای در مشهد خانه محقر می­گويند ايشان وقتی می­رفت مشهد با اسنپ يا تاکسی می­رفت، با محافظينش نمی­رفت که همسايه مادر احساس نکنند اين مادر رئيس جمهور است، ما آقا تا يک ترفيع درجه پيدا می­کند مانور می­دهند بچه­ من فلان است، بچه من چنان است، مردم اين آقای رئيسی روز قيامت می­شود ميزان الاعمال رئيس جمهورها، حالا خواهيد ديد اين آقا را خدا می­کند ميزان الاعمال همانی که امام فرمود، امام فرمود خدا روز قيامت برای هرکسی در صنف خودش جايگاه خودش، جامعه خودش و زمان خودش ميزان پيدا می­کند، ميزان يک تاجر می­شود تاجر، ميزان يک طلبه می­شود يک طلبه، ميزان يک رئيس جمهور می­شود يک رئيس جمهور، آقای رئيس جمهور از پشت ميزت بلند شو، ايشان می­فرمود خود فرمايش آقای رئيسی بود رحمت­الله عليه که من در طول هفته، عمده وقتم در طول هفته را می­گذارم به رسيدگی امورات مردم و يکی دو روز هم سرکشی از استان­ها و بررسی از نزديک می­گفتند من می­توانم بنشينم در اتاقم، مثل سائرين، گزارش برايم بياورند اما بروم از نزديک و توصيه­شان هم به مسئولين اين بود برويد مردم اگر تند حرف زدند نگران نباشيد مردم نگران­اند مردم خسته­اند حرف اين­ها را بشنويد در وضعيت کرونا و کمبود دارو ايشان در داروخانه­های تهران می­رفتند به اين­ها نصيحت می­کردند سفارش می­کردند اين همان نکته­ای است که امام صادق می­فرمايد کسی را انتخاب کنيد که مردمی باشد: «حَاذِقاً بِعَمَلِهِ‏ مُؤَدِّياً لِلْأَمَانَةِ فِيهِ مُسْتَمِيلًا لِمَنِ اسْتَعْمَلَهُ»[22] باز زير مجموعه­های خود مهربان باشد به کسانی که می­خواهد به آن­ها خدمت کند، در اين سيل خوزستان ايشان داشت می­رفت، يک کسی ايشان را صدا زد به راننده گفت نگهدار، می­گويم نگهدار، بلند شد از ماشين آمد پايين رفت سمت طرف آقا چه می­گويي؟ رئيس جمهور مملکت حالا ما گاهی اوقات طرف آمده به من می­گويد حاج­آقا يک خانمی دو سه سال قبل گفت شوهرم در اداره مشکل داشت، حالا آن يک مسئول آيت­الله رئيسی، گفت شوهرم گفت روم نمی­شود بروم به مديرم حرفم را بزنم گفت من گفتم، آقا تلفن را بده من که زنت هستم زنگ می­زنم، گفت تلفن مدير را داد تلفن همراهش را، گفت زنگ زدم زنگ خورد، آن­ آقای مدير گوشی را برداشت، اين روضه شيراز جنت­تراز ماست گفت مدير برداشت گفت بله، گفتم آقای فلانی شما هستی؟ گفت بله بگو، گفتم من خانم فلانی هستم که کارمند شماست، گفت چکار داری؟ گفتم يک کاری ايشان در اداره دارد خودش خجالت می­کشد بيايد خدمت شما، گفت ساعت روی دستت هست؟ گفتم بله، گفت ساعت چقدر است؟ گفتم ساعت سه بعد از ظهر، گفت حالا وقت زنگ زدن است؟ شهيدرئيسی چه می­کرد؟ اين­ها چه می­کنند؟ ايشان می­فرمود من از بعد از نماز صبح ساعت کاری­ام شروع می­شود از بعد از نماز صبح، و خدا هم مزدش را داد و امام رضا هم طلبيد، اين­ها هيچ کدامش اتفاقی نيست، ختم زندگی­ها خدا کند به شهادت که در حق آيت­الله رئيسی و همراهان­شان اتفاق افتاد انشاءالله اين منش، اين فکر اين نگاه را ما دربرابر آيت­الله رئيسی هم مسئول هستيم، در برابر شهداء مسئول هستيم هم خودمان شرکت کنيم هم اطرافيان­مان را تشويق کنيم، اين­هايي که يک مقدار دچار ترديد­ند يأس­ هستند، خدا نشان داد يک آقايي که کار می­کرد خالصانه اين: «تُبْلَى السَّرائِر»[23] همين است حالا ديديد دنيا يک پرده­ای را کنار زدند خيلی­ها می­گفتند آقای حدائق ما پشت سر آقای رئيسی خيلی ناسزا گفتيم يعنی خدا ما می­بخشد؟ من خودم شنيدم از متدينين، مردم قيامت پرده­ها کامل می­رود بالا آن وقت می­بينند بعضی­ها چه می­کردند؟ در خوبی­ها و نعوذ بالله در خطاها و بدی­ها، حالا يک گوشه­ای از خدمات ايشان ضبط شده بود دارد پخش می­شود نشان داده می­شود خدمات ايشان انشاءالله اين تکليف مهم را هم امروز هم خودمان هم جامعه را تشويق کنيم که مقام معظم رهبری فرمودند حضور پای صندوق­های رأی تقويت نظام و تأييد نظام هست، حالا به تکليف عمل کنيم و انشاءالله.

حالا اين جمله­ای را هم از حضرت آيت­الله مصباح رضوان­الله تعالی عليه دادند که ايشان هم فرمودند، جمله­ای را از امام نقل کردند آيت­الله مصباح که مشارکت در مسائل سياسی چيزی است که امام قدس سره به ما آموخت، امام قدس سرّه مشارکت در انتخابات را مانند نماز واجب بر شمردند، و حکومت را فلسفه عملی فقه معرفی کردند که حقيقتاً هم همين است و خدا رحمت کند امام را خدا رحمت همه بزرگانی که ما از مواهب علوم اين­ها بهره­مند هستيم انشاءالله اين تکليف را هم که جدای از نماز ندانيم، جدای از واجبات­مان ندانيم اين هم يک تکليف شرعی و يک وظيفه اخلاقی و دينی است که انشاءالله با قدرت و اهتمام گسترده حضور پيدا کنيم و انشاءالله در پيشگاه الهی و ارواح پاک اولياء و شهداء شرمنده نباشيم.

 

[1] مؤمنون8.

[2] بقره20.

[3] مؤمنون8.

[4] مؤمنون8.

[5] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص104.

[6] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص104.

[7] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص104.

[8] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص104.

[9] تحريم6.

[10] مؤمنون8.

[11] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[12] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[13] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[14] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[15] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص162.

[16] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص236.

[17] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص236.

[18] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص236.

[19] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص236.

[20] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص366.

[21] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص366.

[22] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص236.

[23] طارق9.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه