استادحدائق روز پنج شنبه 9 فروردین ماه 1403 مصادف با هفدهمین روز از ماه مبارک رمضان در مسجدالرسول(ص) شیراز به بیان ادامه سلسله مباحث عوامل رحمت از نگاه قرآن پرداختند. 

دانلود

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن حکيم: «وَ الَّذينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُون‏ أُولئِكَ في‏ جَنَّاتٍ مُكْرَمُون‏»[1].

صدق الله العلی العظيم

خدا انشاءالله که توفيق بدهد که آن گونه زندگی کنيم که مرضی ذات مقدس اوست و در چارچوب تربيتی خودمان هم تأثيرگذار در امر تربيت سالم و صالح باشيم، سخن پيرامون اهميت نماز شد که عرض کرديم يکی از عوامل مؤثر در اين­که انسان­ها را مشمول رحمت الهی می­کند خداوند در سوره نور فرمود: «وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون‏»[2] اين کارها را بکنيد اميد است که مشمول رحمت و لطف الهی قرار بگيريد. جلسه امروز را عرض کرديم يک اشاره اجمالی نسبت به نقش تربيتی نماز در زندگی فرد و اجتماعی، اين­ها را چون جوان­ها از ما می­پرسند ما نماز بخوانيم که چه بشود؟ خدا اين­جاست تو که خواندی به کجا رسيدی که ما نرسيديم؟ اين حرف­ها شنيده می­شود خاصيت نماز خواندن من که خدا را قبول دارم، من که خدا را باور دارم نماز ديگر  برای چه بخوانيم، خدا نياز ندارد به نماز، بله اين حرف هم اشتباه است اگر کسی بگويد عبادت کنيد چون خدا محتاج است اين حرف غلط است، حج خدا احتياج به حج من و شما ندارد، خدا احتياجی به نماز من و شما ندارد، خدا احتياج به روزه رفتن ما ندارد، اميرالمؤمنين در نهج البلاغه به همام فرمود: «أفَإِنَّ اللَّهَ ... غَنِيّاً عَنْ‏ طَاعَتِهِمْ‏»[3] خدا از عبادت همه بندگانش بی­نياز است: «آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ»[4] از گناهان تمامی بندگانش هم مصون است و آمين، همان که شاعر می­گويد:

گر جمله کائنات کافر گردند، بر دامن کبريائيش ننشنيد گرد

شما امروز آمديد مسجد به خودتان خدمت کرديد، نمی­آمديد هم از يک توفيقی ما محروم هستيد، روزه رفتيد، نماز خوانديد، قرآن تلاوت کرديد، خير انجام داديد، دستگيری کرديد، هر کاری از دست آمد به خودت خدمت کردی، خدمت به کسی نکردی، بدی کردی به خودت داری بدی می­کنيد، خطا به خودت خطا کردي، احسان به خودت احسان کردی، اين قاعده قرآنی است: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»[5] پس اين نگاه را ما اول اصلاح کنيم که نماز خدمت به خدا نيست حج خدمت به خدا نيست، خدمت به خودماست خداوند بی­نياز انسان­هاست ما هستيم که به نماز محتاج هستيم، ما هستيم که به روزه محتاج هستيم، ما هستيم که به کارهای خير من نيازمنديم، و آثار اين خيرات را در زندگی خدا به ما بر می­گرداند اين نکته اول در پاسخ به اين سؤالی که بعضی­ها می­گويند آقا خدا که نياز ندارد چرا ما انجام بدهيم؟ ما از باب شکرگزاری و سپاسگزاری از بیکران نعم الهی به اين حداقلی خدا برای شکرگزاری تعيين نموده به اين حداقل اکتفاء می­کنيم و الا زيبا می­گويد سعدی،  عجز بشر را، ضعف بشر را در شکرگزاری:

هر نفسی که فرو می­رود ممد حيات است و چون بر می­آيد مفرح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجود و بر هر نعمت شکری واجب، سعدی می­گويد همه نعمت­ها خدا را فاکتور بگير، فقط نفس کشيدنت را شکرگزاری کن، کبد، قلب، مغز، کليه، دست، پا، چشم، همه به کنار، فقط نفس کشيدن می­توانی شکر کنی؟ هر نفسی که فرو می­رود ممد حيات است و چون بر می­آيد مفرح ذات، يعنی شما در هر نفسی دوتا نعمت داريد استفاده می­کنيد شما تا الآن ميلياردها تنفس کرديد در عمرتان، چندتا شکرگزاری کرديد برای همين نفس کشيدن، اگر بخواهيم از دقت عقلی وارد بشويم واقعاً بشر بايد همان بگويد که پيغمبر عرض کرد: «الهى‏ ما عبدناك‏ حق‏ عبادتك‏»[6] خدايا نپرستيديم تو را آن­گونه که بايد بپرستيم و نشناختيم تو را آن­گونه که بايد بشناسيم، عزيزان اين حرف پيغمبری است که نماز شب بر پيغمبر واجب بود، تنها کسی که در اسلام نماز شب برايش واجب بود رسول­الله ما هفده رکعت نماز واجب داريم رسول­الله آن نافله شب يازده رکعت نماز را واجباً به جا می­آورد آن هم که نه با اين سبکی که ما می­خوانيم ما يک زمانی معين می­کنيم در يک مقطع زمانی قبل از اذان وقت سحر بلند می­شويم نيم ساعت، يک ساعت، کم، بيش اين نافله را تمام می­کنيم پيامبر از نيمه شب نماز شب را پخش می­کرد در اين وقت، دو رکعت نافله می­خواند می­نشست مشغول راز و نياز می­شد دو رکعت نافله ديگر بعداً می­خواند دوباره مشغول می­شد يعنی اين يازده رکعت می­آمد در اين باقی مانده شب تا به سحر، در حالات رسول­الله دارد گاهی اوقات اين قدر پيغمبر ايستاده عبادت می­کرد نيمه­شب که گاهی اوقات برای نشستن يا رفتن به سمت بستر می­خواستند حرکت کنند پا خواب رفته بود، پيامبر ديگر می­نشست رو زمين خيزان به سمت بستر می­رفت، شما چندتا آدم را سراغ داريد بگويد من در نماز شب ديگر پام خواب رفت راه نمی­توانستم بروم آن هم آن نماز شبی که رسول­الله می­خواند آيه نازل شد: «طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏»[7] طاها ما قرآن را نازل نکرديم که خودت را به زحمت بيندازي، ببينيد اوج معرفت در پيغمبر شکل گرفته رسول­الله با آن عظمت عبادتش که علی ابن ابی­طالب اميرالمؤمنين يک وقتی آمدند به حضرت گفتند آقا اين همه شما عبادت می­کنيد؟ آقا فرمود من کجا پيغمبر کجا؟ اميرالمؤمنين  با آن عظمت در پيغمبر احساس کمی می­کند آن پيغمبر به خدا عرض می­کند: «ما عبدناك‏ حق‏ عبادتك‏»[8] حالا آقا دوتا کار خير کرده مغرور است گاهی اوقات نماز قضا ندارد می­گويد ما کفش­ما جفت است، من ديدم اين آدم­ها را می­گويد آقا ما ديگر کفش­مان جفت است برای مردن، يعنی آماده هستيم برای مردن، می­گويم آمادگی نشانه دارد، اميرالمؤمنين می­فرمايد نشانه آمادگان سفر آخرت، اول: «أَدَاءُ الْفَرَائِضِ»[9] است واجب زمين مانده ندارند، تو همه واجباتت را انجام دادی؟ گناه در کارنامه اعمال­شان نيست: «وَ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ الِاشْتِمَالُ‏ عَلَى‏ الْمَكَارِم»[10] پيوسته در خدمت به جامعه تلاش می­کنند، خب برگرديم به بحث.

حضار محترم يک آثاری در نماز در زندگی فردی انسان است، اين را حالا مخصوصاً قشر جوان ما که مورد مراجعه ما هستند من از روايات مواردی را دسته­بندی کردم عرض کنم اين­ها آثار فردی نماز است که من اگر نماز خوانديم به اين­ها می­رسم اگر اقامه باشد، اقامه را برگرديد به سخنرانی­های ده دوازده روز قبل ما در اين مسجد امام عسکری چگونه تعريف کرد، اقامه را ببينيد اميرالمؤمنين چگونه تعريف می­کند؟ اقامه اگر باشد می­شود اين از آثار تربيتی نماز در زندگی فردی انسان­ها نماز دژی می­شود در برابر يورش­های شيطان يعنی افرادی که با نماز هستند اين­ها مصونيت برای خودشان ايجاد می­کنند در برابر تسويلات شيطانی مولای متقيان می­فرمايد: «الصَّلَاةُ حِصْنٌ‏ مِنْ‏ سَطَوَاتِ‏ الشَّيْطَان‏»[11] نماز دژی است در برابر يورش­های ابليس، خيلی از اين­هايي که می­بينيد يک روش ديگری را انتخاب کردند بی­راهه دارند می­روند شما اول سؤال از ايشان بپرسيد نماز می­خوانيد؟ خود همين بحث نماز افتاده در مسائل فساد اخلاقی، فساد مالی و مسائل ديگر يک مشکل بی­توجهی به نماز و کمرنگ شدن بحث نماز، آقای مهندسی آمد گفت من دوتا مهندسی دارم، هرجا می­روم شغل گيرم نمی­آيد گفتم نماز می­خواني؟ گفت ای، گفتم خدا می­فرمايد کار اَی، گفت يعنی همه مشکل من در نماز نخواندن است گفتم يکش اين است، من که بيشتر نمی­دانم يکش را گفتی من گفتم، آن هم نماز با آداب، حالا اشاره می­کنيم نماز در وقت نه هر وقتی، مقيد به اول وقت باشيم بله می­خوانيم با سه ساعت تأخير، نماز صبحم را می­خوانم دم دم­های طلوع آفتاد اين ديگر آن اثر را ندارد پيغمبر فرمود فضيلت نماز اول وقت نسبت به نماز آخر وقت همانند فضيلت آخرت نسبت به دنياست، شما آخرت را با دنيا می­توانيد مقايسه کنيد، نماز اول وقت هم قابل مقايسه با نماز آخر وقت نيست خب اين نکته اول: «حِصْنٌ‏ مِنْ‏ سَطَوَاتِ‏ الشَّيْطَان‏»[12]سطوات شيطان جوانی آمد خدمت رسول­الله عرض کردم يا رسول­الله من اهل گناه­های اخلاقی هستم، نماز هم نمی­خوانم، يک کار ديگر را هم گفت اين کار را هم انجام می­دهم، پيامبر خب حالا اگر يک آدم کم ظرفيت، بی­تدبيری بود می­گفت خجالت بکش اين چه نمازی است که تو می­ خوانی با آن کارهای خلافت؟ نمازت به کمر می­خورد؟ رسول­الله فرمودند که نمازت را ترک نکن، به همين­ جوان­هايتان توصيه کنيد بگوييد پدر، مادر نماز را بخوانيد، نماز داروست، ولو حضور قلب هم ندارد تدريجاً اين را تربيت می­کند اين اثر خودش را می­گذارد بعد که رفت پيامبر فرمودند گفتند يا رسول­الله اين کارهای خلاف هم می­کرد، رسول­الله فرمود: «إِنَ‏ صَلَاتَهُ‏ تَنْهَاهُ‏ يَوْماً»[13]اين نماز يک روز نجاتش می­دهد اگر ترک نکند اگر بخواند می­آوردش سرخط بعد مدتی آن جوان آمد عرض کردم يا رسول­الله خلاف­ کاری­ها تعطيل شد، کارهای بیهوده من تعطيل شد و آمد در تراز، دژی است در برابر شيطان اين نکته را ما بگوييم به عزيزان­مان، جوان­مان که اين ارتباط با آفريدگارت که صفر تا بی­نهايتت مال اوست.

خدا رحمت کند مرحوم آيت­الله نهاوندی از علمای بزرگ شيعه است، آن در کتاب خودش می­نويسد يک جماعتی اين­ها قصد تجارت داشتند تجاری بود از منطقه به منطقه ديگر می­خواستند ببرند، خب قديم امنيت نبود، اين­ها در راه گاهی اوقات سارق­ها حمله می­کردند اموال اين­ها را می­بردند اين­ها جمعی می­رفتند که ضريب دفاع­شان برود بالا بتوانند در برابر سارق­ها مقاومت کنند، می­فرمايد در اين کاروان يک تاجری بود اين هرجا اين­ها پياده می­شدند برای نماز و عبادت اين اثاثش را و مال التجاره را ول می­کرد جا نمازش را بر می­داشت می­رفت يک خرده فاصله می­گرفت از جماعت در صحری نماز واجبش را بخواند که حالا حواسش هم پراکنده نشود تمرکز داشته باشد، رفقايش می­گفتند خب آقا کنار مال التجاره­ات را نمازت را بخوان بارهايت را پياده کردی همين­جا سجاده­ات را پهن کن همين­جا نماز بخوان، فاصله می­گيري می­روی راه دور، يک وقتی دزدها حمله می­کنند کنار اموالت نيستند اموالت را می­برند اين تعبيرش هميشه اين بود می­گفت مال من را دزد نمی­برد، می­گفت مال من را دزد نمی­برد، و بعد هم می­رفت توجه به نماز ببينيد توجه کرديد به خدا خدا به شما توجه می­کند: «مَنْ‏ أَطَاعَ‏ اللَّهَ‏ يُطَاعُ‏»[14] می­گويند در يک منزلگاهی رفقايش گفتند سر به سرش بگذاريم اين خيلی آدم دل گنده­ای است رفت برای نماز تمام اثاث­هايش را بردند آن سمت صحری در فاصله دور دست يک مقداری خار و خس هم کندند ريختند رو مال التجاره­اش که ديده نشود، گفتند که حالا بعد که نماز خواند يک خرده يک ترسی به جانش بيندازيم، آن هم داشت در آن طرف صحری ديده نمی­شد داشت نماز می­خواند، اتفاقاً تا اموال اين را بردند يک قسمت ديگر پنهان کردند برگشتند دزدها زدند به قافله، اموال همه را بردند، يک کتک مفصلی هم همه خوردند تنها کسی که کتک نخورد همين بود که آن سمت صحری بود که دزدها نمی­ديدنش، تنها مالی که به دزدی نرفت اموال اين بود که دوستانش بردند آن قسمت صحری پنهان کردند اين بعد از عبادت سر استراحت برگشت ديد همه زخمی، نالان، اوضاع يک اوضاع ديگری است گفت چه شد؟ گفتند هی می­گوييم بمان، ول می­کنی می­روی آخر دزدها حمله کردند اموال همه را بردند تو اگر بودی باز از مال خودت دفاع می­کردی، گفت اموال را بردند گفتند بله، گفت مال من را دزد نمی­برد، گفتند از کجا می­گويي؟ گفت به حرام در نياوردم که به حرام ببرند، اين هم يک بحث است آقا پولم را خوردند کجا خوردی که خوردند؟ بالاخره يک­جاهای اين­ها بی­علت نيست هيچ اتفاقی اتفاقی نيست، امام صادق فرمود مال حلال در دريا بيفتد بر می­گردد، در آتش بيفتد سالم می­ماند مال پاک، مال حلال همه درآمد و دريافتی­مان حلال هم مصرف­مان مصرف حلال، گفتند آقا راست می­گويي ما در حال نماز که بوديد اموالت را برديم آن قسمت صحری پنهان کرديم اين آقا نه کتک خورد نه مالش را برد اين لطف بندگی خداست بندگی کرديد خدا خدايي می­کند.

از آثار ديگر فردی نماز رضايت پروردگار آقا می­خواهيم خدا از ما راضی باشد آقا به ده­تا درمانگاه ساختن که خدا راضی نمی­شود، خدا می­فرمايد اول واجبت را انجام بده، من اول آنچه که از تو انتظار دارم را تو به جا بياور رسول­ خدا به اميرالمؤمنين فرمود يا علی وقتی ديدي مردم سرگرم مستحبات هستند تو به واجباتت بپرداز رضايت خدا در انجام واجبات است يک بخشی از مردم به مستحبات سرگرم شدند از واجبات غافل شدند پيامبر فرمود: «الصَّلَاةُ مِنْ‏ شَرَائِعِ‏ الدِّينِ‏ وَ فِيهَا مَرْضَاةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِيَ مِنْهَاجُ الْأَنْبِيَاءِ»[15] نماز شريعت دين است و در نماز رضايت الهی است و نماز راه انبياست اين هم نکته ديگر که بگوييم آقا خدا از ما راضی بشود، راه خشنودی خدا بر پايي نماز است، نکته ديگر از آثار تربيتی نماز در زندگی انسان­ها بازداری انسان­ها از تکبر نماز انسان­ها را از تکبر حفظ می­کند ديديد بعضی­ها يک وقتی پول می­آيد، سواد می­آيد موقعيت می­آيد قيافه می­آيد، زيبايي می­آيد، زور بازو می­آيد، فخر می­فروشد گردن کلفتی می­کند علت اين­ها اين است که با آن فرهنگ نماز آشنا نشده، آن­هايي که اهل نماز هستند دنيا را بريزند در دامن­شان عوض نمی­شوند، بشود اول ثروتمند روی زمين، می­گويد اين­ها امانت الهی است، بشود اول قدرتمند مغرور نمی­شود در روايت امام باقر می­فرمايد: «الصَّلَاةُ تَثْبِيتٌ‏ لِلْإِخْلَاصِ‏ وَ تَنْزِيهٌ عَنِ الْكِبْرِ»[16]اگر می­خواهيد اخلاص­تان بماند، اخلاص يعنی کارها رنگ الهی پيدا کردن، يعنی بنده فعاليـت­های اقتصادی­ام، اجتماعی­ام، سياسی­ام، خانوادگی­ام هر کاری که می­کنم برای خدا باشد و حسن اخلاص هم اين است که انسان­های با اخلاص مردم اگر از اين­ها تقدير بکنند خيلی خوشحال نمی­شوند مردم مذمت هم بکنند خيلی ناراحت نمی­شوند زنده­بادها مغرورشان نمی­کند، مرده­بادها مأيوس­شان نمی­کند اين نقش اخلاص است، آنی که می­گويد ما برای خدا کار کرديم برای اين که کار نکرديم مزد هم می­خواهيم از خدا بگيريم ديديد روحيه مخلصين اين است می­گويد آقا من برای خدا اين اقدام را کردم حالا مجموعه قدر ندانست مردم متوجه نشدند ديگران نفهميدند ما کار برای خدا کرديم:

تو نيکی می کن و در دجله بينداز، که ايزد در بيابانت دهد باز

اخلاص اگر می­خواهيد قوی بشود راهش نماز است بعضی­ها ديديد می­گويد آقا حيف از زحماتی که مثلاً آقا می­گويد سال­ها مدير بودم حيف از مديريتم حيف از کمک­های که به اين مجموعه، به اين مؤسسه فقراء، ضعفاء قدر شناسی نشد اين معلوم است که رنگ الهی نگرفته، و الا قيامت پاداش از خدا می­خواهيد اجر نزد اوست، در ديوان محاسبات ثبت شده خدا ريز و درشت کارها را بی­حساب نمی­گذراند، خانم برای خدا خوب شوهرداری کردی، حالا شوهرت بفهمد يا نفهمد؟ آقا خوب خدمت کردی، حالا اتفاقاً اميرالمؤمنين می­فرمايد انسان­ها با اخلاص اين­ها دوست دارند گمنام بمانند خيلی هم دنبال سر و صدا نيستند که آگهی کند به فلان اين قدر شد، به فلانی اين خدمت شد، فلان­جا اين کار شد آن­ها می­گويند ما طرف ما خداست، برای خداست، همان برای ما کافی است، نماز ما را می­آورد در اين چرخه اخلاص را ثابت می­کند، لذا اين­که گاهی اوقات ما اين حالت به ما دست می­دهد حيف از اين زحمتی که کشيديم، حيف از اين وقتی که گذاشتيم، حيف از اين تلاشی که کرديم، معلوم است بسمه­تعالی کار بنده برای خدا نبوده که دارم الآن پيشيمان هستم، اگر برای خداست شما آقا سال­ها مدير هستی، حالا قدرش را ندانستند، سال­ها خدمت به يک خانواده­ای کرد حالا تجليل نشد، آنی که بايد تجليل بکند که خداست کافی است و تکبر را هم نماز ازبين می­برد بخشی از مردم گرفتار کبر هستند، حالا يا ثروت متکبر می­کند يا سواد متکبر می­کند يا زيبايي؟ و مسائل ديگر، فخر می­فروشند ما از شما بهتر هستيم به اين دليل به اين دليل راه مديريت اين تکبر امام باقر می­فرمايد نماز است، حضرت زهرای مرضيه هم در خطبه فدکيه فرمود: «... الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ‏ الْكِبْرِ»[17] خدا نماز را قرار داد تا ما از تکبر فاصله بگيريم، وقتی سر را می­گذاری در نماز رو خاک يعنی عزيزترين موضعت را که سر است و هيئت رئيسه رو خاک می­ساييم و می­گوييم خدايا منزه است خدايي که برتر است و تسبيح می­گوييم آن خدا را يعنی خدايا ما چيزی نداريم هرچه هست از شماست، اين هم آثار ديگری در زندگی انسان­ها، زيباترين يادخدا بعضی اوقات می­گويند آقا ذکری بگوييد يادخدا باشيم وجود مقدس امام صادق می­فرمايد: «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»[18]عالی­ترين ذکر برای يادخدا نماز است و اين يادخدا حضرت می­فرمايد: «ذِكْرَ اللَّهِ‏ عِنْدَ مَا أَحَلَ‏ وَ حَرَّمَ»[19]ياد خدا در کارهای که حرام است و کارهای که حلال است، يک بزنگاه­های می­بينيد می­بينيد آقا يک کاری می­خواهی بکني، خدا نمی­پسندد، يک حرفی می­خواهی بزنی خدا نمی­پسندد اين­جا نماز بايد خودش را نشان بدهد اين هم نکته ديگر.

باز از آثار تربيتی نماز يک سؤالی رسول­الله يک وقتی در مسجد مدينه پرسيدند مسلمان­ها هر کدام يک جوابی دادند پيامبر فرمودند نه پاسخ چيز ديگر است، سؤال رسول­الله اين بود اميدوار کننده­ترين آيه در قرآن کدام آيه است؟ سؤالی بود که پيغمبر مطرح کردند البته ذهن مسلمان­ها رفت رو آيات مغفرت: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»[20]اين آيه را بعضی­ها خواندند: «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»[21]آيه مربوط به قيامت که اين قدر اجازه شفاعت به شما می­دهيم که از ما راضی می­شويد و آياتی که در رابطه با مغفرت بود پيامبر فرمودند اين­ها آيات خوبی است و اميدوار کننده است اما اميدوار کننده­تر نيست، حضرت فرمودند که آيه صد و چهارده سوره مبارکه هود: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى‏ لِلذَّاكِرين»[22]خدا می­فرمايد نماز را برپا داريد دو طرف روز يعنی صبح، ظهر، عصر: «زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ»[23] مغرب و عشاء اين نماز چه می­کند؟ «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[24] نماز حسنه­ای است که گناهايتان را پاک می­کند: «ذلِكَ ذِكْرى‏ لِلذَّاكِرين»[25]اين تذکری است برای انسان­های ذاکر، پيامبر فرمود از اين آيه ما اميدوار کننده­تر در قرآن نداريم بعد حضرت اين اشاره فرمودند فرمودند نمازهای پنجگانه شما مثل شستشوی پنج­گانه هر کسی بدنش را در نهر آب، حضرت فرمودند اگر کسی روز پنج بار بدن خودش را در نهر آب شستشو کند ديگر اين بدن آلوده نيست عفونتی ندارد بوی بد نمی­دهد، بدنی که روز پنج بار شسته شده، پيامبر فرمود روح شما را نماز روز پنج بار شستشو می­دهد، و لذا اثر نماز صبح­تان اين است که نماز صبح که می­خوانيد گناهان قبل از نماز به برکت نماز بخشيده می­شود البته حالا حق الناس يک بحث ديگری است آن حسابش متفاوت است، گناهانی که بين ما و خداست، نماز ظهر گناهان بين صبح و ظهرتان را می­بخشد، نماز عصر گناهان بين ظهر و عصر، مغرب گناهان بين عصر و مغرب، عشاء گناهان بين عشاء و مغرب، صبح گناهان شب تا صبح، ببينيد خدای مهربان روز پنج بار فرصت پاک شدن را برای بنده­هايش آماده کرده، آقا نماز بخوانيم که چه بشود؟ که پاک بشوی، بابا از اين گناهانت مبری بشوی لذا داريم که اگر خطای از شما سرزد بايستيد دو رکعت نماز بخوانيد نگذاريد تا وقت نماز هم برسد حاجت داريد دو رکعت نماز بخوانيد بعد حاجت را از خدا طلب کنيد، پيامبر فرمود: «لَوْ كَانَ‏ عَلَى‏ بَابِ‏ أَحَدِكُمْ‏ نَهَرٌ»[26] اگر در خانه شماها يک رودخانه­ای رد می­شد: «فَاغْتَسَلَ مِنْهُ كُلَّ يَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ»[27] روز پنج مرتبه در اين رودخانه شما خودتان را شستشو می­داديد: «هَلْ كَانَ يَبْقَى عَلَى جَسَدِهِ مِنَ الدَّرَنِ شَيْ‏ءٌ»[28] آيا اين بدنی که روز پنج بار تميز شده ديگر آلودگی رو اين بدن است، نماز با روح­تان همين می­کند اين هم نکته ديگر حالا اگر کسی گفت آقا ما نماز هم می­خوانيم ولی اين کارها را با ما نکرده، خب اين ديگر بر می­گردد به همان اقامه نمازی که بايد مراقب باشيم نماز را اقامه کنيم نه قرائت، عبادت شود نه عادت، حالا بعد از نماز و قبل از نماز متفاوت باشد، از نکات ديگر از آثار ارزشمند نماز ارزش بخشی به تمام کارهای شما را نماز می­بخشد، حالا اين را من دوتا حديث را اين­جا عرض کنم از رسول­خدا، حديث اول: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ»[29] عمود دين شما نماز است، عمود به آن ستونی می­گويند که وسط خيمه بر افراشته می­شود، خيمه­ها را ديديد خيمه­های بزرگ يک عمود دارد که اصل خيمه به اعتبار او برافراشته شده، اطراف خيمه تيرک­ها و چوب­هايي است که آن­ها حاشيه­ای هستند اصل عمود است پيامبر می­فرمايد نماز عمود دين شماست: «ان‏ قبلت‏ قبل‏ ما سواها»[30] نماز اگر قبول شد بقيه کارهايتان پذيرفته است نماز اگر مردود شد بقيه کارهاي شما هم مردود است، قيامت هم همين است اول پرونده­ نمازها را می­بينند می­گويند حاج­آقا ببين نمازت را چه کار کردی؟ آقا من چهارتا مدرسه ساختم می­گويد بگذار کنار فعلاً رسيدگی نمی­شود ما اين کارهای خير انجام داديم، می­گويد اين­ها به کنار نماز را چه کار کردی؟ «ان‏ قبلت‏ قبل‏ ما سواها»[31]مرحله اول نماز، نماز اگر قبول شد بعد به کارهای ديگر رسيدگی می­شود نماز مردود شد کارهای ديگر هم مردود می­شود لذا اين نوع نماز خواندن انسان را مشمول رحمت الهی می­کند حديث دوم پيامبر فرمود: «أَوَّلُ‏ مَا يُحَاسَبُ‏ الْعَبْدُ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ»[32]روز قيامت اول سؤالی که از هر کسی می­کنند می­گويند وظيفه بندگی­ات را نسبت به خدا چگونه عمل کردی؟ اول نمازت را چگونه خواندی؟ آدم خوبی بودی بسيار خوب، نماز، نسبت به امر نمازت چه کردی؟

يک خانمی متدينه­ای از خانم­های قرائت قرآن و متدينات شهر می­گفت حاج­آقا ما يک عموی داشتيم اين عموی ما خيلی آدم با اخلاق، زحمت کش، خانواده دوست همه چيزش خوب بود ولی نماز نمی­خواند می­گفت من می­گفتم عموجان شما با همه اين خوبی­هايت چرا نماز نمی­خوانی؟ می­گفت بندگی خدا در همين کارهاست، وقتی بی­خودی بگذاريم برای چه؟ خدا می­خواهد يک جوری خدمت کنی به خلق خدا و بندگان بله خدمت به خلق ارزشمند است قبل از آن به خودت خدمت کن، خدا می­فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً»[33] مؤمنين اول به داد خودتان برسيد قبل از اين­که خدمت به ديگری کنی، خودت را غافل نشو، واجباتت، اخلاقت، عبادتت، بعداً به ديگران، بعضی­ها خوبی­هايشان گسترش دارد اما از خودشان غافل شده­اند گفت اين عموی ما از همان­ها بود آدم بسيار با اخلاق و خدمت­گذار و کار راه انداز و در خانه هم آدم خوب اما وظيفه بندگی نسبت به خدا رفته بود در حاشيه، گرچه می­گفت که حالا من اين­ها را هم برای خدا انجام می­دهم، گفت يک وقتی در دارالرحمه تشييع جنازه­ای بود داشتند ميتی را دفن می­کردند، عموی ما جلو چند نفر بلند صدا زد گفت من وصيت می­کنم اگر مردم به جای تلقين نوار هايده برايم بگذاريد چقدر آدم جاهل می­شود؟ اين­ها چه است؟ تلقين می­­دهند: «اسمع، افهم» مرد اين، نوار شادی بگذاريد ترانه هايده را برايم بگذاريد گفت يک عده هم خنديدند تبسم کردند يک عده هم تعجب کردند گفت اين را هم من خودم شنيدم از عمويم، اين­ها داستان جنت­ترازتان است، اين‌ها مال همين ده پانزده سال قبل شيراز است نه مال هزار سال قبل، گفت حاج­آقا عموی ما از دنيا رفت البته در تشييعش حالا حرف احمقانه­اش را که عمل نکردند، حالا هر کسی هرچرندی هم گفت، وصيت کرد که نبايد عمل کنند، ورثه بايد عاقل باشند گفت تلقينش هم دادند، تلقين را هم گفتند آداب هم رعايت شد، گفت ما شب ليلة الدفن هم نماز ليلة الدفن را برايش خواندم گفتم رحِم ­ما بود، عموی ما بود، خودش نفهميد ما که می­فهميم ما نماز را بخوانيم برايش، گفت بعد گفتم خدايا حال عموی ما را در برزخ به ما نشان بده، گفت آقای حدائق شب خواب ديدم، يک عزيزی آمده بود در مسجد قبل از نماز، گفت آقا وحی فقط بر انبياء بود؟ گفتم نه وحی بر همه است اما وحی اشکال مختلف دارد، خدا می­فرمايد که ما به زنبور عسل هم وحی می­کنيم، هدايت تکوينی وحی است، همين حيوانات را ديديد چگونه بچه­هاي خودش را مراقبت می­کنند تغذيه می­کنند، درخت­ها، نباتات، حيوانات همه اين­ها يک نوع هدايتی دارند که اين هدايت يک نوع مديريت الهی است گفتم وحی به معنای تشريع بعد از پيغمبر ديگر تعطيل شد، اين شما اين قرآن، يک آيه ديگر بعد از پيغمبر نازل نشد اما وحی به معنای ارشاد و هدايت بله هست: «و الهام ملائکة المقربين»، گاهی اوقات ديديد می­گويد آقا به دلم گذشت اين کار را بکنم، به دلم گذشته اين سخن را بگويم، همين يک وقت می­بينی حقيقت هم همين است من خدمت عزيزمان عرض کردم اين مطلب را، حالا همين جا عرض کنم از مصاديق وحی خواب­های است که شما می­بينيد و حقيقت­ها را به شما نشان می­دهند اين هم يک نوع وحی است انبياء بعضی­هايشان در خواب تشريع به ايشان می­شد ماها در خواب ارشاد می­شود که آينده اين واقعه اتفاق می­افتد يا اين اتفاق افتاد، اين خانم گفت خواب ديديدم در يک بيابان خشک و بی­آب و علف و بسيار بسيار گرم، گرما کشنده بود، که داشتم هلاک می­شدم از گرما ديدم از دور دست يک شبحی دارد می­آيد سمت من، گفت آمد آمد آمد ديدم عموی من است، گفت ديدم قامتش قشنگ نود درجه خم شده، قوز بزرگی روی کمر او قرار گرفته که قدرت قامت راست کردن را ندارد خميده خميده است، گفت رسيد به من، من در خواب فهميدم که اين عالم برزخ عموست، گاهی اوقات ما خواب اموات را می­بينيم ولی نمی­فهميم که اين­ها مرده­اند ولی يک وقت­هايي در خواب متوجه می شويم رحمت خدا رفتند دوتا سؤال می­پرسد گفت متوجه شدم عمو فوت کرده و اين عالم برزخش است گفتم عمو از برزخ چه خبر؟ دختر برادر بزرگ تو بودی نه من، حق با تو بود، گفت آدم با سوادی هم بود، دانشگاه هم درس خوانده بود، خدا نکند کسی با سواد بشود ولی بی­معرفت، سواد بيايد معرفت برود، گفت حق با تو بود و گفتم عمو شما قوز نداشتی در دنيا، گفت اين بار مکافات کوتاهی­های واجبات من است، قامت من را خميده کرده، در اين دشت سوزان لم يزرع سرگردانم، گفت يکدفعه يادم آمد، گفتم عمو يادت است می­گفتی سر قبرت نوار هايده بگذارند جای تلقين گفت بيش از اين خجالتم نده، گفت فقط يک خواهش دارم حالا آن خانم آمده بود اين مسأله را می­خواست بپرسد، گفت خواهش من اين است برو به خانم­ام و بچه­هايم بگو دست من از دنيا کوتاه است، برای شما خيلی چيز گذاشتم، اسباب آسايش شما را فراهم کردم از آن چيزهايي که برايتان گذاشتم به داد من برسيد، واجبات انجام نداده من را به جا بياوريد نجات پيدا کنم، گفت اين را گفت از خواب بيدار شدم گفت حاج­آقا رفتم سراغ زن عمو و بچه­های عمو، خواب را گفتم، گفتند تو  بیخود کردی خواب ديدی، خواب زن چپ است، حالا اين­جا می­شود خواب زن چپ، به ضررشان است چپ است، گفتم و الله من خواب ديدم قرآن بياوريد قسم می­خورم به قرآن پدرتان اين سفارش کرد گرفتار است، گفت هرچه اصرار کردم اول که بیخود کردی خواب ديدي و خواب تو تعبير ندارد، گفت آخر کار يکی از پسر عموها گفت، خلاصه­اش بهش بگويم، بابای ما تا زنده بود به اين چيزها اعتقاد نداشت، بعد از مردنش هم ما به احترام بی­اعتقادی در زندگی­اش برايش انجام نمی­دهيم ما اهل اين کارها نيستيم برو ديگر اسمش را هم نياور، يک ريال برای نمازش نمی­دهيم، يک ريال برای واجبات ترک شده­اش هزينه نمی­کنيم، مردم به داد خودتان برسيد، پيغمبر فرمود اگر تا زنده هستيد با دست خودتان يکدانه خرما بدهيد ثوابش از کل زندگی­تان که بگذاريد و بسپاريد و من پيغمبر بشوم وصی در اجراء بيشتر است، شما وصی ديگر در عالم مثل رسول­الله پيدا می­کنيد اين هم نکته ديگر از آثار نماز.

يک سری آثار اجتماعی می­شود آثار اجتماعی نماز و اين را اجازه بدهيد ما جلسه بعد يک قول هم داده بوديم بحث حجاب، بحث حجاب را هم از آثار نماز يکی از آثار نماز آثار اجتماعی که می­خواهيم بحث کنيم بحث حجاب است، حجاب را هم استثناءً ما يک جلسه انشاءالله به شرط حيات يکشنبه آينده، چرا حجاب، به همين دخترهای سرپتی، به همين­هايي که می­آيند می­گويند تو نگاه نکن، به اين­ها بگوييد چرا حجاب؟ اگر می­گوييم حجاب چرا؟ خب برادر عزيزمان جناب آقای دکتر نجابت هم تشريف دارند من يک سؤال از طرف همه نمازگزارها اولاً من مطرح کنم، ضمن اين­که تشکر می­کنيم از زحمات و خدمات همه نمايندگان محترم مخصوصاً جناب آقای دکتر نجابت که انصافاً خدا رحمت کند پدر بزرگ ايشان را، پدر بزرگ ايشان را ديده بوديد؟ من هم ديده بودم مرحوم آقای دکتر حيدرعلی نجابت من کمتر پزشکی ديدم در حال معاينه ذکر می­گفت، مريض را می­ديد ذکر می­گفت، دو سه تا دکتر در ذهن من اين جوری بودند يکیش اين جوری بود، خدا رحمت آقای دکتر حيدرعلی نجابت، مرحوم آقای دکتر احمد نجابت که نماينده اين مجلس بود در شيراز و به رحمت الهی پيوست عموی محترم ايشان و الحمدلله مردم در انتخاب نشان دادند که قدر می­شناسند خدمت­ها را می­دانند، انصافاً آقای دکتر نجابت نماينده دلسوز متواضح پي­گير، من يک سؤال کنم که دغدغه متدينين است جناب آقای دکتر نجابت مسأله بی­حجابی متدينين را دارد رنج می­دهد، اين يکی از مسائلی است که انصافاً کراراً هم از ما می­پرسند بالاخره ما در مملکتی هستيم که پای سفره صدها هزار شهيد نشستيم قيامت سليمانی­ها جلو ما را می­گيرند، حججی­ها جلو ما را می­گيرند، شهداء می­گويند ما رفتيم از زندگی گذشتيم، از خانواده گذشتيم از جان گذشتيم به شما سپرديم شما چه کرديد؟ اين لايحه حجاب خيلی از عزيزان نگران هستند می­گويند خيلی طولانی شده، يک لايحه­ای با اين مهمی و اهميت، البته حالا تندروی را اسلام قبول ندارد، کندروی را هم قبول ندارد، اسلام دين اعتدال است اما نبايد وضع بشود، من نمی­توانم بعض چيزها را رو منبر و الآن در برابر دوربين بگويم بعضی­ها چيزهايي نقل می­کنند بی­حيايي­های حالا يک وقت هم سرش برهنه است، ولی تظاهر به فسق بين، گناه علنی در جامعه اسلامی که ما ميراث­دار شهداء هستيم نظام جمهوری اسلامی است، آقا اميرالمؤمنين بهش خبر دادند در بازار کوفه تنه مردها به تنه زن­ها می­خورد امام خطبه خواندند فرمودند: «نبئت يا اهل العراق» ، اهل عراق به من خبر رسيده در بازارتان مردها با زن­ها بهم برخورد می­کنند خدا لعنت کند مرد بی­غيرت را زمان اميرالمؤمنين الآن واقعاً وضعيت وضعيت پسنديده­ای نيست من می­دانم نمايندگان هم تلاش می­کنند، قطعاً مسئولين همه بايد کمک کنند مديريت بشود بله حالا می­خواهی بی­حجاب باشی در خلوت خودت هر کاری می­خواهی بکنی بکن، در محفل در بسته­ات آزادی جامعه حق همه است، عزيزان يک کرونا آمد بيست و هشت ماه فضای آموزشی ما تعطيل شد، يک کرونا، کرونا آمد در ادارات اگر کسی ماسک نداشت راهش نمی­دادند، حالا ما تابلو زديم اگر کسی رعايت شئونات اسلامی نکند پاسخگو نيستيم، همين ديروز، پريروز کسی می­گفت من رفتم جايي، طرف اصلاً رعايت شئونات اسلامی نکرده بود، فقط يک نوشته بزرگی زدند در مجموعه راحت کارش را هم انجام می­دهند اين را يک مقداری انتظار می­رود از دغدغه­های جامعه است که انشاءالله عزيزانی که در مصدر قانونگذاری هستند، شما نمايندگان مردم هستيد و مردم هم قطعاً قشر متدينين عمدتاً شماها را انتخاب کردند برگزيدند و مسائلی که حالا عزيزان شايد سؤالاتی دارند، می­خواهند مطرح کنند چون من اين را کراراً از من پرسيدند به عنوان يک سؤال عمومی عزيزان مطرح کردم، استفاده می­کنيم از برادر عزيزمان جناب آقای دکتر نجابت برای آمادگی و بيشتر مجلس عنايت نموده سه صلوات غرا ختم نماييد.

 

[1] معارج34-35.

[2] نور56.

[3] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.

[4] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص303.

[5] اسراء7.

[6] بحار الأنوار- ترجمه جلد 67 و 68 / ترجمه موسوى همدانى ج‏2 ص246.

[7] طه1-2.

[8] بحار الأنوار- ترجمه جلد 67 و 68 / ترجمه موسوى همدانى ج‏2 ص246.

[9] الأمالي( للصدوق) النص ص110.

[10] الأمالي( للصدوق) النص ص110.

[11] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص66.

[12] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص66.

[13] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏79 ص198.

[14] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏1 ص138.

[15] الخصال ج‏2 ص522.

[16] الأمالي (للطوسي) النص ص296.

[17] من لا يحضره الفقيه ج‏3 ص568.

[18] عنکبوت45.

[19] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص80.

[20] زمر53.

[21] ضحی5.

[22] هود114.

[23] هود114.

[24] هود114.

[25] هود114.

[26] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏79 ص236.

[27] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏79 ص236.

[28] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏79 ص236.

[29] الأمالي (للطوسي) النص ص529.

[30] شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني) ج‏12 ص417.

[31] شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني) ج‏12 ص417.

[32] الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام ص100.

[33] تحريم6.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه