استادحدائق روز دوشنبه 20 فروردین ماه 1403 مصادف با بیست و هشمین روز از ماه مبارک رمضان در مسجدالرسول(ص) شیراز به بیان ادامه سلسله مباحث عوامل رحمت از نگاه قرآن پرداختند. 

دانلود

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيم‏»[1].

صدق الله العلی العظيم

در ادامه عرايض جلسات گذشته امروز آيه­ای که تلاوت شد از سوره مبارکه توبه آيه هفتاد و يک از آياتی است که خداوند نويد رحمت و برکات خودش را بيان می­فرمايد اما در اين آيه يک دستور شش ماده­ای است که بعضی از اين فرازها در آيات ديگر هم به عبارتی اشاره شد، خداوند در اين آيه شريفه می­فرمايد: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»[2] مردان مؤمن و زنان مؤمنه بخشی از اين­ها اولياء بعض هستند ولی يکديگر هستند دوست يکديگر هستند ديروز هم آيه­ای تلاوت کرديم بحث مجلس ما بود: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ»[3] مؤمنين برادران يکديگر هستند در اين آيه خدا می­فرمايد اولياء هم هستند، ولی هم هستند يعنی بايد احساس تکليف بکنند نسبت به يکديگر، تراز تعهد ايمان است حالا قوميت و عشيره اين­ها يک بحث است اما قرآن می­فرمايد نگاه­تان مؤمن نسبت به مؤمن خودش را ولی بداند مکلف بداند که اگر می­تواند گرهی را باز کند، مشکلی را حل کند، قدمی بردارد مضايقه و کوتاهی نکند: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»[4] مردان مؤمن و زنان مؤمنه بعضی اولياء بعضی هستند خب اين اولياء بودن، ولی يکديگر بودن در يک روايت امام صادق چندتا وظيفه را نسبت به مؤمنين ذکر می­کنند رفيق خوب و مؤمنی که بايد ولی باشد حضرت می­فرمايد مؤمنين بايد بهم اين گونه باشند: «أَنْ يَرَى زَيْنَكَ زَيْنَهُ وَ شَيْنَكَ‏ شَيْنَهُ»[5] ببينيد اين­ها کدهای است که امام صادق می­فرمايد زينت مؤمن را زينت خودت ببينی، سر افکندگی او را سر افکندگی خودت ببينی، شکست مؤمن را مؤمن شکست خودت بدان، موفقيت مؤمن را مؤمن موفقيت خودت بدان، آقا به ما ربطی ندارد هرچه می­خواهد سرش بيايد اين نشد آنچه خدا می­خواهد مؤمنين بايد نسبت به يکديگر متعهد باشد: «أَنْ يَرَى زَيْنَكَ زَيْنَهُ وَ شَيْنَكَ‏ شَيْنَهُ‏... لَا يُسْلِمَكَ عِنْدَ النَّكَبَاتِ»[6] امام صادق می­فرمايد مؤمنين نسبت به يکديگر بايد اين جوری باشند همديگر را در گرفتاری­ها ول نکنند گاهی اوقات به قول شاعر می­بينيد يک کسانی دور و برتان هستند، فعلاً دور و برتان هستند چون کار دست­تان است فردا از گرفتند شما را خدای ناخواسته دو ماه افتادی در بستر کسی سراغت نمی­آيد مرحوم حاج­آقای بلاغتی بودند در شيراز آقای لياقت می­شناختند ايشان را از خطبای به نام اين شهر غالب خطبه­های نهج­البلاغه را ايشان حفظ بود من از خود ايشان شنيدم يک وقتی با مرحوم آيت­الله والد رفتيم ديدن ايشان در منزل بود ديگر بيرون نمی­آمد اين تعبير مرحوم حاج­آقای بلاغت بود گفتند من در اين شهر برای بعضی از خانواده­ها برای سه نسل­شان منبر رفتم پدر بزرگ­هاشان، پدرهايشان بچه­هايشان ايشان گفت دو سال افتادم در بستر يک نفر از اين­ها سراغ من را نگرفت، اين رفيقم نبوده، رفيق خوب رفيقی است که در گرفتاری­ها سراغتان را بگيرد احوال بگيرد آقا فلانی کجاست؟ فلانی پيدايش نيست مدتی نمی­بينيم او را ما واقعاً نسبت به تمسک به سيره پيامبر خيلی­هايمان ضعيف هستيم، پيامبر اگر کسی را سه روز نمی­ديدند سه روز در جمع مؤمنين سراغش می­گرفتند فلانی کجاست؟ اگر می­گفتند يا رسول­الله مسافرت است پيغمبر می­فرمودند که انشاءالله به سلامت برگردد دعايش می­کرد اگر می­گفتند يا رسول­الله در شهر است ولی گرفتار است نرسيده بيايد پيغمبر می­فرمودند اگر ديديد سلام برسانيد بگوييد رسول­الله حالت را پرسيد، اگر می­گفت يا رسول­الله بيمار است پيغمبر می­فرمود پاشيد برويد ديدنش حالا ما گاهی اوقات از حال همديگر زمانی با خبر می­شويم که آگهی فوت را روی ديوار می­بينيم، آقای فلانی رحمت خدا رفت، می­گويند بابا مجلس يک و نيم سالش است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»[7]«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»[8] امام صادق فرمود مؤمن نسبت به مؤمن بايد در گرفتاری­ها هم ول نکند در سختی­ها در شدائد آن­جاهايي که شما گرفتار نيستيد خب کسی هم دور شما نباشد نيست آن وقتی که انسان گرفتار است مريض است مشکل دارد مؤمن اگر متوجه شد، بی­تفاوت نبايد باشد: «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»[9].

خب يک دستور شش ماده­ای خدا برای مؤمنين بيان می­کند بحث ما در ماه رمضان موجبات رحمت از نگاه قرآن بود در اين آيه خداوند برای مؤمنين و مؤمنات شش­تا دستور نام می­برد دستور اول: «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ»[10] اين­ها امر به معروف را فراموش نمی­کنند، يعنی اول نسبت به همديگر تذکر می­دهند آقای حاجی، آقای حاجی را دوست می­داری اگر يک اشتباهی از ايشان ديدی محترمانه حالا من يک جلسه را جلسه پايانی ما يکی از مسائلی که در جامعه بايد بهش توجه جدی بشود بحث امر به معروف و نهی از منکر است اما بد اجراء می­شود زدگی ايجاد می­کند چون بلد نيستيم چون تا می­خواهيم حرف بزنيم اول اخم می­کنيم صدايمان را خشن می­کنيم و حال آن­که اين نيست خدا به حضرت موسی وقتی می­فرمايد موسی با هارون برادر، برويد سراغ فرعون، ببينيد اين ابلاغيه خداست جوان­های ما بدتر از فرعون اند: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏»[11] لين به فرعون حرف بزنيد فرعونی که خدا می­دانست فرعون آدم شدنی نيست يک، موسی هم با علم نبوتش می­دانست که فرعون به راه نمی­آيد اين برای من و شما درس است حاج­آقا با جوانت می­خواهی حرف بزنی درست حرف بزن، من ديشب يکی از عزيزان روحانی خاطره­ای داشت نقل می­کرد گفت حاج­آقا در همين اسفند ماه رفتم در يک دبيرستان دخترانه­ای  برای سخنرانی، گفت در جمعی که دخترها نشسته بودند بعضی­ها عمدتاً تا ديدند يک آخوند آمد در سالن روسری­هايشان را ورداشتند عمداً، گفت من صحبتم را شروع کردم صحبت کردن و حرف­هايم را زدم گفت بعد همان­هايي که روسری برداشتند گفتند ما سؤال داريم خب بابا اين بابايش جوابش نداده مادرش فقط کلم پلو درست کرده جلوش گذاشته، دوتا کلمه از دين برايش نگفته، بعضی­ها فکر می­کنند پدر يعنی پول درآور، پدر مهم­تر از اقتصاد زندگی اقتصاد معنويت توست و خانواده­ات، آقا بچه­مان از دست رفت خب چقدر کار کرديم که از دست رفت اصلاً کار کردی و از دست رفت، گفت شروع کردند اين­ها سؤالاتی داشتند نسبت به بحث حجاب گفتند گفتند، گفت به مدير مدرسه هم گفتم راحت باش بگذار اين­ها حرف­هايش را بزنند، گفت حاج­آقا خدا شاهد است جلسه داشت پايان می­رسيد تمام اين­ها روسری­هايشان را سر کردند من به يکیش هم نگفتم رو سری سر کن، خب بابا اين دختر نشنيده اين حرف­ها را در خانه، نشنيده اين حرف­ها را از بزرگترهايش اين­که قرآن می­فرمايد: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ»[12] بابا خوبی­ها را تذکر بدهيد بدي­ها را هشدار بدهيد، طرف می­گويد نمی­دانم، نمی­دانستم، من در همين بلوار شهيد چمران يک وقت عرض کردم شروع اين کار مشاوره­ای در بلوار شهيد چمران از يک خانم دختر جوانی شروع شد، شب جمعه­ای بود ما در همين بلوار شهيد چمران ميزی گذاشته بوديم رو ميز يک تابلو گذاشتيم پرسمان دينی، يک خانم جوانی آمد سال هشتاد و نه، اصلاً اين خانم حجابش خيلی پايين، يعنی حالا يک جايي عرض کردم گفتم دو از بيست زيادش بود آن سال، يک شلوارکی، نواری رو سرش بود هفت قلم آرايش مثل عروسی که می­خواهد برود حجله، اين تا ديد ما نشستيم پشت ميز و تابلوی است گفتمان دينی، آمد سمت ما مردم اميرالمؤمنين می­فرمايد پيغمبر: «طَبِيبٌ‏ دَوَّارٌ»[13]بود يعنی پزشک سيار کوچه به کوچه، خانه به خانه، چهره به چهره به دنبال مردم بود، ما نشستيم متأسفانه بيايند سراغ­مان! آقای حاجی برو سراغ آن عزيزی که در خانواده­ات دارد از دست می­رود و دارد تباه می­شود شما برو سمتش آن­که نمی­آيد شيطان هم نمی­گذارد بيايد، تو برو آنی­که در بلوار شهيد چمران است پای منبر نمی­آيد منبر تو برو آن­جا اين خانم تا ما را ديد آمد سمت ما اصلاً همين خانم شد عامل حرکت در مشاوره­ای در بلوار شهيد چمران بارها من اين را گفتم و قيامت مراقب باشيم شرمنده نشويم در پيشگاه خدا در کوتاهی که بعض­هايمان داريم می­کنيم در ارشاد نسل جوان­مان، افراد طينت­شان پاک است عناد هم به دين ندارند، حالا چهارتا کلمه حرف ناسزا هم می­زند اين هم از بی­معرفتی­اش است از بی­آگاهی­اش است و الا امام رضا فرمود مردم اگر حق را بفهمند ما را بشناسند از ما تبعيت می­کنند اين خانم آمد سمت من، من ديدم اين خانم با اين وضع شب جمعه در اين تردد بلوار شهيد چمران، گفتم حتماً می­­خواهد بيايد يا يک خرده­ای بگيرد، ايرادی بگيرد مطلبی بگويد اول که با من رو به رو شد سلام کرد ما بعضی­هايمان ادعای دينداری­مان می­شود عارمان می­شود سلام کنيم به همديگر پرت هستيم رسول­الله فرمود من تا زنده هستم سلام کردن را به بچه­ها در کوچه­ها ترک نمی­کنم حاج­آقا نه سلام به همکارت نه سلام به فرزندت، نه سلام به همسرت، سلام به بچه­های که نمی­شناسند تو را در کوچه­ها اين کار پيغمبر بود، ما سلام می­کنيم ما نگاه می­کنيم سلام­مان کنند، بچه­مان می­آيد منزل سلامت را خوردی، چرا سلام نمی­کنی؟ رسول­الله در سلام کسی بهش سبقت نمی­گرفت، خب برگ برنده هم دست: «َالسَّابِقُون‏»[14] است سابقون يعنی کسانی که سبقت در کار خير بگيرد، سلامت زودتر کرديد شصت و نه­تا ثواب به شما می­دهند، آن­که جوابت می­دهد يکی بهش می­دهند اين خانم تا رسيد به ما سلام کرد، اصلاً من انتظار نداشتم، بعد گفت آقا نگاه به قيافه من نکنيد، من نمازهايم را اول وقت می­خوانم الآن هم نماز خانه­ام نماز را در اين نمازخانه شهيد چمران خواندم آمدم، گفت يک سؤال دارم از شما من حالا ذهنم اين بود که سؤالی مثلاً اجتماعی و مثلاً ايرادی به حالا يا حکومت يا اسلام می­خواهد بگيرد، گفتم بفرماييد سؤالت را گفت من مقلد آيت­الله العظمی مکارم هستم، هفته آينده سال خمسی من است يک ميليون تومن پس انداز دارم که اضافه آوردم اين يک ميليون را می­خواهد خمسش را بدهم يا نه؟ آقايون آدم هست هشتاد سالش است خمس نمی­دهد، نمی­دهد که نمی­دهد مسخره هم می­کند اين خانم دختر جوان که شما می­ديديد می­گفتيد لائيک است لامذهب است اين­که امام رضا می­فرمايد هيچ­گاه احساس خود بهتری به خودتان راه ندهيد، امام رضا می­فرمايد مردمی که می­بينيد دو دسته هستند يا ظاهراً از شما بهتر هستند بگوييد خدايا ما را هم مثل اين خوب کن، يا ظاهراً از شما ضعيف­تر هستند و عقب­تر هستند باز نگوييد من بهتر هستم بگوييد اين خانم، اين آقا ظاهرش آلوده است يک باطن پاکی دارد که آن باطن پاک آشفتگی ظاهرش را اصلاح می­کند من ظاهرم آراسته است يک آشفتگی باطنی دارم که می­زند آراستگی ظاهری­ام را هم خراب می­کند: «لَا يَرَى‏ أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي»[15]زود قضاوت نکنيم زود نمره ندهيم من ديدم اين خانم را چندتا ويژگی، يکی پيش سلام شد گفت نمازم را اول وقت می­خوانم، تقليد می­کنم، خمس را قبول دارم، نکاتی که بعضی­ها ازش دور هستند من نظر آيت­الله العظمی مکارم را بهش گفتم، بعد تشکر کرد آمد برود البته اين را هم بگويم اين را هم گفت اين هم واقعاً مايه تعجب است، ما همين کار مشاوره­ای در بلوار شهيد چمران وقتی می­خواست شروع بشود شب اولی که ما می­خواستيم ميز و صندلی بگذاريم در پياده­رو بلوار شهيد چمران من بيست و چهار ساعت قبلش با خيلی­ها مشورت کردم، خيلی­ها يعنی چه کسانی؟ يعنی متدينين، يعنی مؤمنين، يعنی حزب­اللهی­ها، بعضی از علما، عمدتاً گفتند اين کار را نکن، گفتند آقای حدائق نکن، آبرويت می­رود بلوار شهيد چمران جای کار نيست، شما مسجد داري، دفتر داری، بنشين مسجد کسی کار دارد بيايد آن­جا شما چرا می­روی آن­جا من اولين تشکر از اين کاری که صورت گرفت که تا الآن بيش از نهصد هزار جلسه مشاوره­ای رايگان از سال هشتاد و نه تا الآن داده شده بدون دريافت يک ريال پول، می­دانيد مشوق اوليه­اش چه کسی بود؟ همين خانم، اين خانم وقتی آمد اول تشکر کرد، گفت آقا من اول آمدم از شما تشکر کنم، ديدم اين­جا نشستيد زديد گفتمان دينی، و گفت که شما مردم را در يک مقطعی رها کرديد خيلی خانواده­ها آسيب ديدند بعضی خانواده­ها دچار شکست شدند از نظر اخلاقی بعد گفت دير آمديد ولی خب شد آمديد، اين تشکر از اين خانم بود، من با بعضی از نماز شب­خوان­ها مشورت کردم گفتند آقا اين کار را نکن، خدا رحمت کند مرحوم آيت­الله ابطحی را آقای حاج سيد محمدباقر ابطحی ايشان آمد شيراز شرح اين جريان را من گفتم ايشان متأثر شد گفت آقای حدائق مشمول اين روايت پيغمبر هستی که رسول­الله فرمود «إن الله يؤيد هذا الدين ولو بالرجل الفاجر»[16] پيوسته خدا دين را حمايت می­کند ولو به يک انسان فاسق ايشان گفت اگر آن شب يک متدين، يک مذهبی يک روحانی می­آمد می­گفت دستت درد نکند، شما می­گفتيد خب اين کارش است اين نگويد چه کسی بگويد؟ اما خدا کسی را فرستاد که اصلاً شما درصدی احتمال نمی­داديد حمايت کند و او تشکر کرد، اول تشکر کرد بعد مسأله­اش را پرسيد من نظر آيت­الله مکارم را برايش گفتم، آمد برود گفتم خواهر من يک سؤال دارم، گفت بفرماييد، گفتم شمايي که نماز اول وقتت ترک نمی­شود مقلد آيت­الله العظمی مکارم هم هستی، خمس هم می­دهي من يک سؤال دارم از شما، شما نظر آيت­الله العظمی مکارم و نظر دين را نسبت به پوشيش خودت در جامعه می­داني؟ آقايون اين حرف شيراز شماست، اين حرف سال هشتاد و نه، سيزده سال قبل، با کم و زيادش چهارده سال الآن رفتيم در چهارده، سيزده سال تمام و شروع چهارده، اين حرف همين شهر است گفتم شما نظر آيت­الله العظمی مکارم را در امر حجاب هم می­دانيد؟ گفت نه نظر ايشان چه است؟ گفتم شما می­گوييد من مقلد ايشان هستم گفتم نه نظر ايشان نظر اسلام اين است اسلام به شما اجازه نمی­دهد با اين وضع در انظار عمومی حاضر بشوی حضار محترم به اين ماه مبارک رمضان قسم گفت نمی­دانستم به داد اين جوان­ها برسيد، زودی تکفيرش نکن، نشنيده، نمی­داند، نگفتند برای او، جبهه می­گيرد موضع می­گيرد، گفت نمی­دانستم من يک رساله آيت­­الله العظمی مکارم بود دادم بهش گفتم اين رساله را برو با دقت مطالعه کن، تشکر کرد و رفت به بعضی از دوستان گفتم از فردا شب ميزهای مشاوره را بياوريد، آن سال تا ساعت دو سه بامداد دوستان اهل علم ما مشاورها می­آمدند چهارده­ تا پانزده ­تا می­نشستند مردم می­آمدند مشاوره می­شدند خب بله نمی­دانند يک بخشی از اين فاصله گرفتن­ها نمی­شناسند نمی­دانند شما ببينيد در شام يزيد تبليغ کرده بود ما خارجی آورديم، ورود حضرت زينب به شام هزارتا زن رقاصه دور کجاوه حضرت زينب می­کوبيدند می­رقصيدند و شادی می­کردند دوتا سخنرانی در شام اتفاق افتاد خطبه امام سجاد و يک نطق حضرت زينب خطاب به يزيد و بعد هم زنان شامی، کار به جايي رسيد که همان زن­هايي که می­آمدند می­رقصيدند می­آمدند عرض ادب می­کردند تسليت می­گفتند خانم ما نمی­دانستيم که شما فرزند زادگان پيغمبر هستيد، به ما گفته بودند خارجی آوردند، اين­ها عناد نداشتند نمی­دانستند جهل داشتند، و بدترين دشمن انسان هم جهالت است که نداند، لذا اين امر به معروف و نهی از منکر يعنی کمک کنيد مردم را از اين جهل­ها بيرون بياوريد با زبان خير، ما بعضی­هايمان منتظر نتيجه هستيم اين هم اشتباه است حالا من عرض کردم، من در شرائط امر به معروف، مراتب امر به معروف و ويژگی­های آمر به معروف و ناهی از منکر می­خواهم روز پايانی صحبت کنيم که همه ما وظايف­مان را بفهميم من چرا اگر حرف می­زنم اثر نمی­کند؟ چون روشش را بلد نيستم.

من همين در مسجدالرسولی که وارد شديد يک ظهری آمدم بيايم در مسجد، يک پيرمردی داشت رد می­شد حالا يک چيزی هم رو کولش بود تا ما را ديد گفت خدا ريشه­تان را بکند، خدا از روی زمين ورتان دارد، بدبخت کرديد ما را بلند بلند می­گفت گفت و رفت من هم داشتم می­آمدم مسجد، تا شنيدم برگشتم، رفتم دنبالش آقا می­خواهی خراب­ترش کنی يا می­خواهی درستش کنی؟ مسأله، تو می­خواهی اين پيرمرد را بياوری در راه، يا اين پيرمرد را بی­راهه­تر کنی؟ من رفتم ديگر داشت می­رفت دست گذاشتم رو شانه­اش گفتم سلام عليکم، يک نگاهی به من کرد گفت حاج­آقا سلام عليکم مخلص­تان هستم، چاکرتان هستم فدايتان می­شوم گفتم خوبی؟ گفت الحمدلله خب اين داشت دری‌وری می­گفت با يک سلام عوضش کرديم عوض هم نشده باشد بعد که برود برای هر کسی نقل بکند بگويد من فحش دادم او سلامم کرد می­گويند عجب آدم بی­معرفتی هستی تو بابا، امر به معروف راه دارد آداب دارد، می­گويند ادب آداب دارد ما در آدابش حرف نمی­زنيم چرا اولياء الهی قلب را تسخير می­کردند ما نمی­توانيم آن­ها چه جوری حرف می­زدند؟ آن­ها چه جوری سخن می­گفتند؟ خب اين را حالا ويژگی­های که يک آمر به معروف و ناهی از منکر بايد داشته باشد که يکی از آن­ها اين است که اول من چيزی که می­خواهم بگويم خودم هم عمل کنم، آقا نشستی داری تلويزيون نگاه می­کنی، خودت نماز نخواندی هی به بچه­ات می­گويي پاشو نماز بخوان، يک سالی ما مشهد بوديم يک جمعی نشسته بودند يک از ثروتمندهای شيرازی گير داده بود به يک جوانی می­گفت خمس می­دهی، سال خمسی داری، خمس بده خمس خوب است، حرف­هايش را که زد بعد بهش آهسته گفتم حاجی خودت خمس می­دهی؟ گفت ما بازار شلوغه يک خرده حساب و کتاب­ها در هم است، من يک وقتی خدمت آيت­الله العظمی حاج شيخ بهاءالدين محلاتی رسيدم يک صد هزار تومن به ايشان دادم بعد خدمت آيت­الله حاج شيخ مجدالدين محلاتی رسيدم يک صد تومن هم به ايشان دادم، يک صد تومن هم به حاج­آقاتان دادم ميلياردر شهر گفتم بقيه پول­هايت را هم بگذار خود آقا که آمدند حضرت که آمدند بده به حضرت خب مرد حسابی تو خودت نمی­دهی بعد می­گويی خمس بده: دو صد گفته چون نيم کردار نيست! امام صادق فرمود با رفتارهايتان مردم را به ما تشويق کنيد: «كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»[17] می­خواهی ياد بدهي به بچه­هايت غيبت نکردن را وقتی جلوت دارند غيبت می­کنند بگو غيبت نکنيد، خودت غيبت نکن، خودت ادب داشته باش تا ادب را بياموزند بابايت زنده است جلو چشم بچه­هايت دست بابايت را ببوس، صدايت را بلند کردی، صدا رويت بلند می­کنند بی­حرمتی کردی بی­حرمتی را داری ياد می­دهی: «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[18]اين دوتا دستور بله آسيب­ها را ما بايد تذکر بدهيم حالا فرمول و راهکارش را عرض می­کنم: «وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ»[19] از دستورهای ديگر دو دستور ديگر خدا می­فرمايد اگر می­خواهيد مشمول رحمت الهی بشويد نمازهايتان را برپا داريد، زکات­هايتان را بپردازيد حقوق ضعفاء را از مالتان خارج کنيد: «وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[20] از خدا و پيغمبر هم اطاعت کند، اين چهار گزينه پايانی، نماز، زکات، اطاعت از خدا و اطاعت از رسول، آيات ديگری را ما در اين ماه رمضان ذکر کرديم که در آيات ديگر هم به عنوان معيارهای رحمت خدا ياد نموده، خدا می­فرمايد اين دستور شش ماده­ای را رعايت کرديد اولئک سيرحمهم الله اين­ها کسانی هستند که خدا اين­ها را مشمول رحمت خودش قرار می­دهد: «إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيم‏»[21]خداوند عزيز است، مقتدر است، با عزت است، و خداوند حکيم است يعنی خداوند با خبر است از حال ما، من چندتا نکته ذيل اين آيه بگويم عرايض را جمع­بندی کنم، اول خواهران محترمه، برادران عزيز زن و مرد در اصلاح جامعه نقش دارند قرآن می­فرمايد: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ»[22] نه فقط مردان مؤمن امر به معروف کار زن­ها هست کار مردها هم هست، نهی از منکر هم رسالت مردهاست هم رسالت زن­ها، هردو نقش دارند اصلاح جامعه اين يک نکته مهمی است که تأثيرگذار هستند زن و مرد در رشد و تعالی جامعه نسبت به يکديگر، نسبت به مؤمنين.

 نکته ديگر خداوند سبحان مؤمنين را در جامعه اسلامی نسبت به يکديگر حق ولايت و نظارت داده، بله نسبت به برادر ايمانی خودم، دوستان مؤمن خودم ولايت دارم بايد تذکر بدهم، بی­تفاوت نبايد بگذرم و بی­تفاوت نبايد باشم اين هم مطلب ديگر و از اين آيه استفاده می­شود که امر به معروف و نهی از منکر يک تکليفی است برای تمام مردان و زنان مؤمنه البته حالا با آن معيارهای که عرض خواهيم کرد، امکانات اگر افراد دارند، تمکن اگر دارند از اين فرصت­هايشان بايد استفاده کنند، حالا تمکن هم پول نيست يک وقت يکی مقام دارد، مدير اداره است، يک کسی بزرگ خانواده است يک کسی يک­جايي حرفش را گوش می­کنند اين­ها همه­اش تمکن است از اين فرصت بايد راستای اجراء اوامر الهی استفاده کند، اين­که خدا می­فرمايد: «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ»[23] اين يعنی وقتی می­خواهی حرف بزنی، طرف مقابلت را خودت ببين، خودت را ولی او ببين، ما متأسفانه بعض وقت­ها حرف که می­زنيم طرف احساس می­کند می­خواهيم خرابش کنيم، او بايد احساس کند که دوستش داريد، يک حديث از اميرالمؤمنين می­فرمايد قلب انسان­ها وحشی است: «قُلُوبُ‏ الرِّجَالِ‏ وَحْشِيَّةٌ»‏[24] شما در مراوده­تان با ديگران که رو به رو می­شويد بالاخره همديگر را نمی­شناسد بعد امام می­فرمايد: «فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْه»‏[25]اگر توانستی اين قلب را تسخير کنی حرفت اثر می­کند، اقبال به تو می­کنند، رو به تو می­آورند بعضی­ها ديديد قلب­ها را تسخير کردند حالا عنوانی هم ندارد همه دوستش می­دارند بعضی­ها می­بينيد ثروت الی ماشاءالله قدرت نگفتنی می­ميرد اصلاً بی­اعتناء می­شوند با او، اين اقبال مردم در گرو تسخير قلب است لذا در اين آيه شريفه هم خداوند محبت را جزء وظايف مؤمنين نسبت به يکديگر می­داند، يعنی حرف وقتی می­خواهيد بزنيد حرف يک جوری بزنيد که ولی خودتان ببينيد طرف را دوست ببينيد بفهمد که می­خواهيد رشدش بدهد، تصور برايش نشود که می­خواهيد خرابش کنيد، باز ببينيد ما يکی از مشکلات­مان همين است که عيب­ها را در جمع می­گوييم اين اشتباه است حالا يک جمعی نشستند طرف يک اشتباه می­کند يا يک خطا می­بينيم خطايش را در جمع بازگو می­کنيم اين بی­آبرو می­شود جلو جمع، در روايت داريم تذکرهای تنبيهی و هشدار دهند و اصلاحی در خلوت بگوييم، اگر از يک کسی يک عيبی ديديد بکشيدش کنار آقای فلانی اين حرف حرف درستی نبود اين کارت کار درستی نيست آبرو جلو ديگران نرود آن­چه که بايد در جمع گفته شود خوبی­هاست يعنی يک وقت بخواهيد از يک جوانی تشويق کنيد در جمع بگوييد آقا اين فلانی اين اخلاق خوب را دارد و ما داريم ازش تجليل می­کنيم ياد بگيرد ديگران، بالاخره دانش آموز آمده نماز وظيفه است تشکر کرد تجليل کرد از اين کار خوب در جمع، ولی اگر همين دانش آموز يک اشتباهی کرد اين را نبايد در جمع در جمع خرابش کردید: « مَنْ‏ وَعَظَ أَخَاهُ‏ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِيَةً فَقَدْ شَانَهُ»[26] کلام مولاست حال اگر نگاه نگاه مهرورزی باشد قطعاً اين مسائل رعايت می­شود، خب خود ايمان در اصلاح جامعه و فرد نقش بسزايي دارد قرآن می­فرمايد: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ»[27] مؤمن اگر بوديد اصلاً خود اين ايمان سازنده است من کراراً عرض کردم ما نوح آسيب­هايي که نه در مملکت ما در سراسر دنيا داريد می­بينيد از بی­ايمانی است از بی­معرفتی است شما ببينيد چه کسانی ظلم می­کنند، چه کسانی آبرو می­برند، چه کسانی جنس تقلبی دست مردم می­دهند؟ چه کسانی رحم و مروت ندارند شما بررسی کنيد مؤمنين هستند، مؤمن واقعی اين جوری است اين جوری عمل می­کند آنی که مؤمن است وجودش منشأ اصلاح برای جامعه و خانواده است آنی که ضعف ايمان دارد دارد آسيب می­زند شما طلاق­هايتان ريشه در بی ايمانی دارد ريشه در بی­تقوايي دارد اين هم مطلب ديگر که ما اصلاح فرد اصلاح جامعه، ايمان، امر به معروف، نهی از منکر، اقامه صلات، پرداخت زکات، اين­ها تأثيرگذار است در اصلاح جامعه بالاخره يک بخشی هم مردم می­بينيد با حمايت­های مالی جلو از دست رفتن ايمان­شان گرفته می­شود، اين­ها را خدا اين شش دستور را بيان می­فرمايد و لذا وظيفه همه ماست به عنوان يک مؤمن و يک مؤمنه به اين دستورات ششگانه که خدا بيان می­فرمايد عمل کنيم، و اين نکته را هم بگويم ما بايد اول خود عامل باشيم، خود عمل کنيم تا ديگران از رفتار ما فرار بگيرند و بياموزند کاری را که ما از آنها می­خواهيم اين هم مطلب ديگر و بعد اطاعت از پروردگار در رأس مسائل عبادی است اطاعت از پيغمبر در رأس مسائل حکومتی و سياسی است يعنی خدا می­فرمايد: «وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[28] اطاعت از خدا در اوامر معنوی و تربيتی، اطاعت از پيامبر در مسائل اجتماعی و سياسی و اعمال ماست که عزيزان زمينه­ساز رحمت الهی را فراهم می­کند، کارهای ما اعمال ما، موجب می­شود که رحمت الهی بر ما ساری و جاری می­شود و نکته پايانی در ذيل اين آيه شريفه عرض کنم، از اين آيه و آيات فراوانی ما استفاده می­کنيم که زن و مرد در دريافت رحمت الهی يکسان هستند، اين­که بعضی­ها می­گويند اسلام بين زن و مرد فرق گذاشته حرف غلطی است اين از آياتی است تا برای شما گفتند همين آيه هفتاد و يک سوره توبه را بخوانيد هم در اصطلاح جامعه زن و مرد تأثيرگذار هستند، هم در دريافت رحمت الهی يکسان هستند، تبعيض می­دانيد کجا بود؟ تبعيض جايي است که اگر کسی يک مورد آورد من جايزه­اش می­دهم تبعيض يعنی اين­که ما بگوييم عبادت خانم­ها ارزشش از عبادت آقايون کمتر است قرآن اين را نمی­گويد قرآن می­فرمايد: «أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ»[29] زن و مرد مشمول رحمت الهی قرار خواهند گرفت: «أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ»[30]شما روزه خانم­ها ثوابش کمتر از مردهاست معاذ الله بابا بحث ارثيه يک بحثی است که امام رضا جواب دادند اگر می­گويند زن نصف مرد ارث از بابايش ببرد علتش اين است که امام رضا فرمود چون اقتصاد زندگی يا اين­که طلاق چرا دست مردهاست چون شروع زندگی دست زن است ختم زندگی دست مرد است، زندگی دو رکن دارد آغاز، پايان، اسلام می­فرمايد شروعش را خانم تو شروع می­کنی، ختمش را مردم ختم می­کند اين عين عدالت است، تازه اين­جا بايد مردها شکايت کنند بگويند چرا شروع زندگی دست زن­هاست چه جوری شروع دست زن­هاست، خانم­ها صيغه عقد خواندن را بلد نيستند، اگر يک زن و مردی بلد بودند خودشان صيغه بخوانند حالا من ترجمه­اش را می­خوانم ببينيد که شروع که می­کند ختم چه می­کند؟ زن می­گويد من خودم را به عقد شما با اين مهريه در آوردم، اين را می­گويند ايجاب اين يعنی شروع، مرد می­گويد قبول کردم، بله واقعی را مرد می­گويد حالا اين­که عاقد سر جانماز اجازه می­گيرد چون زن بلد نيست صيغه بخواند عاقد می­خواهد از طرف او نبايتاً بخواند می­گويد اين اجازه را بده به من بخوانم، آغازگر زندگی مشترک زن است، پايان دهنده به زندگی مرد است، اسلام می­گويد خانم حواست باشد در شروع بد شروع کردی آن سر ريسمان دست مرد است، يک وقت می­بينی مرد هم بد ختم کرد، ببينيد اين عين عدالت است آقا چرا مثلاً ارثيه زن نصف مرد، امام پاسخ دادند چون اقتصاد زندگی به دوش مرد است، خانم­ها ميلياردر هم باشند وظيفه­ای برای خرج کردن ندارند، تازه زن واجب النفقه مرد است، می­گويند آقا می­خواستی زن نگيری، زن گرفته بايد خرجش بکنی، بايد اداره­اش کنی عيال گرفتی بچه­هايت را تو بايد رزق بدهی، زن کارش تحريم شده مادری در کانون منزل با آن شرائطی که يک جايي يک وقتی در جمعی از مديران گفتم يکی از مديران گفت حاج­آقا اين­ها را رو منبر نگوييد که حضرت عباسی کار ما زار می­شود بلد نيستند بعضی­ها من نمی­خواهم حالا مسأله را هم بگويم که بعد بگوييد آقايون برايمان درد سر درست کرديد، از نگاه اسلام اگر می­خواهيد بکنيد کاملاً عادلانه است اسلام می­گويد خانم تو حق خرج کردن نداری، از تو نمی­خواهم خرج کنی، تو نصف مرد گيرت بيايد مردی که بايد خرج خودش بکند، خرج شما را بکند، خرج بچه­هايش را هم بکند دوبرابر ببرد، در بعضی از ارثيه­ها می­بينيد آنچه که زن می­برد خيلی هم بيشتر است چون اين برای خودش است مرد برای پنج شش نفر بايد خرج کند، حضار محترم اين­ها عين عدالت است در مسائل اخلاقی، در مسائل معنوی زن و مرد در تراز هم هستند: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ»[31]، «و الصالحين و الصالحات»، همه در تراز هم: «أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ»[32] يعنی فرقی نيست نماز زن، مثل نماز مرد است، اگر هردو مقبول باشد حج خانم­ها مثل حج آقايون است، صدقه خانم­ها مثل صدقه آقايون هست هيچ فرقی نمی­کند اين هم نکته ديگر، ذيل اين آيه هفتاد و يک که متأسفانه دشمن کار دارد می­کند من کتابی را ديدم در نيويورک امريکا چاپ شده بود هزار و چهار صد صفحه عنوان کتاب اين بود، از کلينی تا خمينی، هشتصد صفحه اين کتاب فقط پرداخته بود به حقوق زن در اسلام به دروغ، نه به حقيقت، آمده بود سياه نمايي کرده بود يک جمله را گفته بود قبل و بعدش را حذف کرده بود، که آقا زن در اسلام جايگاه ندارد، زن يک موجود منزوی است زن يک عنصر حاشيه نشين است اين حرف­های که دشمن کار می­کند و دشمن دارد تلاش می­کند، من بسنده کنم.

 پروردگارا به عظمت اين ماه مبارک رمضان توفيق التزام به اين دستورات شش ماده­ای که امروز از سوره توبه تلاوت گرديد به همه ما مرحمت بفرما.

 

[1] توبه71.

[2] توبه71.

[3] حجرات10.

[4] توبه71.

[5] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص639.

[6] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص639.

[7] حجرات10.

[8] توبه71.

[9] توبه71.

[10] توبه71.

[11] طه44.

[12] توبه71.

[13] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص156.

[14] واقعه10.

[15] تحف العقول النص ص443.

[16] منیةالمرید ص145

[17] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص77.

[18] توبه71.

[19] توبه71.

[20] توبه71.

[21] توبه71.

[22] توبه71.

[23] توبه71.

[24] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص477.

[25] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص477.

[26] تحف العقول النص ص489.

[27] توبه71.

[28] توبه71.

[29] توبه71.

[30] توبه71.

[31] توبه71.

[32] توبه71.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه