استادحدائق روز سه شنبه 4 اردیبهشت ماه در جمع حجاج بیت الله الحرام در حرم مطهر حضرت احمدبن موسی(ع) شاهچراغ به بیان اسرار حج پرداختند
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمين»[1]
صدق الله العلی العظيم
خب در ادامه عرايض شب گذشته که مروری شد بر بخشی از اسرار اخلاقی حج و آيه نود و شش از سوره مبارکه آلعمران مورد بحث قرار گرفت: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً»[2]نکاتی را ذيل اين آيه و مطالبی را نسبت به اخلاقی حج محضر برادران عزيز، خواهران محترمه اشاره شد و عرض کرديم اين حج بايد يک پالايش در انسان ايجاد کند تحولی، شصت سال، هفتاد سال يک جور ديگر بودی بايد يک چيز ديگر بشوی نشانه قبول حج بر گشتن از همه آلودگیها، کاستیها لغزشهاست، چون فرصت به تمام معنی مهياست، برای تحول و تغيير، امشب من ادامه آيه نود و شش، آيه نود و هفت سوره آلعمران را يک اشاراتی ذيل اين آيه عرض میکنم و امشب هم اشارهای میکنيم به بخشی از اسرار عرفانی حج، بحث شب گذشته ما اسرار اخلاقی بود امشب را میپردازيم به مروری بر اتفاقهای مبارکی که در معرفت ما، ديانت ما و اعتقادات و باورهای معنوی ما حج بايد ايجاد کند آيهای که تلاوت شد آيه نود و هفت سوره مبارکه آلعمران خداوند میفرمايد: «فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ»[3] در مکه معظمه و در مسجدالحرام آيات و نشانههاي آشکار الهی وجود دارد، انشاءالله مشرف میشويد از آيات بينات حجرالاسود است، از آيات بينات مقام ابراهيم است، از آيات بينات اين خانهای که میخواهيد برويد طواف کنيد از شروع عالم با آدم شروع شده، انبياء و اولياء اينجا حاضر بودند اين را هم امشب میگويم يادتان نرود بنويسيد، ننوشتيد ضرر میکنيد، چون در حافظه همه چيز نمیماند ما يکی از مشکلاتمان اين است که حرف خوب گوش میکنيم خوب هم يادمان میرود، اميرالمؤمنين فرمود: «ما كتب قرّ و ما حفظ فر»[4] هرچه نوشتی میماند، هرچه حفظ کردی يادت میرود، آقا يک چيزی شنيده بوديم چه بود؟ مربوط به کجا بود؟ بين رکن يمانی و رکن حجر امام باقر میفرمايد قبر هفتاد پيغمبر خداست، همين تکه ضلع کعبه از يمانی تا حجر، و لذا آقا امام باقر میفرمايد اين قسمت اين آيه قرآنی را بخوانيد: «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار»[5] در مسجدالحرام شما آيات بينات را میبينيد کعبه جلوهای است از عظمت الهی، و بندگان صالح خدا، که حضرت آدم در اين بنا نقش داشت، انبياء سهيم بودند ابراهيم خليل بنياد ديگری گذاشت، جای پاي حضرت ابراهيم که سنگی بود حضرت زيرپا میگذاشت و اين ديوار کعبه را بالا میآورد قدمگاه حضرت ابراهيم شده مقام ابراهيم و چقدر اين بشر آبرو پيدا میکند که جای پای او پشت اين مقام میشود مصلی، میگويند نماز طوافت را بايد پشت مقام ابراهيم بخوانيد: «فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ»[6] مسجدالحرامی مشرف میشويد که محل ولادت اميرالمؤمنان علی عليهالسلام است دقيقاً مقابل در کعبه آن سمت کعبه کعبه دوتا در داشته در عصر جاهليت مقابل در کعبه آن سمت کعبه مستجار بوده، فاطمه بنت اسد از همان موضع ديوار شکافته شد وارد کعبه شد و سه شبانه روز اين مادر با طفل مهمان خدا بودند که شاعر میگويد:
از خانه حق با اسد بنت اسد آمد برون، آن کس که نبود در جهان مثلش مثل آمد برون
آيات بينات را شما آنجا میبينيد ارکان کعبه، اضلاع کعبه بزرگانی که آنجا بودند کعبهای که يک زمان بتکده شده همان مولد کعبه بتها را از کعبه بيرون ريخت در سالهای بعد در فتح مکه، قدمگاه تمام ائمه، شما جایی داريد قدم میزنيد که بگوييد ما در قدمگاه انبياء قدم گذاشتيم در قدمگاه امام زمان قدم زدم. مشهور است مرحوم شهيد مطهری نقل میکند، ايشان میفرمود من شيراز دوست دارم بيايم نفس بکشم در شهری که ملاصدرا نفس کشيده، شما مسجدالحرام تمام اولياء الهی اينجا قدم زدند پاهايتان را مبارک میکنيد در اين طواف، در اين سعی، همزمان با شما حجت الهی در اين موسم و مناسک و مراسم حاضر است: «فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ»[7] نشانههای آشکار الهی در اين مکه و در اين سرزمين مشاهده خواهيد کرد از آن آيات بينات خدا میفرمايد: «مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً»[8]کسی که داخل کعبه، مسجدالحرام میشود در امنيت به سر میبرد: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً»[9] کسانی که به استطاعت میرسند بر آنها لازم است که حج خانه خدا را به جا بياورد: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً»[10]حالا حرف چهارتا آدم نادان، نفهم را آدم نبايد گوش کند، کراراً من میشنوم از بعضی از حجاج، که آقا در بستگانمان بعضیها به ما خرده میگيرند که پولت را میخواهی بروی بدهی به عربها، پولت را بده به همينجا، به اين بچهای يتيم میخواهيم ببری آنجا تو حلق عربها بکنی، همينهاي که اين حرفها را میزنند آنتاليا میروند يک کلمه از اين حرفها را نمیزنند اين ايرادها را به آنهای که میروند کانادا برای تفريح، اروپا برای گناه يکبار شنيديد، به اينها خطاب کنند شما میخواهی بروی اروپا پولت را ببری آنجا در حرام خرج کنی، کسی که میخواهد امر خدا را اطاعت کند، معنويت خودش را افزايش بدهد امتثال امر پروردگار میگويند پولت را در حلق عربها میکند، کجا پول در حلق عربها میشويد شما معادل اين هزينه که داريد میکنيد هزينه میکنند برايتان: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً»[11]پيغمبر ذيل اين آيه فرمود اگر کسی مستطيع شد و حج نرفت کافر مرده، ملک الموت خطاب به او میگويد: «مت يهوديا او نصرانياً»، پول را چه کسی داده به شما؟ خودت در آوردی؟ از کجا؟ يک لحظه ما را به حالمان رها کنند آلزايمر میآيد، يک لحظه رهايمان کنند جمعيتی بايد بيايند ادارهمان کنند من درآوردم عرق ريختم با کدام بدن؟ با کدام فکر؟ با کدام تن؟ اميرالمؤمنين میفرمايد روزی که آمديد دنيا لخت آمديد، روزی که از اين دنيا میرويد شانس بياوريد کفنی میبريد، اينکه میگويم شانس میآوريد حضرت میفرمايد: «اولها جيفه و آخرها ميته» يافت نشد، اول ووردتان به دنيا: «اولها نطفه، آخرها جيفه»، در بعضی از روايات ميته دارد، اول ورود نطفه هستيد، آخر حضور در دنيا مرداری و جيفهای هستيد من عزيزان در شيراز سراغ داشتم مهندس دوتا شرکت داشت بدون کفن در دارالرحمه دفن شد، استخوانهايش کردند داخل يک کيسه پلاستيک، دوتا شرکت سرمايه نگفتنی پول داری از خدا بخواهيد عاقبتتان ختم بخير بشود در همين صحن احمد ابن موسی من آدم سراغ داشتم قبر خريده بود وضع مالی خوبی داشت از دنيا رفت، بچههايش خارج بودند جسد در خانه سردخانه بيمارستان ماند بچهها آمدند جسد پدر را بسته بندی کردند بردند کاليفرنيا گفتند حيف بابايمان شاه چراغ دفن بشود قبر خريدی پول کنار گذاشتی:
سرمايه تو از اين جهان يک کفن است، آن هم به گمانم ببری يا نبری
مردم تا کار دستتان است کار کنيد تا میتوانيد برای آخرتتان قدم برداريد، حالا بعضیها رو تنگنظری حج را زير سؤال میبرد چرا هزينه میکنيد؟ بگو شما يک کلمه به آنهای که پول را میبرند در حرام خرج میکنند اين حرف میزند ما که داريم در حلال خرج میکنيم ما که در معرفت و معنويتمان داريم گام میبرداريم، که برای اصلاح خودمان، و خودمان اصلاح شديم جامعهمان اصلاح میشود داريم حرکت میکنيم، اين را چون ديشب هم چندتا زائرها به من اين حرف را زدند، گذشته هم شنيده بودم اينها را بايد روشن کرد افرادی که طبق صريح آيه قرآن کفران نعمت خدا انسانها را کافر میکند: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً»[12] آقا مستطيع شدی بايد بروی اين استطاعت را خدا برايت داده، بدنت که سالم است هزينه رفتن هم که داری میبرندت، تأمل کردی و نرفتی، سرنوشتت انتهايش با کفر است، از اوامر الهی يکی حج است، بعد قرآن میفرمايد: وَ مَنْ كَفَرَ»[13] اگر کفران کردی، مستطيع شدی نرفتی، سهلنگاری کردی: «فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمين»[14] خدا از عالميان بینياز است و اين را هم خدمتتان عرض کنم حج داريد میرويد به خودتان داريد خدمت میکنيد ذرهای اين تصور در ذهنتان نيايد که داريد به خدا خدمت میکنيد، علی عليهالسلام به همام فرمود، همام: «فَإِنَّ اللَّهَ ... غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ»[15] همام بدان خدا از اطاعت بندههايش بینياز است، گناهان مردم به خدا آسيبی و ضرری نمیرساند امشب آمدی اينجا به خودت خدمت کردی، بندگی کرديد به خودتان خدمت کرديد، فاصله گرفتيد و دور شديد به خودتان ضربه زديد، يک سالی ما بندرعباس سال هشتاد و پنج دهه اول محرم بندرعباس بوديم يک شب بعد از سخنرانی آمديم در آن محل استراحگاه و اقامتگاه ديدم آن صاحب مجلس را گوشی را داد دست ما گفت آقا يک نفر خانم جوانی است با شما کار داريد، يک دختر دانشجويي بود گفت من الآن پای صحبت شما بودم و استفاده کرديم گفت آقا الآن آمدم در خوابگاه کی؟ شب عاشورا، گفت الآن آمدم در خوابگاه يک از همدورهایهای من و دانشجوهايي که با ما در خوابگاه است يک خانم دختری الآن جلو همه شراب خورد گفت شراب میخورم که حال خدا را بگيرم، چقدر نفهم است؟ حال خدا را میگيری؟ گفتم اين حرف چرند اين را برای من گفتی حرف من را هم برايش میزنی؟ عين حرفی که برای من نقل کردی حرف ما را هم برای او نقل کن، گفت بفرماييد، گفتم بگو من برای فلانی اين حرف را زدم، فلانی گفت احمق تو کوچکتر از آنی که بخواهی حال خدا را بگيری، حال خودت را داری میگيری، مردم خوب بوديد به خودتان خدمت کرديد، حج داری میآيي به خودت خدمت کردی، نيامدی به خودت ضربه زدی، نماز خواندی به خودت خدمت کردی، صدقه دادی به خودت، خواهرم پاکی و پاکدامنیات خدمت به خودتان است، رعايت نکردن اصول اخلاقی زيان و ضربه به خودتان داريد میزنيد کلام اميرالمؤمنين: «فَإِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ»[16] من چند نکته ذيل آيه و نکات در اسرار عرفانی حج عرض کنم، خداوند میفرمايد اين خانه آيات بينات داخل هست، از آدم تا خاتم نشانه است در همين مسجدالحرامی که داريد مشرف میشويد خيلیها امام زمان را زيارت کردهاند يکی از بزرگان علما میگويد در مستجار صاحبالزمان را ديدم چادر کعبه را گرفته بود و اين زمزمه را میکرد: «يَا رَبِّ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي»[17] خدايا آنچه که به ما وعده دادی عملی کن، يعنی ظهورم را نزديک کن، تو مسجدالحرام برای ظهور امام زمان زياد دعا کنيد، آقا حاضر است از مصاديق آيات بينات صاحب الزمان است حالا من مصاديق را نمیخواهم بگويم که چه کسانی؟ چه چيزهايي؟ در خود مسجدالحرام توفيق رفيق شده برای اينها، ديدهاند آن چيزهايي که بايد به اينها نشان میدادند، من يک جهتش را، يکش را فقط برايتان بگويم بسنده کنم، آيتالله العظمی اراکی مرجع تقليد اعلیالله مقامه ايشان دخترشان عاظم حج بود اين را هم باز امشب داشته باشيد از ما از اين مرجع بزرگ دختر ايشان وقتی عازم میشود برای سفر حج با شوهرش نبوده محرم هم همراه نبوده يک زن تنها، اما ميزبانتان خداست آقا نگو کسی همراهم نيست تنها هستم، خدا دعوتت کرده اجابت دعوت خدا کردی، ميزبان تنهايت نمیگذارد ميزبان اوست، آفريدگار توست که ميلياردها برابر از تو بهتر تو را دوست میدارد دختر آيتالله العظمی اراکی محضر پدر میرسد میگويد بابا میروم حج، تنها هستم برای من طواف حج در آن ازدواج جمعيت مسجدالحرام سخت است چون محرم همراهم نيست شانه نامحرم به من میخورد تنه به تنه نامحرم من رنج میبرم و خيلی اين برايم سخت است آيتالله العظمی اراکی يک ذکری ياد دخترشان میدهد من هم امشب برايتان میگويم اين ذکر را از امشب رو خودتان کار کنيد، دوتا کلمه هم بيشتر نيست آقا میفرمايد دخترم در آن گرفتاریهای حج و ازدواج هرجا احساس کردی که داری کم میآوری ذکر: «يا حفيظ و يا عليم» دوتا کلمه است «يا حفيظ و يا عليم» اين را من در سالهای حج به خيلیها گفتم و خيلی چيزها ديدند «يا حفيظ و يا عليم» انشاءالله نشان بدهند به همه ما آن چيزهايي که بايد نشان داده شود، آقا میفرمايد اين ذکر را مداومت داشته باش، تعليم يک مرجع تقليد به دختر خودش، صبيه ايشان بعد از سفر حج که بر میگردد خاطرهای را برای پدر نقل میکند میگويد برای طوائف حجم آمدم در مسجدالحرام مسجد کاملاً مملو از جمعيت، جمعيت موج میزد و متراکم و من رو حسب حالا نگاه خودم سختم بود بيايم وسط اين جمعيتی که محرم و نامحرم و زن و مرد در هم فشرده دارند طواف میکنند يادم افتاد به ذکر پدر، شروع کردم به تکرار «يا حفيظ و يا عليم»، يک وقت ديدم از پشت سر من آقایي آمد به سمت مقام، به شعاع يک متر در يک مترش کسی در اين محدوده نبود و صدايي شنيدم که خودت را در حرم ولايت ببر، متوجه شدم آقا صاحبالزمان میگويد رفتم داخل اين شعاع هفت دور پشت سر آقا طواف کردم تنه هيچ کسی به من نخورد، میگويد در حال طواف گاهی اوقات دستم را بر جامه حضرت میکشيدم میگفتم جانهاي عالم به قربانت کی ظهور میکنی؟ میگويد هفت دور طواف تمام شد آمدم پشت مقام ابراهيم آقا ايستادند نماز خواندند در همان شعاع امن حضرت من هم نماز خواندم، نماز که تمام شد ديگر حضرت را نديدم: «فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً»[18] مستطيع شدی بايد بروی خدا دعوت کرده خدا هم ضيافت میکند، از نکاتی که من در ذيل اين آيه عرض کنم ببينيد عزيزان بشر به جايي میرسد که جايي پای او را خدا میفرمايد: «آياتٌ بَيِّناتٌ»[19] قدمگاه ابراهيم را حالا میرويد میبينيد در آن جايگاهی که، سنگی که ابراهيم قدم میگذاشت و جای پای حضرت است که همه تبرک میجويند که ما يکی از حرفهايمان با اين وهابيت و با اين فکر منجمد که میگويند تبرک شرک است میگوييم خدا میفرمايد مقام ابراهيم، مقام ابراهيم همين سنگ است همه میآيند بر دور اين مقام، خلف اين مقام نماز میخوانند بشر بندگی اگر کردی جای پای تو میشود نماد در بندگی برای ديگران:
بندگی کن تا که سلطانت کنند، تن رها کن تا همه جانت کنند
خويي حيوانی سزاوار تو نيست، ترک اين خو کن که انسانت کنند
يک خانم میشود هاجر همه حجاج بايد بيايند در قدمگاه هاجر قدم بزنند ابراهيم بندگی میکند امام صادق میفرمايد اين آيه شريفه: «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيم»[20] خدا جبران آن آزمون ابراهيم را که اسماعيل را فرمودند بياور در جمره عقبه روز دهم قربانی کن، خدا میخواهد بيازمايد ابراهيم در دو راهی بين اسماعيل و خدا کدام را انتخاب میکند هاجر در دو راهی بين اسماعيل و خدا کدام را انتخاب میکند، اصلاً يکی از اسرار مهم عرفانی حج عبوديت است عبوديت يعنی فقط خدا، يعنی قلب حرم خداست امام صادق فرمود: «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه»[21] حج بايد برساند شما را به اينجا، پول برای خدا، مقام برای خدا، خانواده برای خدا، فرزند برای خدا، خودت برای خدا، اين درس حج است ابراهيم آموخت خود را بايد برای خدا هزينه کرد تا پای عقيده ايستاد حتی جايي که میخواستند در منجنق پرتابش کنند وقتی که آمد به خانمش گفت خانم خدا به من امر کرده اين بچه را بايد قربانی کنيم مادر است مادرها، عرق مادری دارد اين هاجر میشود اسوه برای مادرها، گفت جناب ابراهيم اگر خدا فرموده قربانی کنی، حالا که اين بچه را میخواهی قربانی کنی زيبا اين بچه را قربانی کن، لباس زيبا بر او پوشيد، سر و صورت او را آراسته کرد، موها را شانه زد، اينها ماندگار تاريخ میشوند اينها نشانههای بندگی است در اين آزمون وقتی ابراهيم اسماعيل را میخواست ذبح کند خنجر برّان میکشد هرچه میکشد نمیبرّد سر را پرتاب کرد خنجر به سنگی اصابت کرد از اين خنجر صدا بر خواست: «الخليل يأمرنی و الجليل ينهانی»، خليل میگويد ببر، خدای جليل میگويند نبر، که قوچی آوردند و خب امام صادق میفرمايد اين فديناه بذبح عظيم حالا میرويد حج همه شما اين قربانیهايي که روز عيد قربان میکنيد و انجام میدهيد درس مريزادي است به حضرت ابراهيم تجليلی است از آن آزمون بزرگ امام صادق فرمود همه حجاج روز عيد قربان که موظف هستند به قربانی يعنی هر حاجی بايد يک گوسفند بکشند اين کشتن گوسفند يک دست مريزادي است به آن آزمون بزرگ برای آن انسان برجسته تاريخ: «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيم»[22] از نکات ديگری که من عرض کنم ذيل اين آيه شريفه حج بايد اخلاص درش باشد: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ»[23]«لِلَّهِ»[24] يعنی اخلاص داشته باش، مقاصد ديگر را بگذاريد کنار، کار هرچه ضريب اخلاصش بيشتر ثوابش بيشتر، اخلاص يعنی «تنزيه العمل عن أن يكون لغير اللّه فيه نصيب»[25].
مرحوم شيخ بهايي میفرمايد اخلاص يعنی کارهايتان را يک جوری پالايش کنيد که غیر خدا در کار شما کسی نقشی نداشته باشد بله قطعاً کار خوب وقتی انجام داديد خوبان میپذيرد ولی برای رضايت آنها شما کار نمیکنيد برای خدا:
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم، آنچه را جانان پسندد
مطلب ديگر البته استطاعت را خدا میفرمايد شرط حج است ببينيد حج را يک تکليف عمومی بر همه نکردند بر کسانی که کردند که توانايي دارند توانايي مالی، توانايي جسمی، توانايي طريقی اين را میگويند استطاعت اينها برايتان اتفاق افتاد بايد برويد نشد از شما انتظار ندارند، کما اينکه روزه ماه رمضان سالمی، بيمار نيستی بايد روزه بروی، مريضی بگذار ايام ديگر، بيماری برطرف نشد مد طعام بپرداز، مد طعام نداری، استغفار کن، چقدر خدا با بندههايش خوب راه میآيد انسانهای مستطيع را خدا میفرمايد بايد حج را به جا بياورند: «وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمين»[26] آنهای که انکار حج میکنند نعوذ بالله اينها در سرحد کفر قرار میگيرند، اگر کسی کفران کرد، اگر کسی حکم خدا را نپذيرفت خدا:
گر جمله کائنات کافر گردند، بر دامن کبرياش ننشيند گرد
و نکته پايانی فايده انجام واجبات هم عرض کردم عزيزان به خود ما باز میگردد اما چند مورد از اسرار عرفانی حج را عرض کنم اينها را کليد کنيد برسيم به اينها، رسيديد تقويت کنيد اينها را الحمدلله اگر در ما هست اينها توسعه پيدا کند زمينه مهياست زمان مهياست مکان مهياست فرصت فرصت مناسب اين اتفاقات مبارک بايد صورت بپذيرد اول يکی از اسرار عرفانی حج آن جلوه توحيد و شناسايي خدا در ما بايد تقويت بشود و اين را خدمت همهتان عرض کنم شما بعد از اين سفر از شما يک انتظار ديگر دارند، به شما نشانتان دادند، آثار بينات الهی را ديگر حاجآقا قدم زدی جايي که امام زمان قدم زده، با اين قدم نروی در مجلس گناه، با چشمت ديدی ساختمان الهی را با اين قدم عرفات را طی کردی، با اين گوش زمزمه مهمانان خدا را شنيدي ديگر بعد از برگشتن ديگر اين گوشت بايد نشان بدهد با خدا عهد بسته، وليمه حج میدهيم وليمه حجمان معصيت نشود وليمه حجمان گناه نشود شما ديگر سفير خدا هستيد حج را ديگر بر شما تمام کردند، جايي آوردند شما را که همه انبياء آمدند سفرهای را پهن کردند، پای سفره نشاندند شما را که صاحبالزمان نشسته روز عرفه از شما ديگر يک انتظار ديگر میرود ما حج زمينه خوبی است برای تقويت توحيد و متبلور شدن شناخت الهی امام صادق میفرمايد: «و زر البيت متحققا لتعظمته صاحبه و معرفة جلاله و سلطانه»[27] زيارت خانه خدا سبب میشود که انسان تعظيم کند در برابر صاحبخانه و صاحبخانه را بهتر بشناسد و عظمت صاحبخانه را درک کند، من اينجا در پرانتز عرض کنم انشاءالله در مراجعت بچههايتان، برادرهايتان، بستگانتان، همکارهايتان، معاشرينتان را دعوت کنيد به آن معرفتی که برای شما حاصل شده، بگو پسرم، دخترم، عزيزم من از مهمانی خدا آمدهام با خدا عهد بستهام که در اين فرصت باقیمانده آن گونه زندگی کنم که او میپسندد شما هم با همين عهد ما ما را همراهی کنيد، ما مأمور به وظيفه هستيم نه نتيجه حرفمان را بزنيم پذيرفتند پذيرفتند نپذيرفتند شما در گفتن حرفتان مأجور هستيد.
از آثار ديگر عرفانی حج و اسرار حج در بعد عرفان حج تقرب به خداوند است اصلاً اين سفر زمينهای است که برای نزديک شدن شما با خدا، بهانهای است که برای اينکه به آفريدگار نزديک بشويد و سير الی الله کنيد اين حرکت میبخشد سرعت میبخشد به نزديک شما به خداوند، من يک جمله از فرمايشات امام باقر در ذيل آيه: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ»[28] خدا در قرآن میفرمايد فرار کنيد به سوی خدا، به سوی خدا بگريزيد نه پشت به خدا، رو به سوی او، امام باقر میفرمايد: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ»[29]يعنی «حُجُّوا إِلَى اللَّهِ»[30] حج به جا بياوريد حج فراری به سوی خدا، حج نزديک شدن به ذات مقدس ربوبيت است، آقا امام هشتم در يک روايتی که روايت مفصلی است امام علت حج را نام میبرد يکی از علل حج و فلسفه حج آقا علی ابن موسیالرضا میفرمايد: «التَّقَرُّبِ فِي الْعِبَادَةِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ»[31] حج يک زمينهای است و سببی است برای نزديک شدن شما به توسط عبادت به خدا، اين طواف شما را نزديک میکند، اين سعی شما را نزديک میکند، حضور در عرفات و منی و مشعر سبب تقرب شما به خدا میشود، اين هم نکته ديگر، البته حالا متأسفانه گاهی اوقات من يک وقتی شب دوازدهم بود سرزمين مقدس منا، خدا نکند کسی با بی معرفتی برود و با بی معرفتی هم بيايد اينها دردهايي است که گاهی اوقات انسان از بعضیها میشنود يک آقايي زائری آمد جلسهای داشتيم در يکی از خيمههای در منا، منايي که سرزمين آرزوهاست، منايي که میگويند اگر میخواهی منا نباشی بيايي مکه بايد بروی در مسجدالحرام به عبادت شب تا صبح بپردازی، يعنی خواب در منی برابری میکند با عبادت در مسجدالحرام يک آقايي، حاجی آمد پناه بر خدا از بی معرفتی، گفت آقای حدائق اين چه جهنم درهای است ما را آوردند؟ گفتم جهنم دره منا؟ سرزمين آرزوها خب اين نفهميده کجا دارد میآيد، منای که لحظه به لحظهاش فرصت طلايي است بايد خدا رحمت کند مرحوم آيتالله والد ما را به حجاج میگفتند سعی کنيد در اين سفر کمتر بخوابيد از وقتیتان استفاده کنيد يک جوری استفاده کنيد که وقتی برگشتيد ايران حسرت نخوريد نگوييد بيشتر میشد زيارت کرد، بيشتر میشد استفاده کرد نکرديم، خواب همهجا هست يک وقت خدمت آيتالله العظمی مکارم بوديم حفظهالله تعالی ايشان در پيامی که برای زائرها میدادند میگفتند در کاروانهای اين را بگوييد به زائرها، در مدينه و مکه، در مدينه و مکه به دنبال چيزی بگرديد که در شهر شما پيدا نمیشود، مردم لباس و پوشاک و وسائل همهجا هست شيراز مسجدالحرام نيست، شيراز عرفات ندارد، شيراز منا نيست، در شيراز مسجدالنبی نيست، در شيراز بقيع نيست، در شيراز احد نيست مردم از آن فرصت استفاده کنيد اين وقتتان را يک جايي خرج کنيد که اينها جايي در شهر شما گيرتان نمیآيد به دنبال آن بايد بود خب اين هم يک نکته از نکات ديگری از سرار عرفانی حج تقرب به پروردگار، حج زمينه نزديک شدن به خدا، و خب الحمدلله از آن طرف هم داريم کسانی که در زندگی زندگی متوسط از نظر اخلاقی داشتند سفر حج اينها را متحول کرد، سفر حج و عمره دگرگون کرد و اينها آمدند سرخط.
از اسرار ديگر عرفانی حج، شما مهمان خدا هستيد يک ميزبانی داريد به نام پروردگار رسماً از شما دعوت کردند، و شما دعوت خدا را اجابت کرديد آقا اميرالمؤمنين در کتاب شريف تحف العقول میفرمايد: «وَ الْحَاجُ وَ الْمُعْتَمِرُ فَهُمَا وَفْدُ اللَّهِ»[32] حاجی و کسی که عمره به جا میآورد مهمان خداست، شما مهمان هستيد و ميزبان خداست بعد حضرت فرمود: «وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُكْرِمَ وَفْدَهُ يَحْبُوَهُ بِالْمَغْفِرَة»[33] حقی است از ناحيه خدا نسبت به اين مهمانهايش که اينها را اکرام کند و اين مهمانهای خودت را دوست بدارد و مهمان خود را ببخشد، ما يکی از اسرار عرفانی حج حضور در ضيافت الهی است و مهمانی حضرت حق است، جهت ديگری هم عرض کنم تقويت و معنويت بعد روحانی انسان يکی از اسرار عرفانی حج که نوع صاحبنظران در عرصه عرفان مرحوم آيتالله ميرزاجوادآقای ملکی، مرحوم ملامحسن فيض کاشانی و بزرگان ديگر مرحوم علامه طباطبايي، که حالا من وقت مجلس را رعايت میکنم فرصت نيست نقل گفتار اين بزرگان که در اين سفر، اين سفر زمينه ساز تقويت معنويت و آن بعد معنوی و روحانی انسان میشود آقا اميرالمؤمنين در نهج البلاغه خطبه يک میفرمايد: «الْحَجَ تَقْوِيَةً لِلدِّين»[34] حج دينتان را تقويت میکند، باورهايتان را تقويت میکند اعتقادات شما را تقويت میکند از نکته ديگر، از اسرار عرفانی حج تجلی عبوديت است اين سفر ما را میرساند به آن تراز بندگی ببينيد در خود حج شما برای خدا از همه چيز میگذريد، کارتان را، کسبتان را، خانوادهتان را، دوستانتان را همه را رها میکنيد میرويد به سمت اين زيارت در آن زمانی که میخواهيد محرم شويد تمام تعلقات دنيايي را میگذاريد زمين لباس را در میآوريد و با خدا عهد میبنديد محرم میشويد و برای خدا بيست و چهار چيز را بر خود حرام میکنيد اينها همان تقويت معنويت و بعد هم تجلی عبوديت است میگوييم خدايا برای شما آمديم، خواندی ما را آمديم، دل را تکانديم آمديم، خدايا برای شما آمديم از همه چيز گذشتيم آمديم، امام صادق در تعريف عبوديت يکی از ويژگیهای بندگی را حضرت میفرمايد: «الْعَبْدُ لَا يَمْلِكُ شَيْئاً»[35] بنده کسی است که خودش را مالک هيچ چيزی نداند در حج اين را يادت میدهند، در حج میگويند حاجی خودت هستی و احرامی همه چيز مال خداست سرگرمت نکند، اين خانه اين باغ شهری، اين مغازه، اين ميز رياست، اين آپارتمان، اين ويلاها، اين پول موجودی در حساب، اينها امانت است اينها را بايد بگذاری بروی، حج يک جلوهای از جلواتش هم يادآوری قيامت است انشاءالله میرويد صحرای مشعر صحرای مشعر من در سالهايي که مشرف بودم ديدم آيت الله العظمیاش رو زمين خوابيده يک زيرانداز، رئيس جمهورش آمده رو زمين، اصلاً کسی نمیشاسد اگر نفهمد که اين کيست که همه در يک بيابان در کنار هم، مديرکل، آيتالله، استاد دانشگاه، تاجر، هر کسی دارای هر رتبه و مقامی خودش هست يک لباس ساده به تن، و يک کيف مختصر وسائل اندک مردم قيامتتان همين است قيامت شما هستيد و آن کيف اعمالتان، قيامت در گرو عملکردهايتان هستيد خود حج يک تصويری از صحرای قيامت هم برای ما هست در جريان مشعر در صبحی که شما از مشعر حرکت میکنيد به سمت منی اين موج جمعيت میليونها انسان همه در هم حرکت به سوی سرزمين منی معلوم نيست چه کسی رئيس است؟ چه کسی مرئوس است؟ چه کسی ثروتمند است؟ چه کسی فقير است؟ بنده امام صادق فرمود يعنی کسی که مالک هيچ چيزی خودش را نداند اين حج اين را در ما تقويت میکند و اين را بدانيم که هرچه داريم از اوست: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون»[36] همه چيز از خداست، به اين دادههای خدا سرگرم نشويم از خدا، ما را از ياد خدا غافل نسازد ببينيد آقا امام سجاد اين دعای مکارم الاخلاق در قسمتی از دعای مکارم الاخلاق آقا زينالعابدين از خدا ثروت میخواهد اما چگونه؟ میگويد خدايا ثروتم را زياد نکن، مگر اينکه هرچه ثروتم زياد میشود در وجودم نسبت به شما فقيرتر بشوم، پولدارهای موفق میدانيد چه کسانی هستند؟ بگوييد به آنهايي که پول دارند، بگو آقا هرچه پولت دارد زياد میشود بندگیات هم بيشتر میشود نمازت بهتر میشود؟ اخلاقت بهتر شده؟ وای به حال ثروتمندی که بگويد پول آمد نمازها دارد قضاء میشود اين پول وزر و بال است پول خوب پولی است که هرچه میآيد بندگی بيشتر، عبادت بيشتر مقام امام سجاد به خدا میگويد مقامم را بالا مبر مگر اينکه هرچه اين مقام میرود بالاتر: « لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا»[37] به موازات رشد اجتماعی افت درونی پيدا کنم، مديران موفق میدانيد چه کسانی هستند؟ مدير موفق کسی است که هرچه مقامش میرود بالاتر تواضعش بيشتر میشود افتادگیاش بيشتر میشود شهرت بيشتر، فروتنی بيشتر اين مقام مقام خوبی است عبوديت، بندگی يعنی وابسته نباشيد همه چيز مال اوست اين سفر سفری است که ما را بايد به بندگی برساند، تجلی عبوديت و يکی دو نکته ديگر هم عرض کنم.
خود حج يادآوری مرگ است و رستاخيز عظيم، روز قيامت و انقطاع از غير خدا، يکی از پيامهای حج، و رسيدن به آن کمال واقعی اين هم بخشی از اسرار حج حالا چون وقت هم ضيق است و من رعايت وقت هم بايد بکنم در اين ده دقيقه باقی مانده قسمت ديگر از دستور العمل امام صادق را به شما برسانم، نوه مکرمشان هم شاهد است حضرت احمد ابن موسی قيامت هم میگويم خدايا حرف امام صادق را به اينهای که داشتند میرفتند گفتند در جوار نوه امام صادق امام يک دستور العملی دارند برای بهرهبرداری از اين سفر يک قسمتش را من ديشب خواندم يک قسمتش را هم امشب میخوانم يک قسمتش را هم انشاءالله فردا شب.
اما قسمت امشب آقا فرمودند: «وَ اسْتَعِدَّ اسْتِعْدَادَ مَنْ لَا يَرْجُو الرُّجُوعَ»[38] مردم يک جوری برويد که ديگر فکر اينکه من بر میگردم و يکی را دهتا میکنم نباش، کاملاً دل را خالی کن: «وَ اسْتَعِدَّ اسْتِعْدَادَ مَنْ لَا يَرْجُو الرُّجُوعَ»[39] يک جوری به سوی خدا برو مثلی که ديگر نمیخواهی برگردي، من ديدم اين افراد را يک پيرمردی بود خدا رحمتش کند از اطراف شيراز بود اين عازم حج بود يک وقتی آمد پيش ما وقت گرفت، مسائل حجش را میخواهد بپرسد و مسائل حساب و کتاب مالیاش، بعد ديدم اين در حرف زدنهايش يک جوری دارد حرف میزند که مثلی که ديگر بازگشتی درش نيست گفت من به بچههايم گفتم، تکاليفم را گفتم، وظايفم را گفتم، گفتم حاجی انشاءالله خدا طول عمرت میدهد، گفت نه من، حالا چه جوری شده بود به دلش گذشته بود؟ الهام شده بود بعدها شنيدم اين آقا روز آخری که در مدينه اينها سوار شدند مدينه بعد بودند میخواستند بر گردند، گفتند حاجآقا داخل اتوبوس اين بنده خدا ديگر رحمت خدا رفت در بقيع هم دفن شد ما اگر بخواهيم از کارهايمان نتيجه بگيريم حضور قلب در نماز را میخواهيد، چه کسانی دوست دارند حضور قلب در نماز داشته باشد؟ آنهايي که دوست داريد صلوات بفرستيد، برای حضور قلب در نماز ما چندتا دستور از چند معصوم داريم من يکش را میگويم از پيغمبر به اباذر، پيامبر به اباذر فرمود آقای اباذر وقتی نماز میخوانی نماز آخرت را بنا بگذار، بگو شايد اين آخرين نمازی است که دارم میخوانم شايد ديگر فرصت نماز خواندم براي من ايجاد نشد آن وقت ببين چه نمازی میخوانی؟ «صَلِ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ»[40] نمازت را نماز وداع کنندگان بخوان، عزيزان اگر میخواهيد حج را بفهمی آن گونه که بايد بفهميم بنا را بگذار بگويي شايد اين حج آخر من است شايد ديگر من بر نگشتم اگر دل شکستهای پشت سرت است همينجا حلش کن، حاجی که با اين نگاه امام صادق دارد میرود اگر دل شکسته، حق الناسی به گردن دارد، خاطر عزيزانش را مکدر کرده مرد خوبی نبوده در زندگی، بد اخلاق بوده خانم رعايت مسائل اخلاق و وظايف خودش را نمیکرده، آقا امام صادق میفرمايد يک جوری برو که بگو شايد ديگر بر نگشتم اگر اينها از شما طلبکار هستند از نظر اخلاقی، مالی همينجا صلح کن، با چه لازم که در محشر ز ما شرمنده باشی، اين جوری برويد حج، آقای میگفت طرف سفرهای کربلا زياد رفته، میگويم بابا تو به من بدهکاری، بدهیات را اول بده، هی میروی کربلا، گفت نه پير هستيم نه خدا بخيل، اين میشود کربلا، اين کربلاست؟ مردن يادمان نرود و لذا در اين سفر دلجويي، عذرخواهی از کسانی که از ما مکدر شدند و نگران هستند بعد حضرت فرمود: وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ»[41] در اين سفر با هسمفریها نيکو مصاحبت کنی، نيکو همسفری کنی، ديشب اشاراتی کرديم: «وَ رَاعِ أَوْقَاتَ فَرَائِضِ اللَّهِ»[42] نکند در مکه باشيم نمازمان در وقت خوانده نشود، نکند مدينه منوره باشيم بازار ما را از نماز اول وقت باز دارد؟ يکی از انتقادهای که بعضی از اين وهابیها به بعضیها میگيرند گاهی اوقات وقت نماز میبينيد همه مغازهها تعطيل است بعضی از زائرها نشستند پشت در مغازه تا صاحب مغازه برود نماز بخواند برگردد در باز کند جنس بخرد، مردم امام صادق فرمود در اين سفر: «رَاعِ أَوْقَاتَ فَرَائِضِ اللَّهِ»[43]اوقات واجبات الهی را مراعات کنيد نماز اول وقت همهجا، مخصوصاً مکه، مخصوصاً مدينه، مخصوصاً عرفات، مشعر، منی اين جزء دستورهای حضرت است: «وَ سُنَنَ نَبِيِّهِ»[44] سنت پيغمبر را مراعات کنيد در اين سفر: «وَ مَا يَجِبُ عَلَيْكَ مِنَ الْأَدَبِ»[45] امام صادق میفرمايد در اين سفر آنچه بر شما واجب است ادب، رعايت ادب با ديگران: «وَ الِاحْتِمَالِ»[46] ضريب تحملتان را بالا ببريد ضريب حوصله را تقويت کنيد: «وَ الصَّبْرِ»[47] صبوری و شکيبايي را در اين سفر فراموش نکنيد: «وَ الشُّكْرِ»[48] شکرگزاری بر نعمتها، داريد میرويد حج از همين الآن هم شروع کنيد، يادتان میآيد حاجی هستی امسال بگو: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين»[49]«الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى هَذِهِ النِّعْمَةِ»[50] اين را حمد کنيم قاعده شکر اين است که هرچه شکر کنيد بيشتر میدهند، کفران کرديد از شما میگيرند آقا ما اين چه حجی بود؟ اين چه زحمتی بود؟ اين را کفران کردي از شما میگيرند: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديد»[51] کفران نعمت عذاب سخت است، حضرت میفرمايد در اين سفر شکر: «وَ الشَّفَقَةِ»[52] مهربانی کردن به ديگران، جزو آداب سفر است: «وَ السَّخَاءِ»[53] سخاوتمند بودن در حد خودتان سخاوت داشته باشيد، حالا گاهی اوقات حالا در ماه رمضان هم میگويند افطاری بدهيد ولو به يک ليوان آب، به يکدانه خرما آقا آنچه که آورديد به ديگران به همسفریها اهل سخاوت باشيم و محبت کنيم به ديگران: «وَ إِيثَارِ الزَّادِ عَلَى دَوَامِ الْأَوْقَاتِ»[54] و اين زاد و توشه خودت را ايثار کن، برای اينکه اين اوقات برای شما و اين برکات بماند اين تا اينجا حضرت به عنوان مقدمات حج، دوتا نکته هم عرض کنم ديگر عرضم تمام.
وقتی میخواهی غسل احرام کنی امام صادق فرمود چه جوری غسل کن؟ «ثُمَّ اغْسِلْ بِمَاءِ التَّوْبَةِ الْخَالِصَةِ ذُنُوبَكَ»[55] وقتی میخواهی غسل کنی، برای محرم شدن غسلت با آب توبه غسل کن، يعنی آنجا تصميم بگير خدايا با اين آبی که دارم خودم را شستشو میدهم خودم را از همه گناهان دارم پاک میکنم يعنی همان لحظه در حال غسل دادن نگاهت اين باشد، بعد لباس احرامی میخواهی بپوشی، آقا فرمود: «وَ الْبَسْ كِسْوَةَ الصِّدْقِ وَ الصَّفَاءِ وَ الْخُضُوعِ وَ الْخُشُوعِ»[56] احرامت را که داری تن میکنی با اين نگاه بگوش، لباس صداقت راستی، لباس صفا، لباس خضوع و لباس خشوع در پيشگاه خدا ديگر از اين به بعد لباس تکبر تنت نکنی، از اين به بعد خدای ناخواسته خلاف صدق عمل نکنيم، در لباس احرام يک وقت يک جور ديگر رفتار نکنيم: «وَ أَحْرِمْ عَنْ كُلِّ شَيْءٍ يَمْنَعُكَ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ»[57] وقتی که محرم شدی تلبيه میگويي، خودت را از هر چيزی که از يادت خدا تو را باز میدارد خودت را محروم کن و خودت را در قرنطينه قرار بده، ديگر مراقب باش، نه فقط در حال احرام در بازگشت هم همين باش، خب ادامه فرمايش امام صادق بخش ديگری از کارهايي که ما در اين حج بايد انجام بدهيم و مناسک را انشاءالله شب آينده، اسرار اقتصادی حج را هم ما فردا شب برای شما بگوييم، اسرار اخلاقی گفته شد، اسرار عرفانی اشارهای شد، اسرار اقتصادی که اصلاً اين حجی هم که آمديد چه برکاتی دارد؟ اصلاً يکی از برکات حج اين است که ديگر روی گدايي پيدا نمیکنيد، محتاج خلق نمیشويد برای خدا هزينه کرديد ديگر دستت نياز به خلق پيدا نخواهيد کرد، خب بسنده کنيم اين سفر سفری است که از خدا بخواهيم توفيق زيارت مولايمان صاحبالزمان را خداوند به همه ما عنايت کند.
در يکی از سفرها اين را بگويم خانمها بشنويد يک خانم متدينه مؤمنهای شيرازی بود، گفت حاجآقا من از قبل از سفر با خودم میگفتم خدايا میشود منی ناقابل توفيق زيارت مولايم صاحبالزمان را پيدا کنم، گفت بعد از ايام حج بود پشت مقام ابراهيم ايستاده بودم جمعيت داشتند طواف میکردند، و ديدم عدهای میآيند زير در کعبه، زير در کعبه حالا اينها هم اسراری دارد عرض کردم اعزه علما و روحانيون محترم کاروانها قطعاً ارشاد میفرمايند و مطالب را میگويند، اين بين رکن و مقام جايي است که امام زمان وقتی ظهور میکنند خودش را به عالميان معرفی میکنند، و اين زير در کعبه هم دعا دارد و جای بسيار با عظمتی است گفت من ديدم زائرها میروند مردها هجوم میآورند برای دعا کردن، گفتم ما زن هستيم در اين جمعيت نمیتوانم بروم جلو، محرم و نامحرم میشود، گفت همين طور که ايستاده بودم متوسل به آقا امام زمان شدم يک وقتی ديدم آقای در جامه لباس عربی از کنار من عبور کرد خطاب به من فرمود دخترم بيا، گفت پشت سر اين خانم مال شيراز است اين را ديگر مال آيتالله العظمی اراکی نيست، خانمها اين خانم در شيراز است گفت دنبال اين آقا رفتم، ديگر مثلاً مثلی که دالون باز شد اين آقا رفت، دست گذاشت زير آستانه در کعبه رو ديوار زير دست اين آقا کس ديگر نبود، گفتند برو دعا کن، گفت من يک چند دقيقهای داشتم دعا میکردم بعد گفتند کافی است برگردد، گفت برگشتم کسی را نديدم:
همهجا بروم به بهانه تو، که مگر برسم در خانه تو
همهجا دنبال تو میگردم، که تويي درمان همه دردم
يا اباصالح مددی مولا، يا اباصالح مددی مولا، يا اباصالح مددی مولا
گل زيبای شجر طاها، به کجايي ای پسر زهراء
تو به سان يوسف کنعانی، که نام از ديدهای انسانی
يا اباصالح مددی مولا،
اللهم عجل لوليک الفرج و سهل له المخرج و اوسع له المنهج.
[1] آلعمران97.
[2] آلعمران96.
[3] آلعمران97.
[4] كتاب سليم بن قيس الهلالي ج1 ص287.
[5] بقره201.
[6] آلعمران97.
[7] آلعمران97.
[8] آلعمران97.
[9] آلعمران97.
[10] آلعمران97.
[11] آلعمران97.
[12] آلعمران97.
[13] آلعمران97.
[14] آلعمران97.
[15] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.
[16] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.
[17] كامل الزيارات النص ص103.
[18] آلعمران97.
[19] آلعمران97.
[20] صافات107.
[21] جامع الأخبار(للشعيري) ص185.
[22] صافات107.
[23] آلعمران97.
[24] آلعمران97.
[25] شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني) ج1 ص330.
[26] آلعمران97.
[27] مصباح الشريعة / ترجمه مصطفوى متن ص93.
[28] ذاريات50.
[29] ذاريات50.
[30] الكافي (ط - الإسلامية) ج4 ص256.
[31] علل الشرائع ج2 ص404.
[32] تحف العقول النص ص121.
[33] تحف العقول النص ص121.
[34] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص176.
[35] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ج13 ص371.
[36] بقره156.
[37] الصحيفة السجادية ص92.
[38] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[39] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[40] مصباح الشريعة ص163.
[41] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[42] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[43] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[44] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[45] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[46] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[47] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[48] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[49] فاتحه2.
[50] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص97.
[51] ابراهيم7.
[52] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[53] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[54] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[55] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[56] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.
[57] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج96 ص124.